" واتس آپ . وایبر . تانگو فیلتر می شوند ... لاین در آینده ای نه چندان دور ... "

 

 

 

به گزارش "خبرگزاری دانشجو"، ۷ مهرماه بود که مركز ملي فضايي مجازي به منظور بهره‌گيري از خدمات مفيد شبكه جهاني اينترنت و برنامه‌ريزي براي صيانت از آسيب‌هاي ناشي از آن، با هدف حمايت از طرح‌هاي علمي دانشگاهي، سيستم فيلترينگ هوشمند تصوير، فيلم و متن در موضوعات اخلاقي را بهره برداری کرد.

این مرکز تشخيص هوشمند محتواي درخواست شده كاربر با كاهش نرخ خطا را از مشخصه‌هاي اين طرح عنوان کرد و یادآور شد: در اين نرم‌افزار به دليل امكان پالايش جزئي صفحات و ريزدانگي، پالايش صرفا بر صفحاتي اعمال مي‌شود كه به دليل محتواي نامناسب نياز به پالايش دارند و نيازي به بستن كل دامنه نيست.

این مرکز تاکید کرد: در مرحله اول، اين طرح با همكاري مشترك پژوهشكده فضاي مجازي دانشگاه شهيد بهشتي و سازمان تبليغات اسلامي (مؤسسه اطلاع رساني تبيان) در چندين مركز داخل كشور و همزمان به عنوان يك طرح صادراتي در خارج از كشور راه اندازي شده است و مراحل بعدي اين طرح در آينده نزديك اجرا خواهد شد.

اکنون شرکت ارتباطات زیرساخت به نمایندگی از وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و پژوهشگاه ارتباطات و فناوری اطلاعات پس از طرح و تصویب مدل مفهومی پالایش هوشمند در کمیسیون امنیت شورای‌عالی فضای مجازی تفاهم‌نامه‌ای به منظور توسعه فناوری‌های ارتباطی و اطلاعاتی براساس اصول و ضوابط فرهنگی و اجتماعی کشور امضاء شده و براساس آن مقرر شده است که فاز اول سامانه پالایش هوشمند فضای مجازی تا پایان خرداد سال ۱۳۹۴ به بهره‌برداری برسد.

این پروژه برای حداقل‌سازی عوارض مدل سلبی موجود که انسداد عمومی صفحات اینترنتی را در بر می‌گیرد و با توجه به گستره درخواست‌های متعدد کاربران مبنی بر دسترسی به صفحات و اطلاعات علمی و تخصصی موجود در فضای اینترنت، طراحی و اجرایی می‌شود.

با اجرای مدل جدید، علاوه بر رفع نگرانی‌های صاحب نظران فرهنگی و دینی و نهادهای ذی‌ربط، محتوای موجود در صفحات اینترنتی شامل متن، عکس و ویدئو بر‌اساس نیاز واقعی طیف مخاطبان در لایه‌های مختلف دسته‌بندی و مدیریت می‌شود.

با بهره‌گیری از این سامانه که به صورت هوشمند طراحی و اجرایی می‌شود امکان تفکیک، ممیزی و پالایش صفحات زیر مجموعه سایت‌های اینترنتی فراهم شده و این سایت‌ها به صورت کامل مسدود نمی‌شود.

لازم به ذکر است با اجرایی شدن این پروژه علاوه بر استفاده از ظرفیت علمی و دانش فنی شرکت‌های دانش بنیان و مراکز علمی و دانشگاهی کشور در راستای بومی سازی فناوری‌های نوین ارتباطی، انقلابی در مسیر صیانت فرهنگی و اجتماعی فضای مجازی کشور صورت می‌گیرد.

به گزارش "خبرگزاری دانشجو"، ۲۹ شهریور ماه امسال محسنی اژه‌ای، معاون اول قوه قضاییه با تعیین ضرب‌الاجلی به وزارت ارتباطات اعلام کرد که ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به فرآهم آوری زمینه و بستر فنی مورد نیاز مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی موثر شبکه‌های اجتماعی نظیر وآتس آپ، وایبر و تانگو شده اقدام عاجل صورت پذیرد.

محسنی اژه‌ای در نامه‌ای به وزیر ارتباطات اعلام کرده بود در اجرای دستور ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیت الله آملی ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به فرآهم آوری زمینه و بستر فنی مورد نیاز مسدودسازی و کنترل اطلاعاتی موثر شبکه های اجتماعی نظیر وآتس آپ، وایبر و تانگو شده اقدام عاجل صورت پذیرد، در غیر این صورت قوه قضائیه در راستای وظایف ذاتی خود نسبت به مسدودسازی شبکه های اجتماعی دارای محتوای مجرمانه اقدام مقتضی به عمل می‌آورد.

اکنون و با پایان یافتن فرصت یک ماهه اولتیماتوم‌ها موثر بوده و این وزارت‌خانه پس از رونمایی از ۲ نرم‌افزار به اصطلاح بومی "ساینا" و "بیسفون" اقدام به راه‌اندازی فیلترینگ هوشمند کرده است و این اقدام در حالی است که چگونگی راه‌اندازی این مدل فیلترینگ نیز از دیدگاه کارشناسان جای بسی تامل دارد و میزان کارآمدی آن در هاله‌ای از ابهام است.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  

 

 

"آقای وزیر محترم ... اینجا ایران 93 است ... ایران 53 مربوط به 40 سال پیش است"

 

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، بسیج دانشجویی ۴۰ دانشگاه کشور در نامه‌ سرگشاده‌ای به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نسبت به تک‌خوانی زنان در کشور اعتراض کردند.

متن این بیانیه به شرح ذیل است:

«اینجا تهران است... صدای ما را از رادیو ملی جمهوری اسلامی ایران می‌شنوید، به گزارش واحد مرکزی خبر، امروز ۲۵ مهر ماه سال ۶۳ رزمندگان اسلام در عملیات غرور آفرین عاشورا در منطقه می‌مک، توانستند ۱۰۰ کیلومتر مربع از خاک مقدس ایران اسلامی را از چنگ دشمن بعثی آزاد کنند، در این عملیات تعدادی از جوانان این مرز و بوم به فیض رفیع شهادت نایل شدند.

۳۰ سال بعد...

اینجا تهران است، صدای ما را از رادیو ایران می‌شنوید، به گزارش واحد مرکزی خبر، امروز ۲۵ مهر ماه سال ۹۳ چهار کنسرت تکخوانی زنان در حضور مردان نامحرم و برای اولین بار به شکل همزمان در بزرگ‌ترین تالارهای تهران و همراه با حرکات موزون برگزار شد.!

جناب آقای وزیر، اینجا ایران است، سرزمینی که برای اسلامی ماندن هر وجب آن یک جوان پاک در خون خود غلطیده است، اینجا سرزمین باستانی موحدان تاریخ و مردمی با غیرت از‌نژاد سلمان فارسی است، مردم این دیار هزار و ۴۰۰ سال است که از جان و جوانانشان می‌گذرند و خونشان بر زمین می‌ریزد تا پرچم حیا و عفت و دین اسلام همچنان در آسمان ایران در اهتزاز بماند.

آقای وزیر اینجا ایران است... ایران اسلامی!

نمی‌دانیم چه بر سر برخی افراد آمده که در سال اقتصاد و فرهنگ، نه فقط در شعار که در رفتار و عمل، فرهنگ اسلامی ـ ایرانی را از اولویت اول خود خارج کرده و بی‌فرهنگی و بی‌حیایی را ترویج می‌کنند.

آیا معنی مدیریت جهادی در سال اقتصاد و فرهنگ، حمایت از کنسرت‌های تکخوانی زنان آوازه خوان و حرکات موزون و رقص باله در حضور مردان است؟! معلوم نیست اگر نام امسال مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ نبود چه می‌کردید؟!

جناب وزیر ارشاد اسلامی، با کدامین حکم و اجازه شرعی چنین مجوز‌هایی صادر کرده‌اید؟ رقص زنان آوازه‌خوان در پایتخت ایران، مطابق با کدام سرفصل و اولویت فرهنگ این کشور است؟ آقای وزیر، هنوز نگاه مادران به تابوت استخوان‌های باقی مانده از فرزندانشان تمام نشده است، هنوز اشک چشم دختران و پسرانی که پدرانشان را دادند تا حیا و عفتشان را نگه دارند، خشک نشده است.

آقای وزیر! محرم نزدیک است و به یادتان می‌آوریم که حماسه ۹ دی در ادامه عاشورا است، آیا برخی هوس دیدن یک حماسه ۹ دی دیگر در سال اقتصاد و فرهنگ برای به هم پیچیدن طومار فتنه گران فرهنگی را دارند؟

ما دانشجویان دانشگاه‌های ایران اسلامی با ابراز انزجار عمیق از وقایع ضد فرهنگی روزهای اخیر، به جنابعالی و مسئولان فرهنگی دولت و همچنین کمیسیون فرهنگی مجلس اخطار جدی می‌دهیم که در صورت عدم اصلاح وضعیت موجود، به انتشار بیانیه اکتفا نکرده و گام‌های بعدی را از طریق مجاری نظارتی و چارچوب‌های پیش بینی شده قانونی برخواهیم داشت.

از ریاست جمهوری نیز انتظار می‌رود تا صبر و تحمل ملت مسلمان و غیرتمند ایران تمام نشده، هرچه سریع‌تر در اصلاح امور فرهنگی و زدودن شائبه "ترویج بی‌عفتی" از دامان دولت، اقدام کنند تا دولت بتواند در فضایی آرام و به دور از التهاب، به رفع مشکلات و مطالبات واقعی مردم بپردازد.»

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه فردوسی مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز
بسیج دانشجویی دانشگاه اصفهان
بسیج دانشجویی دانشگاه شهید باهنر کرمان
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله (عج)
بسیج دانشجویی دانشگاه ارومیه
بسیج دانشجویی دانشگاه سیستان و بلوچستان
بسیج دانشجویی دانشگاه یزد
بسیج دانشجویی دانشگاه قم
بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی قم
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
بسیج دانشجویی دانشگاه حکیم سبزواری سبزوار
بسیج دانشجویی دانشگاه پردیس فارابی قم
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی همدان
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی قم
بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان خوزستان، پردیس حضرت فاطمه الزهرا (س)
بسیج دانشجویی دانشگاه هنر شیراز
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور قم
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه خیام مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه سجاد مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه امام رضا (ع) مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان مشهد
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی سبزوار
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد سبزوار
بسیج دانشجویی دانشگاه نیشابور
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد نیشابور
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد گناباد
بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی گناباد
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد قوچان
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد تربت حیدریه
بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد تربت جام
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور بروجن
بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور طبس
بسیج دانشجویی دانشگاه علمی ـ کاربردی دادگستری قم
بسیج دانشجویی دانشگاه علمی ـ کاربردی فرهنگ و هنر قم


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:فیلم,فتنه,فتنه برا انگیز,محکوم,فتنه,فتنه گر,

"عاقایان در وزارت ارشاد چه می کنند "

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله؛فيلم پـرحـاشيه و حـامي فـتنه «عصبـاني
نيستم» بعد از «خواب‌زده‌ها» در گـروه سينمـايي آفريقـا اكـران خـواهد
شـد.

«عصباني نيستم پروانه نمايش دارد و قرار نيست تصميم جديدي
درباره فيلم گرفته شود. سازنده اين فيلم آن را طي يك تفاهم بسيار خوب به يك
فيلم اجتماعي تبديل كرده است و «عصباني نيستم» اكنون از نظر شوراي پروانه
نمايش يك فيلم اجتماعي است نه سياسي. . . . اينكه عده‌اي براي نمايندگان
مجلس و چهره‌هاي دلسوز كشور ايجاد نگراني مي‌كنند يك واقعيت است كه اين
رفتار از گذشته وجود داشت و الان هم ادامه دارد. اينها همان افرادي هستند
كه سال‌هاست فضاي بدگماني را نسبت به سينماي كشور ايجاد كرده‌اند و اطلاعات
غلط و نادرست به دلسوزان مي‌دهند. ... متأسفانه برخي از رسانه‌ها دروغ
مي‌گويند و خبرهاي كذب آنها براي ما پرهزينه است. بارها گفته‌ايم كه بناي
دولت دادن مجوز به فيلم‌هاي مشكل‌دار يا فيلم‌هايي كه به آثار حامي فتنه
تعبير مي‌شوند، نيست.»

اينها بخشي از اظهارات حجت اله ايوبي درباره
فيلم «عصباني نيستم» ساخته رضا درميشيان است كه روند گرفتن پروانه ساخت،
توليد و حتي اكرانش در جشنواره فيلم فجر با حواشي زيادي همراه بوده است.
بحث دوباره درباره قطعي شدن اكران اين فيلم حامي فتنه در سينماهاي كشور
موجبات نگراني مسئولان و دلسوزان حوزه سينما و فرهنگ را به دنبال داشته
است.

اين فيلم از آن دست آثاري است كه دوستان سازمان سينمايي مدعي
هستند مجوز ساخت‌شان را از دولت و مديران قبلي گرفته‌اند كه البته كليت اين
حرف درست است. اما طبق اظهارات مسئولان قبلي سازمان سينمايي به دليل
ايرادات اساسي فيلمنامه و طرح اوليه فيلم «عصباني نيستم»، صاحب اثر متعهد
شده است كه به شرط انجام اصلاحات مورد نظر ارشاد اقدام به ساخت و توليد
فيلم كند. با روي كار آمدن دولت جديد، سازنده عصباني نيستم نه تنها ايرادات
مورد نظر را رفع نكرد بلكه بخش‌هاي ديگري نيز به صورت غير‌قانوني به
فيلمنامه اضافه كرد.

مشكل اصلي اين فيلم قصه محوري و سير اتفاقات و
نگاه غلط فيلمساز نسبت به آنهاست. چه اينكه در اين فيلم يك دانشجو به دليل
شركت در آشوب‌هاي سال ۸۸ و ذيل عنوان دانشجوي ستاره‌دار از دانشگاه اخراج
مي‌شود. كاراكتر اصلي فيلم در طول فيلم با حالتي سرشار از عصبانيت درصدد
انتقام‌جويي از مردم عادي و جامعه پيراموني‌اش بابت اشتباه خودش در اقدام
عليه امنيت كشور و نظام مملكتش بر مي‌آيد.

بعد از سر و صداهاي
زيادي كه اكران يواشكي و قابل تأمل و برخلاف روال معمول اين فيلم در
جشنواره فجر سال گذشته به وجود آورد، مسئولان سازمان سينمايي براي آرام
كردن فضاي ملتهب و متشنجي كه بابت توهين‌ها و دروغ‌هاي موجود اين فيلم به
وجود آمده بود، مجبور شدند كه آن را در آخرين دقايق مراسم اختتاميه جشنواره
حذف كنند. چندي پس از اتمام جشنواره موضعگيري‌هاي نمايندگان مجلس و ديگر
دلسوزان نظام نسبت به چرايي راه دادن چنين اثر دروغ‌پردازانه و البته
توهين‌آميزي كه توهم تقلب و ظلم نظام در جريان انتخابات رياست جمهوري سال
۸۸ آن هم در جشنواره فجر انقلاب اسلامي را دارد، آغاز شد.

مسئولان
سازمان سينمايي با دادن قول مساعد درباره اصلاح اين فيلم حامي فتنه اظهار
داشتند «به فيلم‌هاي مشكل‌دار يا فيلم‌هايي كه به آثار حامي فتنه تعبير
مي‌شوند، اجازه اكران نخواهند داد.» اما با گذشت چند ماه از اتخاذ مواضع
انقلابي مسئولان سازمان سينمايي، مجدداً شخص رئيس سازمان در اقدامي تأمل
برانگيز با دلجويي از كارگردان فيلم در زمينه نشان دادن سعه صدر در مقابل
منتقدان فيلمش به او قول حمايت در اكران را داد! اكنون مجدداً رئيس سازمان
سينمايي خبر از قطعي شدن اكران اين فيلم با اصلاحات انجام شده داده است و
معتقد است كه «عصباني نيستم يك فيلم اجتماعي است و نه سياسي!»

اين
مدعاي آقاي ايوبي در حالي است كه اساساً پيرنگ اصلي فيلم درباره عواقبي است
كه شخصيت اصلي فيلم بابت شركت در فتنه ۸۸ متحمل آن شده است و امكان ندارد
اصلاحاتي روي فيلم صورت بگيرد؛ مگر اينكه كارگردان يك فيلم ديگري را مجدداً
ساخته باشد! مشخص نيست دوستان سازمان سينمايي بر چه اساسي همه حيثيت و
آبروي خودشان و وزارت ارشاد را كه به سبب قرار گرفتن در جايگاه حقوقي و
قانوني يك مسئول در چارچوب نظام اسلامي به دست آورده‌اند، مصروف چنين اثر
سخيف و دروغ‌پردازانه‌اي مي‌كنند كه طي تمام سير فيلم نظام را به تقلب، ظلم
و خيانت متهم مي‌كند؟
سؤال ديگر اينكه آيا دوستان سازمان سينمايي در
مورد آثاري مثل شيار ۱۴۳ كه درباره ارزش‌هاي نظام ساخته شده‌اند هم چنين
استقامت و پايمردي از خودشان نشان مي‌دهند؟!

چه اينكه مسئولان
سازمان سينمايي و بالاخص جشنواره فيلم فجر سال گذشته به جهت انتقاد
رسانه‌ها و برخي از اعضاي كميسيون فرهنگي و نمايندگان مجلس و دلسوزان واقعي
نظام مجبور به پذيرش اين فيلم در جشنواره شدند؛ وگرنه تا قبل از اين
فشارها و به رغم سخنراني و شعارهايي كه از انقلابي بودن و رعايت خطوط قرمز
نظام سر مي‌دادند؛ در مقام عمل به هيچ عنوان حاضر به پذيرش آن در جشنواره
نبودند. بهتر است دوستان به جاي گرفتن پوزيشن شبه‌روشنفكري در حمايت از
آثار موهن عليه نظام و كشور برخي هنرمندان زينت‌المجالس به قانون عمل كرده و
منويات مقام معظم رهبري مبني بر لزوم رعايت خط قرمز فتنه از سوي مسئولان و
دولتمردان را نصب‌العين خود قرار دهند چه اينكه نمي‌توان همزمان كت
روشنفكري با شلوار انقلابي بر تن داشت.

اگرچه سينماهاي كشور كه
وابسته به نهادهاي حاكميتي هستند (حوزه هنري، شهرداري و بنياد مستضعفان
و...) پذيراي اين فيلم نخواهند بود، اما اساساً دادن مجوز و اكران اين فيلم
محل بحث است و سازمان سينمايي بايد تكليف خود را با اقدامات غيرقانوني و
دروغ‌پردازي برخي مشخص نمايد.


منبع : روزنامه جوان
 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:ضرغامی,صدا و سیما,مفت خور,کیارستمی,

سفره : این مفت خور شدیدا  ملعون شده است / خداوند با صدام محشورش بفرماید

به گزارش مهر، عزت الله ضرغامی در مراسم تجلیل از خانواده شهید جواد نظام
دوست، از شهدای گمنام دانشگاه صدا و سیما که به تازگی هویت او مشخص شده است
در سخنانی اظهار کرد: درود خدا بر روان پاک شهدای عزیزمان که همواره باعث
حرکت شدند و هویت ما را شکل دادند و همه چیز ما شهدا هستند.

ضرغامی
با اشاره غیرمستقیم به اظهاراتی که اخیرا از عباس کیارستمی در رسانه ها
منتشر شده و وی جنگ را فاقد مفهوم دانسته است، بیان کرد: کسانی که این
روزها دنبال مفهوم جنگ هستند و در لابه لای اظهارنظرها و سخنرانی هایشان
درباره مفهوم جنگ بحث می کنند تا برای جوان ها نشان دهند که جنگ مفهومی
دارد یا خیر، مثل ماهی ای می مانند که در آب به دنبال آب می گردد، در حالی
که همه حیات او به آب وابسته است.

وی افزود: ما سالهاست از برکات
جنگ استفاده می کنیم و به واسطه شهدای عالیقدر و عزیزمان این همه حرکت، موج
آفرینی وعروج شکل گرفته است.

رییس سازمان صدا و سیما تصریح کرد:
امروز مفهوم مقاومت در دنیا مفهوم روشنی است و هر کس مقاوت کرده، قدر دیده و
سرافراز و قدرتمند شده است و هر کس پا را از دایره مقاومت بیرون گذاشته
چیزی جز حقارت و ذلیل بودن نصیبش نمی شود بنابراین باید جوانان ما فرهنگ
مقاومت را بیاموزند.

وی که صبح امروز یکشنبه ۶ مهر ماه در این مراسم
حضور یافته بود در خاتمه یادآور شد: امروز به واسطه استخوان های پاک این
شهید دور هم جمع شده ایم و ساعت ها زیر آفتاب نشسته ایم در حالی که اگر
زمان عادی بود، همه از زیر آفتاب به سایه پناه می بردیم. اما حالا گرمای
هوا را درک نمی کنیم و به واسطه برکت این شهید معنویتی در جمع ایجاد شده
است. هر چه امروز دستاورد داریم به واسطه شهداست و من به پدر و مادر و
برادر و خواهران این شهید عرض ارادت می کنم و به آنها تبریک می گویم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:شمسایی,وحید,وحید شمسایی,حجاب,عفاف,

" خانواده ایرانی اگر اینجور بود "

همشهری آیه در سرویس خانواده خود نیز مثل همیشه مطالبی را در حوزه سبک
زندگی دینی منتشر کند. در این سرویس گزارشی درباره مضرات دخالت‌های بیجا در
زندگی زوج‌های جوان و تاکید دین بر بازی با فرزندان منتشر شده است که دکتر
موسوی تهرانی و دکتر طاهره محسنی دراین باره نکاتی را بیان کرده‌اند.
گفت‌وگوی مفصلی نیز با خانواده وحید شمسایی، آقای گل فوتسال جهان انجام شده
که تاکید بسیاری بر حجاب اسلامی‌ و پوشش برتر که همان چادر مشکی است
دارند. همسر و دختران شمسایی در این مصاحبه گفته‌اند که چادرشان را با هیچ
چیز عوض نمی‌کنند.




***

در این شماره همشهری آیه سه گفت‌وگوی ویژه دیگر نیز منتشر شده است.

گفت‌وگو با سلمان حدادی که از وهابی‌های بسیار تندرو بود و در نهایت با روضه سیدالشهدا شیعه شد.

گفت‌وگو
با مادر شهیدان اصغری که پیکر پسر مفقودش پس از ۳۱ سال پیدا شد، اما یک
هفته پس از دفن او، پدر شهیدان از دنیا رفت. گفت‌وگوی دیگر این شماره نیز
با حجت‌الاسلام ابوالقاسم حسینی انجام شده که اشعار ماندگار بسیاری دارد،
اما ترانه مدرس موش‌های او بسیار معروف شده است.

استاد شیخ حسین
انصاریان، دکتر محمد حسین رجبی دوانی، حجت‌الاسلام شهاب مرادی، حجت‌الاسلام
فلاح زاده، دکتر سعید اسماعیلی، آیت‌الله محمد هادی فقهی و دکتر زهرا
حجازی دوست نیز مثل هر شماره، به پرسش‌های مخاطبان این نشریه در حوزه‌های
مختلف پاسخ داده‌اند.

شماره سی‌ام همشهری آیه با قیمت ۲ هزار تومان از امروز در کیوسک‌های مطبوعاتی سراسر کشور توزیع شده است.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 3 مهر 1393برچسب:آلمان,آلمانی,قرآن,چالش,چالش قرآنی,

"ابتکار این کار دست یک جوان آلمانی است"

به گزارش سرویس دینی جام نیوز، یک جوان مسلمان آلمانی با هدف ترغیب مسلمانان به اختصاص زمانی برای خواندن قرآن، پویشی (کمپینی) با عنوان «چالش قرآن» در شبکه‌های اجتماعی به راه انداخته است.

 

روزنامه «واشنگتن پست» در اینباره نوشت: ایده این کار پس از موفقیت چالش بین‌المللی سطل آب یخ در ذهن عصام بیان 26 ساله شکل گرفت.

 

چالش سطل آب یخ به منظور حمایت از بیماران ALS در دنیا به راه افتاد و در آن شخصیت‌های معروف و سایر افراد در سراسر دنیا با ریختن یک سطل آب یخ بر سر خود چند نفر را به این چالش دعوت کرده و مبلغی را نیز برای کمک به بیماران مبتلا به ALS به مؤسسات خیریه هدیه می‌کنند.

 

عصام بیان نیز تصمیم گرفت با راه‌اندازی چالش قرآن در فضای مجازی، فرصتی را فراهم کند تا همه بتوانند به ترویج قرائت قرآن کمک کنند.

 

در این چالش که در شبکه‌های مختلف اجتماعی مثل فیسبوک، توئیتر، و اینستاگرام به راه افتاده است، هر فرد با قرائت چند آیه از قرآن و ارائه تصویر یا فیلم آن در شبکه‌های اجتماعی، مبلغی را اهدا و افراد دیگری را نیز برای قرائت آیاتی از قرآن دعوت می‌کند.

 

به گفته عصام بیان، مبالغ جمع‌آوری شده از این طریق می‌تواند به عنوان پاداش به مسلمانانی که قرآن می‌خوانند (و در این چالش شرکت نمی‌کنند) اهدا ‌شود تا به ترویج قرائت قرآن کمک کند.

 

تاکنون مسلمانان زیادی از کشورهای مختلف خاورمیانه، اروپا و آمریکا در این طرح شرکت کرده‌اند.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:حاتمی,حاتمی کیا,ابراهیم حاتمی کیا,چ,

http://danakhabar.com/files/fa/news/1392/11/8/78741_326.jpg

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، ابراهیم حاتمی کیا در برنامه شب گذشته
"هفت" طی گفتگویی با محمود گبرلو عنوان کرد: پیش از ساخت "چ" مدتها بود
فکر می‌کردم در مورد شخصیتی واقعی حرف بزنم که دیدم شهید چمران بهترین پاسخ
برای سوالات خودم در سینماست. شخصیتی چندبعدی که عالم، چریک بود و در
سیاست هم وارد میشود و دنبال خدمت بود.

*گفتن همه شخصیت شهیدچمران مرا هم دچار وحشت کرد

وی
با اشاره به فیلم "چ"، ادامه داد: این شهید همه اینها را در کنار هم داشت
اما قرار نبود با "چ" دنبال نمایش همه اینها باشم چون واقعا سخت بود در
سینما گفتن این خلوت و رهبریت بیرونی اش را. من تا حدی که در وسعم بود
سراغش رفتم.

این کارگردان توضیح داد: وحشت می‌کردم که "چ" را بسازم
برای همین هم زیاد طول کشید و فکر می‌کردم آیا میتوانم آن را دربیارم یا نه
آنهم آدمی که هرکسی یک تصوری از او داشت. می‌ترسیدم "چ" را طوری بسازم که
برخی را به وحشت بیاندازد یا سرخورده کند. ترش داشتم که راحت آن را بتوانم
در سینما نشان دهم.

*حضورم در سینما حرام است اگر...

به
گفته حاتمی‌کیا؛ فیلم "چ" خالقش منم و از نظر من تفسیر و ساخته شده است و
شاید هرکس دیگری بود نگاه دیگری به آن داشت. امیدوارم بقیه هم بیایند و
بهترین نکات دیگر در مورد شهید چمران را بگویند. اگر تعهد و قطب نما را از
من بگیرند که حرفی را بزنم که مسأله جامعه نباشد حضورم در سینما حرام است.
برای همکار من مسأله نیست وقتی می‌گوید این همه فیلمنامه دارم و نمی‌دانم
ابتدا کدام را بسازم.

حاتمی‌کیا ادامه داد: مشکل سینمای مال از
زمانی آغاز شد که هنرمند را از زمانش گرفتند و باعث شد که فیلمساز از زمان و
مسائل زمان فاصله بگیرد و سمت سینمایی رفتیم که نسبتی با ما ندارند شاید
بخاطر محدودیت و این سانسورهاست.

*سینمای ما انگار برای سیاره دیگری است

این
کارگردان در ادامه این گفتگو، بیان کرد: خیلی غم انگیز است این سینمای ما؛
انگار این سینما سیاره دیگری را نمایش میدهد. من افق و نگاهمان را در این
سینما نمی‌بینم. جدای از بحث اقتصادی، مردم به سینما نمی‌روند چون در سینما
مگر چه مسأله‌ای را می‌بیند که با ان ارتباط بگیرد؟ من که نباید صرفا
آئینه به دست بگیرم و مصیبتهای مردم را به خودشان نشان دهم.

حاتمی‌کیا
گفت: سینما قرار بود که مسائل جامعه را نشان دهد تا آینده بهتر داشته
باشیم اما امروز این اتفاق را نمی‌بینم. وقتی یک منتقدی نمی‌فهمد و به من
می‌گوید جنگ تمام شده و دیگر بس است با اینها چکار کنم؟ جنگ ما که شوخی
نبود. دردهای این دوران که التیاپ پیدا نکرده اما چطور سینما میخواهد به
دردهای دفاع مقدس اعتنا نکند و به آن پشت کند. منظورم هم تنها فیلمساز
نیست.

*یک عده‌ای دیده‌بانی‌شان برای آن ور آب است

این
کارگردان همچنین بیان کرد: فیلمسازان ما سه جورند؛ بدنه  که به هرحال خیلی
هم خوب است. یک جریانی هم هست جشنواره ای و روشنفکری با مخاطب آن ور آب که
دیده بانی‌اش برای آنهاست تا مخاطب خودی که من هم به آن کار ندارم. دیگری
سینمای بومی که با درد وارد سینما شده است.

حاتمی‌کیا در این رابطه
توضیح داد: روشنفکران سینما که با این کشور و آن کشور رفتن شبیه مارکوپولو
هستند و دلارهایشان از دیگر کشورها می آید و هر چیز میخواهند نصیبشان
میشود.

وی افزود: سینمای بدنه که در ۱۰ روز فیلمش را میسازد و تمام؛
حرف من اینها نیست. نوک پیکان حرف من سینمای ملی است که باید مصونیت داشته
باشند برای گفتن حرفها و باید سیاستمدار حوصله داشته باشند در قبالش.

این
کارگردان گفت: من فیلمی را باید بسازم که مردم درکش کنند و با آن ارتباط
برقرار کنند درحالیکه در بدترین وضعیت آن را گذاشته‌اند. فیلمهایی که باید
با حوصله آن را ساخت. بازیگری به فیلمهای ماها متلک می‌گوید که خودشان در
فیلم به اصطلاح فاخر بازی می‌کند. این فیلمسازی نیاز به فیلمسازانی دارد که
پای حرفش بایستند و حوصله کنند.

*در سینما هم باید بجنگیم

وی
با بیان اینکه مسأله ما تعداد تماشاچیان شده نه اینکه آیا فیلمسازی مثل ما
میتواند حرفش را بزند یا نه، ادامه داد: ما هم باید در سینما بجنگیم که
حرفمان را بزنیم. باید فیلمساز خودش مقاومت کند برای آنچه که باید بگوید.
اصلا انتظار از سیاستگذار نداشته باشد. فیلمساز الان ما میگوید نمیگذارند
ما بسازیم! این چه حرفی است؟

وی به فیلمسازان دفاع مقدس اشاره داشت و
گفت: فیلمسازی که خون دیده و جنگیده جای سوال من است که چرا وقتی اینها را
دیده ای، صحنه را ترک کرده ای و سراغ جای دیگری از سینما رفته ای؟  مگر
حرف "شیار ۱۴۳" حرف تازه ای بود که واکنش مردم را داشت؟ نه حرف تازه ای
نداشت اما مردم دنبال اینها هستند.

*قرار نیست فیلمی جنگی توپ و تفنگ داشته باشد

حاتمی‌کیا
همچنین تأکید کرد: من نمی‌گویم فیلمساز فیلم توپ و تفنگی بساز؛ بلکه جامعه
را مطرح کن مگر آژانس شیشه ای و ... توپ و تفنگ دارد؟ من میگویم از نسل
انقلاب و جنگ بگو که بچه های ما با آن غریبه نباشند.

وی افزود: قرار
است که سینمای دفاع مقدس هم سخت باشد و فیلمساز هروقت توانست، بیاید فیلم
جنگی را بسازد. چون سخت است باید بروی سراغ هر فیلمی؟ من با هم قبیله های
خودم در سینمای جنگ حرف میزنم و کاری به بقیه فیلمسازان ندارم. خانه سینما و
.. کار خودشان را میکنند من به هم قطاران خودم و کسانی که باید از سینمای
جنگ حرف بزنند کار دارم. شرم بر فیلمسازی باشد که بخاطر نان بیشتر برود
سراغ یک ژانر.

*بچه های جنگ پای سینمای دفاع مقدس نایستاده اند

وی
با بیان اینکه بچه های فیلمساز جنگ پای کار نایستادند و تحمل نکردند و
صحنه را رها کرده اند، عنوان کرد:  قرار نیست وقتی مشکلی را بببینم سریع
کنار بکشیم. بحثم مشکل و مدیر نیست مشکل خود ماست. دنبال چیزی باشید که
مشکل زمانه را جواب بدهد. متأسفانه دوستان این را فراموش کرده اند که حرف
زمانه بزنند. از باکری و چمران هم اگر حرف میزنیم باید دنبال بخشی باشد که
به درد جوان امروز بخورد. قرار نیست که حتما فیلم بفروشد. نمیدانم چرا کسی
مثل بهزادپور فیلم نمیسازد و سراغ تئاتر و .. رفته؛ چرا صحنه سینمای جنگ را
ول کرده ای؟

حاتمی‌کیا در ادامه یادآور شد: وقتی ماها میدان را
خالی میکنیم فیلمهایی می آید که اشخاص این گوی و میدان را سکوی پرتاب
میدانند؛ طرف هیچ اعتقادی به این مباحث نداشت و می امد که با پولی، کار
دفاع مقدسی بسازد و بعد برود سراغ کار خودش.

*حرف نسل ماها بوی باروت می‌دهد

این
کارگردان در ادامه نشست خود، گفت: مسئول ما باید به بهترینها فرصت ساخت
فیلمسازی دفاع مقدس بدهد نه هرکسی که لباس بسیجی دارد و چفیه گذاشته. گرچه
بخشی از ان به میدان خالی کردن از طرف ماها برمیگردد.

وی عنوان کرد:
حرف نسل انقلاب بوی باروت می‌دهد و وقتی این نقدها را تحمل نکنند، مسئول
ما راه به اینها نمیدهد. بچه های تازه کار که دنبال الفبای فیلمسازی است را
وارد سینمای جنگ می‌کنند؛ به حرف بچه های ما که منتقد هستند و بوی باروت
میدهند، اعتماد نمی‌کنند.

وی گفت: کسی که ادعا می‌کند حرفش واقعیت
است و دیگر جز این نیست من به اینها شک دارم. اینها جوک است و دنبال رام
کردن مخاطب؛ هرکسی از نگاه خودش یک واقعه را نشان میدهد مثل من که چمران را
از دید خودم روایت کردم.

ابراهیم حاتمی کیا در بخش دیگری از گفتگوی
خود در برنامه "هفت" بیان کرد: من تا الان به انجمن سینمای دفاع مقدش
نرفته ام وآنان را  جدی نمی‌گیرم. دوستان من از شما و کار و تشکیلات شما چه
چیزی درآمده است؟ اگر چیزی درنیامده در آن را ببندید. این تشکیلات پولها
را خورد اما عملا سرما را پایین انداختند. پشت این بچه ها هم نماز میخوانم
اما بحثم سر تخصص سینماست که مانع کار ما هم شده اید.

این کارگردان
تأکید داشت: ما فیلمسازان پر از اشتباهاتیم و باید به این اشتباهات افتخار
کرد. قرار نیست هرچه من بگویم عین حقیقت باشد و ما اشتباه نکنیم؛ اصلا حرف
درستی نیست که من اشتباه نکنم.

*خیلی ظلم است که در فیلم دفاع مقدس هم دنبال سیاه نمایی باشید!

حاتمی
کیا در این رابطه به فیلم نرگس آبیار اشاره کرد و گفت: در "شیار۱۴۳" کل
فیلم روایتگر انتظار یک مادر بخاطر فرزند شهیدش را نشان میدهد و چه زیبا
ساخته شده اما یک فیلم دیگر طوری این را نشان میدهد که فلان بچه با رنگ چشم
آبی جنگ رفته اما امروز با وضعیت فلاکت باری، جانباز شده و ... .

وی
ادامه داد: این دو فیلم خیلی متفاوتند و این همان به اصطلاح بقیه سیاه
نمایی میشود. فلان فیلمساز تو فقط چسبیدی به این بخش؛ این خیلی ظلم است.
چطور میتوانی جنگ را نبینی چون اولین تقه ای که خورد آبادان را رها کردی  و
به تهران آمدی.

*آدمهای آرمانی در اقلیت هستند؛ این درد است

کارگردان
فیلم "چ" در این نشست خاطرنشان ساخت: برخی فیلمها جنگ تحمیلی را بد نشان
میدهند و این درد است. این درد است که فیلمساز آبادانی ما از قبل انقلاب و
فضای آن حرف بزند ولی از درد جنگ چیزی نگوید. فیلمهای جنگی هم ساختیم که
مثلا سیاه نمایی است و شرم باد.

وی تأکید کرد: درد این مملکت است که
هرم سینما طوری شده که ما آدمهای آرمانی در اقلیت هستیم و ما را به بازی
گرفته اند. خدا به ما این مقاومت را بدهد و بچه های ما کوتاه نیایند و
مقاوم باشند.

*وای بر ما با سینمایی که دنبال حرف پایین تنه زدن، برود

وی
همچنین گفت: سینما ورشکسته است. قرار نیست من حرف پایین تنه بزنم که سینما
بچرخد و پر از مخاطب شود که وای بر ما و آینده ما که متأسفانه برخی بچه ها
سراغش هم رفته اند. من کاری به اینها ندارم و باید حرف خودم را بزنم.

این
کارگردان در ادامه گفت: آقای ایوبی و دوستان مدیر را کاری ندارم و
امیدوارم زحمتشان را بکشند. ما خیلی حرف در سینمای دفاع مقدس برای گفتن
داریم و بچه های ارزشی نباید خاله زنکها سینما، آنان را گمراه کنند. حرفت
را بزن چندین سال دیگر فیلمت را می‌بینند. به اندازه کافی هستند که چرخ
دهنده سینما را چرخ دهند وسینما را بتکده کنند. ما کاری به اینها نداریم.

*به حرف منتقدی که فقط دنبال بی بی سی است، کاری ندارم

به
گفته این کارگردان؛ کار دفاع مقدس و مسائلی از این دست سخت است و ممکن است
جلویت را بگیرند. حتی "گزارش یک جشن" نیز همین گونه است که با آن مخالفت
کرده اند. من درد دارم و حامل پیامم و این را به کسانی میگویم که میگویند
سینما نیازمند پیام نیست. اگر پیامی نداشته باشم برای چه به سینما می آیم.

ابراهیم
حاتمی کیا در پایان گفتگوی خود در برنامه "هفت" بیان کرد: خداروشکر که
مردم مرا بعنوان فرزند خودشان پذیرفته اند. منتقد آدم را گمراه میکند. به
منتقدی که مسأله اش ارزش نیست و افتخار میکند که فیلم ایرانی بد است و
تلویزیون جمهوری اسلامی را نمی‌بیند و دنبال بی بی سی است، کاری ندارم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393برچسب:ایران,صداوسیما,ضرغامی,نسیم,

زندگي نامه كمدين «حلق آويز»

"بر پایی شو های شبانه آمریکایی در  شبکه نسیم ایران"

پایگاه خبری انصارحزب الله - در خبرها آمده بود كه انتشارات «جان بلیک» تصمیم به انتشار زندگی‌نامه «رابین ویلیامز» ، بازیگر و کمدین آمریکایی – يهودي دارد که روز دوشنبه۲۰ مرداد در ويلاي شخصي اش خود را «حلق آويز» كرده بود.

عنوان این کتاب «رابین ویلیامز ۲۰۱۴-۱۹۵۱: وقتی صدای خنده قطع می‌شود» است و انتشارات «جان بلیک» اعلام کرده كه این کتاب زندگی هنری و حرفه‌ای ویلیامز را از شخصیت‌های کمدی او در فیلم‌های خانوادگی مانند «خانم داوت‌فایر» و «جومانجی» گرفته تا نقش‌های جدی‌تر او در «ویل هانتینگ خوب» و «انجمن شاعران مرده» به تصویر خواهد کشید درحالی‌که بر شخصیت‌شناسی او در پس نقش‌های حرفه‌ای که ایفا کرده، تمرکز خواهد کرد.

دائم الخمر - معتاد – افسرده اما «شاد»!

اما هدف يالثارات از بازنشر اين خبر ياد آوري فيلم هاي اين كمدين يا تقدير از او نيست ، بلكه اين خبر دست آويز ما براي انطباق و تحليل مرگ عبرت آموز يك كمدين با مقلدين شيوه هاي عملكردي مشابه او در ايران است زيرا بررسي روشهاي كسي‌که۴۰ سال مردم را در غرقاب مدرنيته غرب به خنديدن وادار كرد اما در نهايت به دليل ابتلا به «افسردگي شديد» خود را دار زد مي تواند براي برخي كه با هدايت نمونه هاي داخلي پاي در اين جاده منتهي به ناكجاآباد گرفته‌اند نجات بخش باشد. 

«سوزان اشنایدر» ، همسر سوم اين كمدين آمريكايي – يهودي كه به اعتراف خودش يك دائم الخمر و معتاد به مواد مخدر بوده درباره وي مي گويد:«او می‌خواست به مردم کمک کند وهمیشه قصد داشت با اجراهایش لبخند را روی لبان مردم بیاورد. ویلیامز بخش عمده عمرش را صرف کمک به دیگران کرده بود. او همیشه از ما می‌خواست که شاد باشیم و از هیچ چیزی ترس نداشته باشیم. علاوه بر سه فرزندش ، او میراث بزرگتری برای ما به جا گذاشت:‹ شادی›»

پروژه خنده زوركي در سيما

شادی و خنداندن مردم ، به هر قيمتي ولو به زور ، سالهاست كه راهبرد بسياري از برنامه هاي توليد شده در رسانه ملي بوده است كه البته اين راهبرد مدتي است به شكل سيستماتيك در شبكه نسيم ظهور دوچنداني يافته است. در اين ميان به نظر مي رسد علاوه بر لودگي ها و ساخت برنامه هاي بي ارزش پوچ گرا كه پيش از اين نيز صدا و سيما يد طولايي در توليد آن داشته است دو برنامه بيش از بقيه مخاطب فهميده را آزار مي دهد.يكي از اين دو برنامه عينك آفتابي و مشخصا «كي شبيه كيه» نام دارد كه پيش از اين به طور مفصل در نقد آن مطالبي در يالثارات منتشر شد.

اما برنامه دوم كه روزانه پخش مي‌شود و به نظر مي رسد خيلي حرفه اي روي خنداندن زوركي مردم (اين ادعاي مجري برنامه است) متمركز شده ، «خندوانه» نام دارد كه كارگرداني و اجراي آن نيز به عهده «رامبد جوان» است. برخي معتقدند او از رشيد پور كار بلدتر است زيرا ضمن پرهيز از ارائه پاسخ مقابله جويانه به منتقدان ، با دعوت از اقشار مختلف فرهيخته و حتي روحاني به مخاطبان اين طور القا كرد كه برنامه اش مورد تائيد جامعه نخبه و ديني نيز هست.چنانچه در برنامه روز پنجشنبه هفته گذشته تنديس طلايي لبخند هفته به حجت الاسلام سرلك اعطا شد كه البته به گفته رامبد جوان براساس آراء بينندگان برنامه به عنوان لبخند برتر انتخاب شده بود. 

جعل شادي 

اما تلاش سيستماتيك براي تزريق شادي رابين ويليامزي از سوي رسانه ملي در حالي ادامه دارد كه حجت الاسلام سید محمد قائم مقامی استاد حوزه و دانشگاه روز۲۷ مرداد ماه سال جاري طي گفتگو با سرویس قران و معارف خبرگزاری شبستان مفهوم نشاط را سرزندگی در برابر کسالت و خمودگی دانسته و درباره ارتباط آن با دين‌داري گفته بود:«ارتباط نشاط و دینداری به تعبیر معروف، اظهر من الشمس است. راستی و رستگاری ملازم و همراه با نشاط و سرزندگی است.همه دینداران و پرهیزگاران این حالت را تجربه کرده اند که به واسطه دعا و انجام تکالیف دینی و تجلی آن جنبه روحانی، بلافاصله احساسی از رهایی و شادی بی حد و مرز در درون خود تجربه می کنند که با هیچ یک از شادی های دیگر قابل قیاس نیست.»

وي درحالي شادي روحاني را اصيل مي داند كه تاكيد مي كند در صورت ناتواني از دست‌يابي به آن افراد به بدل شادي اصل روی خواهند آورد و در توضيح بيشتر مي گويد: «اگر نتوانستی آن نشاط اصیل و سرزنده و پایدار را در درونت حاکم کنی، جعل نشاط خواهی کرد که یک نوع تخدیر درونی است»

برای درمان ملالت روح‌تان

ترويج سيستماتيك خنده هاي زوركي در حالي به عنوان نسخه عاجل درمان روزمرگی ها و ناکامی ها و شکست ها از سوي رسانه ملي تجويز مي‌شود كه حجت الاسلام قائم مقامي نسخه درماني اصلي را با اشاره به فرمايش امیرالمؤمنین علی (ع) در نهج البلاغه ارائه مي دهد و به نقل از مولي الموحدين مي گويد:«روح های شما مانند بدن هایتان ملول می شوند. برای درمان ملالت روح تان ، حکمت های تازه بجویید.»

اما حجت الاسلام قائم مقامي مراد از این حکمت را محتوای تجربه دینی مي‌داند كه همه بخش های زندگی انسان را تحت الشعاع قرار می دهد و به عبارت دیگر افق و تجلی جدیدی از حقیقت بر او ظاهر می سازد. وي مثال اين تعريف را انسانی مي داند كه از دور به دعوای کودکان بر سر اسباب بازی هایشان نگاه می کند. این دعوا اگرچه برای کودکان کاملا جدی است اما برای آدم بالغی که از آن مرحله عبور کرده آن کشمکش ها چیزی جز جدال بر سر یک اسباب‌بازی نیست، مسلما آن فرد بالغ، آن غمی را که کودکان با آن درگیرند تجربه نخواهد کرد چون او می داند که آن وسایل صرفا اسباب سرگرمی و بازی اند که دیر یا زود مستهلک شده و از بین خواهند رفت.

انسانی هم که از حیث معنویت و حکمت زندگی به آن بلوغ درونی رسیده باشد به مفهوم حقیقی کلمه آن طرب درونی و طربناکی را حس خواهد کرد از سوی دیگر وقتی این نشاط و طرب درونی در اخلاق ظاهر می شود اخلاق را حسن می کند. این اخلاق خوب، حاصل انبساط درونی است. مسلما وقتی آن گشایش در درون انسان اتفاق می‌افتد اخلاق آدمی را هم متحول می کند.

شادي در مجلس عزاي سيدالشهدا

درحالي شركت كنندگان در برنامه «خندوانه» موظف هستند كه يك لبخند تصنعي را از اول تا آخر برنامه وبعضاً با ادا و اطوارهاي دون شأن در هم آميزند كه حجت الاسلام قائم مقامي با اشاره به سيره معصومين(ع) دراين باره مي گويد:«معصومین ما این طور نبوده که در همه حالت ها آثار و علایم نشاط در چهره شان پدیدار باشد. هر انسانی در لحظه هایی از زندگی درگیر حزن و اندوه می شود. اما تفاوت اولیا و معصومین با آدم های معمولی در این است که غم آن ها مبارک است. اندوه‌شان ، اندوه پست و کم مایه ای نیست در عمق این اندوه ، نشاط عمیق و پایداری وجود دارد.

اگر بخواهم مثال ملموس و روشنی در این باره بزنم مجالس سوگواری حضرت سیدالشهدا (ع) است. مؤمنین و سوگواران امام حسین (ع) تجربه کرده‌اند که مقوله ای نشاط آورتر از گریستن و سوگواری بر امام حسین (ع) و شهیدان کربلا نیست. کسی که با فلسفه این گریستن و پشت صحنه ان آشنا نباشد تصور خواهد کرد که این سوگواران در درون خود درگیر غمی قبض کننده و تاریک هستند که اشک می ریزند اما آن که بداند این اشک ها به خاطر چیست یا به تعبیر دقیق تر کسی که عمیقا در درون، این سوگواری مقدس و طیب را تجربه کند خواهد فهمید این غم عین نشاط و سرور درونی است.»

شادي تجويزي در مدرنيته

با وجود آنكه۴۰ سال ترويج نسخه جعلي شادماني ، حتي نمي توانست يكي از كاركشته ترين اجرا كنندگان اين نسخه را از اعتياد به شرب خمر و مواد مخدر‌، افسردگي و در نهايت خودكشي برهاند كه چنين خط مشي تازه در ايران به شكل سيستماتيك در حال آزمون و خطاست. راه و رسمي كه در دنياي مدرنيته غرب امتحان خود را به بدترين شكل ممكن پس داده و حجت الاسلام قائم مقامي در تشريح آن مي گويد: «در دنیای امروز و رشد و تنوع رسانه ها و ماشینیسم و مصرف گرایی، مدرنیته می خواهد محاکاتی از آن تنوع های عالم غیب داشته باشد که چشم آدمیان به آن حقایق حقیقی باز نشود و آن شادی عمیق را تجربه نکنند. تأکید شدیدی که بر واریته و تنوع می شود و هر لحظه چیزی تازه را به شما نشان می دهند و جلوه ای نو در منظر شما قرار می گیرد به خاطر آن است که می دانند حقیقت آدمی به جلوه گری این جلوه های تازه در ملکوت خو گرفته است.توجه کنید یکی از اتفاقاتی که در مدرنیته افتاده و اشاره کردم بالا بردن تنوع های عجیب و غریب در زندگی است که اوقات انسان را عملا می بلعند. 

شما در این زندگی ، درگیر تنوع ها می شوید. من از انواع رسانه‌های تصویری و مجازی مثال می زنم که تنوع شگفتی در این عصر یافته و خیلی وقت ها آدم ها درگیر محتوای این رسانه ها می شوند بدون آن که بهره چندانی از این ارتباط ببرند، حالا گاهی محتوای این رسانه ها سم خالص برای روح و روان انسان است. خب این تنوع، نوعی از سرسام و سرگیجگی را برای آدمیان پدید می آورد و آن ها را افسرده دل می کند. بنابراین نکته مهم در رسیدن به شادی درونی، مدیریت وقت و زمان است. 

نمی شود نسبت به زمان بی قید و رها رفتار کرد و انتظار داشت زندگی شادی برایمان پیش آید. دایره مسئولیت های شما، آموزش هایی که می بینید محبتی که می توانید به دیگران نثار کنید و مهم تر از همه این ها آن رابطه بندگی، همه و همه در قالب همین زمان محدود امکان ظهور وحضور پیدا می کند. پس امکان زایش شادی در امکان بهره برداری از این زمان هاست. در آن صورت است که انسان به میزان اهتمام و جدیت خود وارد حوزه تازگی ها می شود و حقیقت و باطن عالم را شهود می کند.من البته یک چیزی را به شما بگویم و آن این که انسان در آینده به این وادی وارد می شود، یعنی وقتی به این مرحله رسید که فهمید همه آن جلوه گری ها و تنوع ها کاذب است و عطش او را به سمت آن تازگی و سرزندگی حقیقی و شادی صادق تأمین نمی کند به سمت ولایت الهی خیز برمی دارد.

وضعیت کنونی جهان یک نوع محاکات ناخودآگاه نسبت به آینده است. گاهی انسان بدون آن که بداند چیزی را حکایت می کند. این تنوعات بی حصر در عالم رسانه و ارتباطات در واقع نوعی بیان این نیاز است که آدمی می خواهد بگوید من می خواهم وارد آن عرصه جلوه‌گری حقایق حقیقی شوم. این همه گرایش ها به موسیقی که در جهان وجود دارد و خیلی وقت ها با ورود به موسیقی غنایی ، دست آدمی را در رسیدن به شادی حقیقی می بندد در درون خود واجد وبیان کننده حقیقتی است که روح انسان نیازمند طرب است اما راه را اشتباه می رود.»

نسخه برابر اصل شوهاي شبانه آمريكايي

توضيحات ياد شده براي تمييز شادي اصل از جعلي درحالي است كه روزنامه سينمايي «صبا» با انتشار مطلبي كه اتفاقا پايگاه خبري روزنامه جام جم نيز آن را بازنشر داده برنامه «خندوانه» را يك كپي صد در صدي از يك شوي شبانه آمريكايي با مجري گري «جیمی فالون» قلمداد كرده است.

اين روزنامه در توصيف برنامه «خندوانه» نوشته است: «اولین نکته‌ای که مانند تاک‌شوهای موفق دنیا در این برنامه رعایت شده حضور زنده میهمانان به عنوان یک کاراکتر است. آدم‌ها بلند بلند می‌خندند، حرف می‌زنند و در بحث شرکت می‌کنند.... او (رامبد جوان) میان تماشاگرانش می‌نشیند، اغراق‌آمیزتر از هربار می‌خندد، فریاد می‌کشد و... ».

«صبا» درباره تأثیر رامبد جوان از شوهای معروف جهان مي نويسد:«تأثیر او از شوهای معروف تنها به همین جا منتهی نمی‌شود و او در برخی از ایده‌ها عین به عین از برنامه «جيمي فالون» (جدا از نوع رفتار مشابهش) تقلید می‌کند. کما این‌که یکی از ایده‌های او برای برقراری مسابقه بین تماشاگران کپی صد درصد از ایده برنامه «تونايت شو» است.جیمی یکی از مسابقه‌هایی که با ستاره‌هایی مثل تام ‌کروز، ادوارد نورتون، دیوید بکهام و... تا به الان برگزار کرده، این است که یک شونه تخم‌مرغ روی میز بگذارد و از آن ستاره بخواهد تخم‌مرغ را به سرش بکوبد. اگر تعداد تخم‌مرغ‌ پخته شکسته شده روی سر هرکدام (ستاره و جیمی) بیشتر باشد مسابقه را برده است. حالا همین اتفاق عیناً در برنامه جوان افتاد.»

اين درحالي است كه «جواد فرحانی» ؛ تهیه‌کننده برنامه «خندوانه» مي گويد: «تقریباً ۱۱نفر ایده‌پرداز در این برنامه داریم. ما قصد داریم فرهنگ خندیدن را بپرورانیم چون هم خنده راحت و کم‌خرج است هم کمی از این غمگین بودن‌هایمان فاصله می‌گیریم و البته کمتر به یاد بدهکاری‌هایمان می‌افتیم.»


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393برچسب:ضرغامی,صدا وسیما,ایران,گوگوش,

باید یه حالی از این صدا وسیما بگیرن این چه وضعشه :

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب‌الله،هفته‌نامه یالثارات‌الحسین(ع) در ستون سیاست به روایت همولایتی نوشت:

صداو سیمای برادر ضرغامی در آخرین روزهای مدیریتی ایشان تصمیم گرفته بزند به سیم آخر و تتمه آبروی مدیریتی این بنده خدا را هم به باد بدهد!

ظاهراً جناب ضرغامی آنتن را رها کرده و سپرده به جناب معاون و جناب معاون هم سپرده به رئیس شبکه و رئیس شبکه هم سپرده به زیر دستش تا اختیار کار رسیده به سردبیر و مالک و مدیر مسئول و مدیر عامل و آهنگساز و مجری و دکوراتور و همه کاره برنامه سینمایی هفت!

آقای همه کاره برنامه هفت هم علیرغم درگیری در اقتصاد و کار و کاسبی، خواسته حالی به فرهنگ و سینما بدهد در حد ترکاندن! لذا برداشته و تریبون نظام جمهوری اسلامی را سپرده به شوهر گوگوش!

شوهرگوگوش (احتمالاً معرف حضورتان هست!) هم نامردی نکرده و سینمای قبل از انقلاب را برداشته و توی حلق مخاطب شبکه سوم سیمای جمهوری اسلامی فروکرده به شکلی کاردرست!

حواشی اصلی:
۱-در آن روزها که مردم به خاطر پیروزی و حفظ انقلاب از خون خود و جان جوانهایشان می گذشتند، به خاطرشان هم نمی گذشت که صدا وسیمای برپاشده بر خون و پیکره شهدا، تریبون دفاع از فاسدترین چهره‌های سینمای محمدرضا شاهی بشود! وسازنده کثیف ترین فیلمهای جنسی، با عزت و احترام در برنامه زنده سیمای جمهوری اسلامی امکان سخن پیدا کند و هرچه دلش خواست بگوید و جناب مجری هم به تقلید از ساعت شماطه دار، هی سرتکان بدهد!

۲- اگر آقای ضرغامی تصمیم گرفته در این روزهای آخر، آتش بزند به اموالش (و اعتبارش و آبرویش) و همه چی را حراج کند، خوب به آقای همه کاره برنامه هفت اختیار بیشتری بدهد بلکه خود خانم گوگوش و سایر فواحش سینمای قبل از انقلاب هم با همان شکل و شمایل هنری، شبکه سوم سیما را مفتخرو چشمان مخاطبان را منور کنند! وقتی خودش هست چرا شوهرش بیاید؟! اصلاً خود بهروز وثوقی را هم بیاورید که همانجا یک دیداری هم تازه بشود و سیمای جمهوری اسلامی پس از چهل سال واسطه آشتی گوگوش و بهروز بشود و امر خیری راه بیفتد!

۳- یادمان باشد این همان صداو سیمایی است که برای دعوت از متدین ترین و با سوادترین چهرههای فرهنگی مملکت هزار اما و اگر می آورد اما نوبت به سینماگران مروّج«زنا» که می رسد دست و دل باز می‌شود و.....

۴- ظاهراً هنوز روح «رضا قطبی» بر صداو سیما حاکم است و هنوز خبر پیروزی انقلاب به تپه های جام جم نرسیده و شاید هم مجری برنامه هفت خیال می کند هنوز اعلی‌حضرت شاهند و علیا حضرت فرح، ملکه اند و....! در نهایت ایشان به این نتیجه رسیده که برنامه زنده شبکه سوم را اختصاصی بدهد به تجلیل از سینمای بهروز وثوقی و فردین و فروزان و کیمیایی و گوگوش و....!

۵- اگر برادر ضرغامی مایل است ثابت کند که تمایلی به ترویج و تجلیل از سینمای فاسد عصر پهلوی نداشته، بیاید و معادل همان زمانی که در برنامه هفت به شوهر خانم گوگوش وقت داد به یک چهره متدین فرهنگی هم فرصت بدهد(درهمان برنامه هفت) که لااقل یک اشاره‌ای هم به فجایع سینمای عصرپهلوی بشود تا مخاطبان ارجمند شبکه سوم سیما تصور نکنند سینمای عصر پهلوی یادش بخیر بوده!


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 3 شهريور 1393برچسب:موسیقی ,موسیقی ما,سایت موسیقی ما,فتنه,فتنه گر,

 

خدمت دوستان عرض می شود که ای دوستان چرا خجالت !!!! نکشید بخدا !!!!! بیشتر بنویسید . این خواننده واقعا مجاز است !!!

ما به کجا می رویم !!!!! واقعا سایت رسمی موسیقی ما حق نوشتن چنین چیزی را دارد !!! حال آنکه مردمی هر چند تغییر یادشان نرفته جوان هایشان چطور در ملا عام شهید شدند و روز عاشورا به حسین مظلوم چه اهاناتی کردند و چه کسانی که برهنه نشدند !!!!!!!! متاسفانه شورای نظارتی بر کار سایت های داخلی نیست !!!! حقا این سایت باید فیلتر شود تا برخورد جدی با خاطیان شود . این خواست همه خانواده های شهداست . این ها پرده دریست . یا صاحب الزمان ادرکنا

 

منبع : گروه رهروان ولایت و رهبری


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:ضرغامی,صدا و سیما ,ایران,,

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری
اسلامی ایران، این تذکر به دلیل به روند پخش پیام های بازرگانی، تبلیغ
جوایز هنگفت و قرعه کشی های متعدد ابلاغ به ضرغامی شده است.

شورای
نظارت بر سازمان صدا و سیما تبلیغات فزاینده پیام های بازرگانی با تبلیغ
جوایز هنگفت و قرعه کشی های متعدد را نا مناسب ارزیابی و این رویه را
نیازمند اصلاح سریع دانست.

شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در
تذکر خود، این نوع تبلیغات را دارای اشکالات اساسی عنوان نموده که نیازمند
اصلاح سریع این رویه است .

ایجاد فضای تبلیغاتی ناسالم، ترویج
رویکردهای مادی گرایانه و ضد ارزشی و روحیات عافیت طلبی در مقابل کار و
تلاش همراه با تبلیغ نمادهای زندگی غربی و متعارض با سبک زندگی دینی و
ایرانی، ترغیب مخاطبان به استفاده از محصولات و برندهای خارجی، ترغیب به
مال اندوزی کاذب و نامتعارف از طریق اهدای جوایز در قرعه کشی محصولات،
ذائقه سازی برای استفاده از غذاهای آماده و به تصویر کشیدن زن در لفافه
گرایش های فمینیستی و نگاه ابزاری به آن از جمله ی موارد مورد انتقاد شورای
نظارت در پخش پیام های بازرگانی بوده است که باعث نقض صریح بندهای
دستورالعمل های اجرایی تولید، تامین و پخش برنامه ها شده است.

مراتب این تذکر، طی نامه ای از سوی رئیس شورای نظارت به رئیس سازمان صدا و سیما ابلاغ شد.
 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:خطرات, مهدیه,مهدیهمحمد خانی,آوازه خوانی,قمر,رقاصی,

به گزارش فرهنگ نیوز، یکی از آفاتی که همواره گریبان گیر هنرمندان و فضای
هنری در کشورما بوده و هست، رفتارهای مبتذل اقلیتی بوده است که این رفتار 
خود را به اسم همه ی فعالان آن رشته ی هنری تمام کرده اند.

یکی از
این رشته های هنری، رشته ی موسیقی است. علیرغم اینکه هنر موسیقی نیز می
تواند همانند سایر رشته های هنری در خدمت فرهنگ جامعه‎ی ایران اسلامی قرار
گیرد، وضع به گونه ای شده که عرصه برای هنرمندان این رشته تنگ شده و مردم
نیز به نوعی نسبت به این رشته و فعالان آن دیدگاهی بعضاً منفی پیداکنند.

شاید
بتوان گفت اصلی ترین دلیلی که باعث بروز این مسئله شده است؛ رفتارهای
مبتذل و تولیدات خارج از حدود عده‎ی قلیلی است که در این رشته فعالیت می
کنند و فضا را خراب می‎کنند.

به عنوان مثال اخیرا آوازه خوانی
پیداشده است که علیرغم اینکه در ایران زندگی می کند، در شبکه های معاند
اجراهای زنده‎ی تلویزیونی می‎کند. وی اخیرا نیز تلاش می کند تا در شهر
تهران اجرای زنده داشته باشد و بساط آوازخوانی زنان را در ایران دوباره به
راه اندازد.

مهدیه محمدخانی که گفته می‎شود فارغ التحصیل رشته ی
معماری است و به حسب علاقه، به موسیقی روی آورده است؛ مدتی است که به سراغ
خوانندگی نیز آمده و در شبکه هایی نظیر«من و تو۱» و «بی‎بی‎سی» حضور پیدا
کرده و آوازخوانی کرده است. وی همچنین آلبومی را هم تهیه کرده و به صورت
غیررسمی(بخوانید زیرزمینی) به توزیع و انتشار آن در فضای مجازی می‎پردازد.
وی در مصاحبه ای که در نهم ژوئن۲۰۱۴ با رادیو«چشم انداز بامداد» وابسته به
بی‎بی‎سی فارسی داشت اعلام کرد که قمرالملوک وزیری-معروف به قمر- اولین زن
کاباره ای ایران را الگوی کاری خود قرارداده است. قمرالملوک وزیری معروف به
«قمر» اولین زنی بود که به صورت بی حجاب در در کنسرت حاضرشد و تکخوانی
کرد.



وی
که در ایران زندگی می کند و به راحتی در محافل عمومی ظاهر می شود؛ مجوز
خوانندگی ندارد. اما به راحتی آلبوم تولید می کند و در شبکه های اجتماعی
قرار می دهد. جالب تر اینجاست که معلوم نیست چگونه یک فردی که مجوز انتشار
آلبوم ندارد، می تواند مجوز برگزاری کنسرت را از وزارت فرهنگ و ارشاد
دریافت کند و در فرهنگسرای وابسته به وزارت ارشاد-فرهنگسرای نیاوران- کنسرت
برگزار کند!

این مسئله از دوحالت خارج نیست: اول این که وزارت
فرهنگ و ارشاد دچار سهل انگاری شده است و یا دوم این که عمدی در کار بوده
است که این فرد که با شبکه های معاند هم همکاری می کند توانسته است دوبار
به اجرای زنده و تکخوانی در تهران بپردازد.

البته در آبان ماه سال
گذشته که مهدیه محمدخانی در تالار وحدت تهران کنسرتی اجرا کرد، شایعاتی
مبنی بر حضور علی جنتی-وزیر وقت فرهنگ و ارشاد-در آن برنامه وجود داشت. که
ظاهرا ایشان مسئله ی حضور خود در آن برنامه را تکذیب کرده بودند.



جالب
اینجاست که این وادادگی که در مورد اجرای کنسرت نامبرده صورت گرفته است،
به عَلَمی تبدیل شده است برای بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی برای تحقیر
انقلاب اسلامی. ویدئوی اجرای مهدیه محمدخانی در یوتیوب قرار گرفته و
تاکنون حدود ۲۶۹هزار بار دیده شده است. در این صفحه از محمدخانی با عنوان
قهرمان شکست طلسم ۳۵ ساله جمهوری اسلامی یادشده است! از وی با عنوان اولین
زنی که توانسته است قبح شکنی کند و در ایران آوازخوانی کند یادشده است.

باید
دید چگونه یک زن آوازه خوانی که یک مطرب آوازه خوان پیش از انقلاب را
الگوی خود قرار داده است اینچنین در پی تغییر فضای فرهنگی هنری ایران است و
به این راحتی عرصه برای او باز است!



این
یکی از مصادیقی است که فضای هنر موسیقی را مسموم می کند و هنرمندان فعال
در این رشته را حاشیه دار. امروز فضای هنر موسیقی طوری است که خانواده ها
نمی‎توانند فرزند خود را در آکادمی های موسیقی نام نویسی کنند و از سلامت
اخلاقی وی اطمینان حاصل کنند. همه ی اینها به خاطر رفتارهای هنجارشکنانه و
خارج از عرف عده‎ی معدودی است که فضا را برای علاقه مندان به هنر تنگ
می‎کنند.

مهدیه محمدخانی از زمانی روی کار آمدن دولت تدبیر و امید 
تاکنون دوبار توانسته در شهر تهران کنسرت اجرا کند. بار نخست در آبان ماه
سال گذشته بود که وی در تالار وحدت تهران اجرای زنده داشت و تکخوانی کرد و
اخیرا هم در شامگاه ۲۲ مرداد امسال(به نقل از رسانه ها) به صورت زیرزمینی
در فرهنگسرای نیاوران-وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد- کنسرتی اجرا کرده و
درآن تکخوانی کرد.

حال همچنان جای این سؤال باقی است که تا چه زمانی
بی تفاوتی نسبت به ارزش های دینی و فراتر از آن، نشر و تبلیغ و در اختیار
قرار دادن تریبون برای این فعالیت ها ادامه  پیدا خواهد کرد.  وزارت  ارشاد
بر مبنای کدام بند و تبصره نسبت به صدور مجوز  اجرای چنین برنامه هایی
اقدام می کند. آلودگی فضای فرهنگ و هنر به چنین آسیب هایی آنچنان مهلک است
که در صورت عدم سکوت قاطعانه و به هنگام دیگر نمی توان به فرجام نیک آن به
راحتی امیدوار بود.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:وضع,وضع افتضاح کشور,اسلام در خطر است,,

پایگاه خبری انصارحزب الله: ممكن است اين اشكال به گزارش پيش رو وارد شود كه به لحاظ موضوع مورد بحث مي‌بايست در صفحه‌اي ذيل كليشه ادب و هنر به آن پرداخته شود. اما از يك سو به اين دليل كه موضوعات مرتبط با عرصه ادب و هنر جزء جدايي‌ناپذيري از فرهنگ محسوب مي‌شوند ترجيحا سوژه اين گزارش در اين صفحه و ذيل كليشه فرهنگي به شرح و بسط گذاشته شد. از ديگر سو اين احتمال وجود دارد كه طبق معمول طيفي خاص يالثارات را به بدبيني غليظ يا امنيتي كردن فرهنگ متهم كنند كه در پاسخ بايد گفت اين هفته‌نامه اساسا فرهنگ را موضوعي راهبردی و همراه با ملاحظا ت امنیتی امنيتي مي‌داند كه نشانه آن نيز تلاش دشمن براي خدشه دار ساختن اساس وجودي نظام جمهوري اسلامي ايران از همين زاويه است.

بخش اول

«رضا رشيدپور» كسي بود كه كار خود را با «جوك» گفتن در برنامه‌هاي صبح بخير ايران آغاز كرد. «شب شيشه‌اي»، «عبور شيشه‌اي» و «مثلث شيشه‌اي» برنامه سه‌گانه گفتگو محور رشيدپور در شبکه تهران بود كه بخش آخري پس از پخش قسمت سي و پنجم توقيف شد و بعد از آن سر‌‌وکله رشيدپور هم در تلويزيون پيدا نشد اما در عوض با همت مضاعف در شبکه‌هاي ماهواره‌اي «ايرانيان» و «تلويزيون پرسپوليس» مشغول فعاليت شد و در برنامه‌اي با نام «شب بخير شما» ضمن تشويش اذهان عمومي در موارد متعدد با دعوت از يک موزيسين، مسئله روابط دختر و پسر را به عنوان موضوع بحث برنامه با او مطرح كرد. 

اما روز شنبه ۱۶ فروردين خبري از اجراي رضا رشيدپور در شبکه نسيم در برخي رسانه‌ها منتشر و حتي به صورت پيامک ارسال شد که همان پايگاه‌هاي خبري مدعي بودند اين خبر بر اساس نوشته اين مجري در صفحه اينستاگرام شخصي‌اش تنظيم شده است. 
«رشيدپور» در اين صفحه از بازگشت خود پس از پنج سال به تلويزيون با يک برنامه گفتگو محور خبر داده بود که طبق هماهنگي‌هاي صورت گرفته، حسن روحاني رئيس‌جمهور نخستين مهمان آن با فضاي پرسش‌هاي غيرمنتظره و عجيب خواهد بود.

اين خبر به دفتر رياست جمهوري هم رسيد و با پيگيري‌هاي خبرنگاران مربوطه، مشخص شد که رئيس‌جمهور شب گذشته هيچ برنامه‌اي براي حضور در صدا و سيما و انجام مصاحبه تلويزيوني نداشته است. گرچه تيزرهاي برنامه نامبرده چند باري در شبکه نسيم روي آنتن رفت و رشيدپور که چندي‌ پيش در يک ويدئو خطاب به عزت‌الله ضرغامي انتقاداتي روانه صدا و سيما کرده بود، در اين تيزر برنامه خود را معرفي مي‌کرد، اما با رسانه‌اي شدن آن حتي مدير روابط عمومي شبکه نسيم هم اين موضوع را تکذيب کرد و گفت: چنين خبري صحت ندارد و قرار نيست آقاي رشيدپور برنامه‌اي را در اين شبکه روي آنتن ببرد. حتي خود آقاي رشيدپور در صفحه اينستاگرام خود اين خبر را تکذيب کرده است. رشيدپور در متني که روابط عمومي شبکه نسيم از آن به عنوان تکذيبيه نام برده بود، تاخير در زمان افتتاح شبکه نسيم را دليلي بر عدم پخش برنامه عنوان و اعلام کرده بود مهمانان گوناگوني به اين برنامه خواهند آمد که بيشتر از هنرمندان هستند اما رئيس‌جمهور نيز يکي از گزينه‌هاي گفتگو است. 

اين مجري پر مسئله پيش از اين در گفتگويي با ويژه‌نامه نوروزي روزنامه ايران گفته بود كه چرايي ممنوع‌التصوير بودن خود در تلويزيون را نمي‌داند اما آن را به طور کلي مرتبط با «گرد و غباري که با حوادث سياسي و اجتماعي در سال ۸۸ به وجود آمد» ذکر مي‌کند. 
اين مجري ممنوع‌التصوير در ايام انتخابات رياست جمهوري به ستاد انتخاباتي حسن روحاني پيوسته بود كه ظاهرا با واكنش رسانه ملي روبرو مي‌شود و خودش در همان مصاحبه در پاسخ به اين سؤال که چه زماني از واکنش و مخالفت صدا وسيما از پيوستنش به ستاد انتخاباتي حسن روحاني مطلع شد؟ گفته بود: «فکر مي‌کنم در مسير هوايي تهران به گرگان بوديم که نامه‌اي را يکي از مقامات به من نشان داد که در آن به صورت رسمي ذکر شده بود که برنامه‌هاي تبليغاتي دکتر روحاني اگر توسط رشيدپور اجرا شده، به دليل ممنوع‌التصويري ايشان قابل پخش نيست و زير آن پاراف شده بود که طبق قانون انتخابات چنين ايرادي پيگرد قانوني دارد و از طريق ستاد انتخابات قابل پيگيري است که من تازه آنجا متوجه نيت صداوسيما شدم». 

وي همچنين درباره واکنش روحاني به اين نامه صداوسيما نيز گفت: «من در طول کارم با تيم رسانه‌اي ايشان به خاطر ملاحظات سياسي و شخصيت ديپلماتيک دکتر روحاني فقط يک بار به ايشان نزديک شدم و گفتم که اگر حضور من در اين مجموعه مضر است و موجب اختلاف مي‌شود حاضرم داوطلبانه بروم، که دکتر روحاني با بزرگواري که داشتند، لبخندي زدند و گفتند خير تا آخر سفر با ما بياييد که من هم استقبال کردم و تا آخر کار با تيم ايشان بودم». 

اما حالا «رشيدپور» مدتي است كه بر صفحه تلويزيون پديدار شده و شبكه «نسيم» را قرق كرده است. شبكه‌اي كه برخي مي‌گويند گل برنامه‌هاي آن «كي شبيه كيه؟!» است. 

بخش دوم 

توليدات تلويزيوني، برنامه‌هاي بي‌محتوا و غير‌‌‌جذاب درحالي باعث فرصت‌گيري از نيروهاي مستعد مي‌شود که بودجه بسياري را نيز از بيت‌المال حيف و ميل مي‌كنند. ضمن اينکه توليدات بي‌محتوا و غير جذاب يک اثر سوء ديگر هم دارد و آن اينکه اين ويژگي‌ها باعث سوق دادن عده ای مخاطب به سمت شبکه‌هاي ماهواره‌اي هم مي‌شود و تلويزيون سرمايه اصلي خود را از دست مي‌دهد. بهتر است به اين شکل مطرح کنيم که اين آثار کاملا ضد فرهنگي و مخاطب‌پران هستند و تاثير سويي بر ديگر آثار تلويزيوني هم خواهد داشت. به نظر مي‌رسد «عينک آفتابي» به تهيه کنندگي، کارگرداني و اجراي «رضا رشيدپور» که اين روزها از شبکه نسيم پخش مي‌شود نمونه بارز اين دسته از آثار است،؛برنامه‌اي که بي‌محتوا، غير جذاب و همراه با لودگي و کپي‌برداري ناشيانه از آثار طنز منسوخ شده دهه ۶۰ است. 

اينکه دست اندرکاران تلويزيون به چه قيمتي حاضر شده‌اند آنتن تلويزيون را در اختيار اين لودگي منسوخ شده بگذارند، فرصت ديگري مي‌طلبد اما بايد به اين نکته توجه داشت که برنامه‌اي روي آنتن شبکه نسيم مي‌رود که نه متن قابل توجهي دارد و نه بازيگران آن مستعد آثار طنز هستند و قاعدتا با بررسي بيشتر به راحتي درمي‌يابيم که نويسندگان آيتم‌هاي اين برنامه، ظاهرا قصد کپي‌برداري از «ساعت خوش» مهران مديري را داشته‌اند. جالب اينجاست که خود رشيدپور هم از چهره مهران مديري دهه ۶۰ و ۷۰ تقليد مي‌کند. وي يک عينک آفتابي به چشم دارد و درحال سخنراني است و تکيه‌کلام‌ها و فيگورهاي مهران مديري در دهه ۶۰ و ساعت خوش را دنبال مي‌کند. 

با گذر از اين زاويه قابل تامل اما برنامه ديگري توسط رشيدپور در شبكه نسيم در حال اجراست به نام «كي شبيه كيه؟» سر و ته اين برنامه كه طي يادداشتي در شماره ۷۵۸ يالثارات نيز به آن اشاره و اعتراض شد به اين نكته اختصاص دارد كه عده‌اي زن و مرد يا دختر و پسر ادعا مي‌كنند كه شبيه فلان آدم مشهور هستند و به همين منظور تصاوير خود را براي قضاوت در اين باره به برنامه ارسال مي‌كنند. «كي شبيه كيه؟» نيز با پخش اين تصاوير يكي از آنان را كه بيش از ديگران شبيه شخص مشهور ادعا شده است برمي‌گزيند و به صورت حضوري به برنامه دعوت مي‌كند. در اين ميان چهره اشخاص از چند زاويه و به شكل كلوزآپ نمايش داده مي‌شود تا بينندگان با دقت در اجزاء صورت شخص مدعي به قضاوت درباره ادعاي او بپردازند.

اين نكته‌اي است كه در مورد مردان چندان جلب توجه نمي‌كند اما مسئله وقتي حاد مي‌شود كه نوبت به نمايش صورت زنان مدعي شباهت با فلان هنرپيشه مشهور هستند. مخاطباني كه اين برنامه را ملاحظه كرده‌اند شهادت مي‌دهند كه چه فضاحتي در اين بين به بار مي‌آيد و چطور زنانگي نواميس مردم با حركات نمايش گونه‌اي كه از سوي كارگردان به او آموزش داده شده در مقابل ديدگان ميليونها بيننده ظاهر مي‌شود. 
تهيه كننده اين گزارش تا پيش از نگارش آن، تنها به همين بعد زننده ماجرا توجه كرده بود اما وقتي يكي از مطلعين نكته كوتاه اما مهمي را درباره اين سبك از برنامه شرح داد زاويه جديد و البته هولناكي را به موضوع مورد اشاره گشود كه به نظر مي‌رسد بايد نيروهاي امنيتي روي آن تمركز ويژه‌اي داشته باشند. 

اين فرد مدعي بود كه در آمريكا نيز برنامه‌هاي مشابهي با همين عنوان ساخته مي‌شود كه هدف از آن يافتن شباهت بين افراد و هنرپيشه‌هاي هاليوود است. اما اين تنها پوششي براي كار اصلي است! چنانچه پس از مراجعه افراد مدعي و دستچين شدن شبيه‌ترين اين افراد، آنان را به دست جراحي پلاستيك مي‌سپارند تا شباهت مضاعفي به هنرپيشه‌هاي مورد نظر پيدا كنند. اما اين نه پايان كار بلكه آغاز فرايندي است كه اين افراد را وارد «تجارت سكس» خواهد كرد تا در قبال دريافت مبالغ هنگفت توسط باندهاي مافيايي به عنوان بدل فلان ستاره سينما در اختيار ثروتمندان قرار بگيرند. 

اين اظهارات باورنكردني درحالي باعث «سوت كشيدن» سر شنونده مي‌شود كه جستجوي كوتاهي در فضاي مجازي، اطلاعات كامل‌تري را در اختيار او قرار مي‌دهد. اين فرايند جستجوگر را با اطلاعات متفاوتي مواجه مي‌سازد. از جمله اينكه برنامه «كي شبيه كيه؟» در حالت عادي يك سوژه سوخته دسته چندم است كه پيش از شبكه «نسيم» و برنامه «رشيدپور» از سوي طيف گسترده‌اي از پايگاه‌هاي خبري زرد داخلي و خارجي گرفته تا شبكه اجتماعي اينستاگرام و برخي پايگاه‌هاي مشكوك رژيم صهيونيستي براي دستيابي به اهداف مورد نظر، اعم از جذب مخاطب يا جمع‌آوري وسيع اطلاعات شخصي افراد در سرتاسر جهان به آن پرداخته شده است. يكي از مشهورترين اين پايگاه‌ها «ماي هريتاژ» يا «ميراث من» نام دارد كه از «يهوديه» واقع در سرزمين‌هاي اشغالي اداره مي‌شود. 

اما بخش ديگر اطلاعات كه با دعاوي اوليه ما در اين گزارش مرتبط است، داده‌هاي گسترده‌اي از زنان بدكاره است كه به واسطه شباهت عجيب خود به يك ستاره سينما مشهور شده و اكنون خود يك ستاره در عالم پورنو محسوب مي‌شوند. درحالي اين زنان به شكل بين‌المللي فعاليت مي‌كنند كه به دليل اين ويژگي خاص (شباهت به افراد مشهور) از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بوده و تجارت بسيار پر سودي را نيز براي دلالان فعال در اين عرصه رقم مي‌زنند. تصاوير اين افراد كه توسط پايگاه‌هاي خبري خاصي معرفي مي‌شوند در حالي در دسته‌هاي ۱۰ الي ۵۰ نفره در ديد عموم قرار دارد كه تصوير وي در كنار هنرپيشه بدل او قرار داده شده است چنانچه اين پديده با نام «ستاره‌هاي سكس همزاد افراد مشهور» معرف حضور همه فعالان در اين عرصه است. 

بخش سوم

«الي نحاس» يك دلال مشهور زن است که سال۲۰۰۷ در جشنواره فيلم «کن» به جرم اشتغال به «تجارت زنان»، دستگير شد. اما وي پيش از شهره شدن به اين شغل براي برگزاري جشن‌تولدي ۱ ميليون دلاري براي «معتصم قذافي» در سال ۲۰۰۴ در مراکش، شهرت داشت. اين دلال زنان بدكاره در جايي دستگير شده بود كه برخي ستاره‌هاي سينماي ايران حضور در آن را، به معناي دست يافتن به كعبه آمال خود مي‌دانند و رسانه‌هاي معلوم‌الحال نيز اين پديده را به عنوان نقطه آرماني توفيقات يك هنرمند سينما، به مخاطب معرفي مي‌كنند. در آخرين نمونه «ليلا حاتمي» كه براي چندمين بار مفتخر به حضور در اين جشنواره شده بود به ديده‌بوسي با «ژيل ژاكوب» رئيس اين جشنواره پرداخت كه پرونده شكايت ۵۰ خواهر دانشجو از وي هنوز در دستگاه قضايي بلاتكليف مانده است. 

با وجود اين پديده دردآور به نظر مي‌رسد بايد با گذر از آن به شرح ماجراي مربوط به گزارش اصلي پرداخت. چنانچه زماني‌که «الي نحاس» دستگير شد، پليس دفترچه تلفن او را که شامل اسامي ده‌ها نفر از پولدارترين شاهزاده‌ها و پادشاهان خاورميانه بود را ضبط کرد ولي او تاکيد کرد که تنها آنها را مي‌شناسد ولي اين مطلب هيچ ربطي به «تجارت جنسي» ندارد. به گفته پليس، برخي از «بدنام‌هاي لوکس» در قالب گروه‌هايي سازمان يافته همانند آنچه که «الي نحاس» هدايت آن را به عهده داشت فعاليت مي‌کنند که اکثر آنها از پاريس، لندن، ونزوئلا، برزيل، مراکش و روسيه آمده‌اند و برخي ديگر به صورت گروه‌هاي کوچکي هستند که به صورت مستقل فعاليت مي‌کنند.

سال ۹۲ و در خلال برگزاري جشنواره كن «الي نحاس» که سال ۲۰۰۷ در جشنواره فيلم کن به جرم تجارت زنان دستگير شده بود گفت: «مدل‌ها و برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌ها و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود خودفروشي مي‌کنند.»

اين تاجر لبناني يکي از نزديکان «معمر قذافي» بود که به جرم ترويج و گسترش فحشاء و تجارت زنان در اين جشنواره توسط پليس فرانسه دستگير و براي هميشه از جشنواره کن اخراج شده بود، البته دادگاه فرانسه او را به ۸ سال زندان نيز محکوم کرد ولي پس از ۱۱ ماه زنداني بودن به دليل کمبود مدارک لازم، آزاد شد و به سرعت به لبنان بازگشت و اکنون از ترس دستگيري توسط پليس اينترپل، نمي‌تواند از زادگاهش خارج شود. كارشناسان هنري معتقدند حضور «الي نحاس»، دارنده يک آژانس مدل‌يابي در لبنان، تا سال ۲۰۰۷ همانقدر در جشنواره عادي و متدوال بوده است که حضور ستاره‌هايي چون «براد پيت»، «آنجلينا جولي» و «شارون استون» متداول بود. 

«الي نحاس» پس از گذشت چند سال، در جريان برگزاري جشنواره ۲۰۱۳ کن، با اشاره به اين مطلب که امروزه جشنواره کن همچنان بستري براي تجارت جنسي است، گفته بود: «چرا فقط من بايد تحت تعقيب قرار بگيرم و از اين جشنواره اخراج شوم، چون از نزديکان «قذافي» و پسرش هستم، در حالي‌که مدل‌ها و حتي برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌هاي کن و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود، حضور مي‌يابند و خودفروشي مي‌کنند.»

«نحاس» ۴۸ ساله که قضاوت دستگيري و محکوميت خود را ناعادلانه مي‌دانست، در ادامه مصاحبه‌ تلفني‌اش با هاليوود ريپورتر گفته بود: «من در ميان دريايي از افراد پولداري که اين تجارت را مي‌گردانند، به طرز ناعادلانه‌اي تک افتاده‌ام، آنها به راحتي به دومين تجارت بزرگ جشنواره کن که بعد از فيلم، جنسيت است، مي‌پردازند. چرا من؟ پليس به خوبي مي‌دانست که چه چيزي در جشنواره کن در جريان است و با بي‌تفاوتي کامل چشمانشان را بستند، ولي يک‌دفعه چه شد که توجه‌شان به من جلب شد، چون من براي قذافي کار مي‌کردم.»

ادعاي «الي نحاس» موضوعي بود كه «راجر ايبرت»، منتقد آمريکايي سال ۲۰۱۰ پيش از مرگ در صفحه توييتر خود درباره آن نوشته بود: «هر ساله زناني که فرانسوي‌ها آنها را «دختران فراخوان‌شده گرانقيمت» با متوسط قيمت ساعتي ۴هزار دلار و زناني که در کنار خيابان‌ها قدم مي‌زنند با متوسط قيمت ساعتي ۵۰ تا ۷۵ دلار خود را عرضه مي‌کنند. زناني از اين دست در جشنواره کن کاملا مشخص‌اند، آنها بسيار خوش‌پوش‌اند و سيگار هم نمي‌کشند.»

درحالي روزنامه انگليسی زبان «سان» مي‌نويسد: «پيدا کردن يک زن بدنام در جشنواره کن از خريد يک پيتزا هم راحت‌تر است» كه يکي از زنان بدنام محلي با نام مستعار «ديزي» نيز در مصاحبه با نشريه سينمايي «هاليوود ريپورتر» گفته بود: «ما همه منتظر فرا رسيدن ايام جشنواره کن هستيم. اين يک رقابت بزرگ است چون دختران بسياري زيادي آنجا هستند ولي خوب به هر حال ما محلي‌ها نسبت به بقيه يک امتياز داريم و آن آشنايي با نگهبان و متصدي هتل است.»

نگهبان يکي از هتل‌هاي کن درباره اين ادعا مي‌گويد: «زنان بدنام اهل کن، به نگهبان و متصدي هتل‌هاي مجلل اين شهر رشوه مي‌دهند و در عوض نگهبان‌ها گاهي اوقات مطالبه‌کنندگان را به سمت آنها هدايت مي‌کنند، در طول ده روز برگزاري جشنواره به طور تقريبي هر روز ۱۰۰ تا ۲۰۰ زن بدنام به هتل وارد و يا از آن خارج مي‌شوند.»

«الي نحاس» نيز در ادامه مصاحبه تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» و در تكميل اين فرايند گفته بود: «پول خيلي از آنچه که مردم تصور مي‌کنند، قدرتمندتر است. زيباترين دختران به هتل‌هاي مجلل و گران‌قيمتي که شيوخ عرب در آنجا مستقرند برده مي‌شوند. اين دختران مي‌توانند تا شبي۴۰ هزار دلار درآمد کسب کنند. عرب‌ها با سخاوت‌ترين انسان‌هاي روي زمين‌اند، اگر از شما خوششان بيايد، حاضرند پول بسيار زيادي را به شما پرداخت کنند. در جشنواره کن، آنها پول‌ها را در دسته‌هاي ۱۰ هزار يورويي با خود حمل مي‌کنند، براي آنها اين پول‌ها هيچ ارزشي ندارد و مثل يک مشت کاغذپاره است. آنها دوست ندارند دسته‌هاي پول را بشمارند و حتي بدون آنکه لحظه‌اي بينديشند، پول‌ها را به دست دختران مي‌دهند، من آن سيستم را به خوبي مي‌شناسم.»

«نحاس» در گفتگوي تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» بر اين نکته نيز تاکيد کرده بود كه: «من تنها ترتيب برگزاري پارتي‌ها را مي‌دادم، ديگر نمي‌دانم که بين‌ آنها چه اتفاقي مي‌افتاد، من هيچ سهمي در آن نداشتم، آنها ممکن بود که تنها با يکديگر گفتگو کنند و سرگرم باشند. تازه اگر هم من کاري کرده‌ باشم، مانند من آدم‌هاي زيادي درطول جشنواره در کن وجود داشتند. ‌هر سال در طول جشنواره ۳۰ تا ۴۰ قايق تفريحي در ساحل وجود دارد که هر کدام از آنها متعلق به فردي بسيار ثروتمند است که در هرکدام از اين قايق‌ها حدود ۱۰ دختر که اغلب مدل هستند به صورت برهنه يا نيمه برهنه وجود دارد. در کنار اين دختران زيبا انواع مشروبات الکلي و مواد مخدر نيز براي افراد مهياست، اين دختران در قايق‌ها دائما در ترددند و شما گاهي مي‌توانيد از بيرون آنها را ببينيد. همه اين دختران در پايان شب منتظر پاکت‌هاي دستمزدهايشان هستند، اين همان چيزي است که براي ۶۰ سال در جشنواره کن در جريان بوده است.»

يکي از ستارگان سينما نيز در مصاحبه با «هاليوود ريپورتر» درباره اين ادعا گفته بود: «زناني که در طول جشنواره در سواحل کن در قايق‌هاي تفريحي مستقر مي‌شوند، «دختران قايق‌هاي تفريحي» نام دارند و ميان فاحشه‌هاي حرفه‌اي و بازيگران درجه ۲ و ۳ هاليوود و مدل‌هايي که در ازاي سکس پول دريافت مي‌کنند، تفاوت چنداني نيست. به طور آشکار حضور بازيگران هاليوود در اين تجارت بيش از تنها چند اسم است.»

جمع‌بندي و سؤالات: 

۱- اينكه چرا يك مجري بدسابقه كه به قول خودش به دليل «غبارآلود بودن فضا در فتنه» ممنوع‌التصوير شده بوده و نيز پس از آن سابقه مشعشعي در فعاليت در شبكه‌هاي ماهواره‌اي داشته اينچنين بدون ضابطه به فعاليت در سيماي جمهوري اسلامي ايران بازمي‌گردد، سؤالي است كه آقاي ضرغامي پيش از پايان تتمه دوران رياست بر سازمان صدا و سيما بايد به آن پاسخ بگويد. 

۲- رئيس سازمان صدا و سيما همچنين بايد به شكل جزئي به اين سؤال در كنار سؤالات ديگري كه حجم آن مثنوي۷۰ من است پاسخ گويد كه چرا بودجه بيت‌المال را در اختيار رشيدپور قرار داده تا به واسطه آن به توليد برنامه بي‌محتوا و پوچي بپردازد كه بهره آن براي خلق‌الله هيچ و ضامن آبروبري از نظام جمهوري اسلامي ايران در عرصه بين‌المللي است. 

۳- اما سخن سوم با نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي است كه به نظر مي‌رسد بايد اين گزارش ۳ بخشی را جدي گرفته و به بررسي ابعاد و زواياي آن بپردازند و به پاسخ اين سؤال دست يابند كه آيا ارتباطي بين اجراي يك برنامه حساب شده از سوي باندهاي مافيايي تجارت زنان بدكاره و باز توليد يك برنامه دست چندم در رسانه ملي با سوژه مشابه وجود دارد؟ كما اينكه در يك مورد مشابه، چندي پيش اين هفته‌نامه، با يك دست واسطه از برخي دستگيرشدگان به جرم پخش فيلم رقاصي در فضاي مجازي شنيده بود كه آنان به واسطه دعوت يك رقاص ايراني معروف، و همجنس‌باز مقيم آمريكا، براي شركت در مسابقات رقاصي به كشورهاي همسايه مي‌رفتند و پس از دست‌چين شدن با وعده كسب مقام در مسابقه، آنها را وارد تجارت سكس كرده و به نقاط ديگر منتقل مي‌كردند. 

۴- از آنجا كه يالثارات، پيش‌تر، از نارضايتي آقای‌‌رئيسي (رئيس هيئت نظارت) از عملكرد صدا و سيما و برنامه مورد اشاره در اين گزارش اطلاع حاصل كرده، سؤال سوم از همين هيئت و بر اين مبناست كه حتي به فرض ابطال همه فرضيات فوق و اعلام بي‌محلي آن، چطور به رسانه ملي اجازه داده مي‌شود با ترغيب افرادي كه در اثر نا آگاهي، تشابه به فلان فرد مشهور را يك فيض مي‌دانند، به توليد برنامه‌اي بپردازد كه فارغ از سوق دادن مردم به امور پوچي از اين دست، تنها ما حصل آن نمايش غيرشرعي نواميس مردم از سيماي ام‌القراي جهان اسلام باشد؟ 

۵- در ۳۵ سالگي انقلاب اسلامي آنچه مشروح شد بخشي از سرونوشت سازماني است كه قرار بود يك «دانشگاه بزرگ» باشد. حال و روز بلندگوي تنها دولت استقرار يافته از انقلاب اسلامي درحالي مايه خجالت است كه با استناد به آرشيو مواضع موجود از رهبران جمهوري اسلامي، رضایت چندانی از عملكرد اين سازمان در سطح عالي مسئولان نظام وجود نداشته است. 

۶- رئیس رسانه ملی واپسين روزهاي دوره مديريت خود را درحالي طي مي‌كند كه سازمان متبوعش را به رياست بعدي تحويل خواهد داد. سازماني كه به نظر مي‌رسد يا بايد فكري براي اداره سليم آن كرد يا به تعطيلي موقت آن تا زمان تجديد ساختار رضايت داد.


منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:انصار,انصار حزب الله,

پایگاه خبری انصارحزب الله - شاید در این روزهایی که از یک سو، صهیونیست‌ها در غزه نسل‌کشی به راه انداخته‌اند و از سوی دیگر گروه‌های تکفیری و سلفی تحت عناوین داعش و مانند آن، به سلاخی مردم مظلوم عراق و سوریه مشغولند، دیگر دل و دماغی برای پرداختن به مقوله فرهنگ و هنر و به خصوص سینما باقی نمانده باشد. آن هم سینمایی که اغلب با هیچ یک از مقولات بشری مانند مظلومیت یک ملت محاصره شده و مقاومت در برابر ماشین عظیم جنگی جهان زر و زور و تزویر و افشای ادعاهای حقوق‌بشر و آزادیخواهی و همچنین مناسبات آرمانی و ملی یک سرزمین، قرابتی که ندارد هیچ، همواره بر طبل بی‌تفاوتی و بی‌خاصیتی و موضوعاتی به دور از دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های مردم، کوبیده و مدعی پرچمداری فرهنگی نظام اسلامی هست!!

اما وقتی در چنین شرایطی، یکی از نمایندگان شاخص هنر رژیم طاغوت که سالهاست از وطن و مردمش گریخته (اگرچه مدعی است هر سال سری به این کشور می‌زند!) در جشن منتقدان، ناگهان سر و کله‌اش پیدا شود و برای روزگار از دست رفته گذشته و فرهنگ و هنر و سینمایش، که مبارزات مردم و انقلاب اسلامی، طومارشان را یکجا در هم پیچید و دیری است که زمانه‌شان به سر آمده، مرثیه‌سرایی کند و تا اشک از چشمان گروهی سرازیر کرده و با غوغای رسانه‌ای، دکان دو نبش خود را رونقی بدهد، دیگر آن روی هر آدم معتدل و منصفی را هم بالا می‌آورد.

علی عباسی در جشن منتقدان، ناگهان به دعوت علیرضا داوود‌نژاد به روی صحنه آمد و بی‌تعارف شروع کرد به یک جور نوحه‌خوانی و اینکه ۲۰ سال پیش در ایران همه چیزش را به غارت برده‌اند (بخوانید مصادره کرده‌اند) و پس از اینکه به دروغ گفته‌اند که فیلم‌ها و نگاتیوها و سایر وسایل استودیوی فیلمسازی‌اش را آتش زده‌اند، اما بعدا مشخص شده که فیلم‌ها در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار گرفته است.

عباسی از مظلومیت خود طی این ۲۰ سال گفت! که دندان بر سر جگر گذارده و هیچ نگفته است تا امروز که در جشن منتقدان سر درد دلش باز شده است!

انگار نه انگار که وسایل و فیلم‌های ایشان به دلیل مشارکت و سرمایه‌گذاری دربار پهلوی و افراد فاسدی مانند اشرف پهلوی، از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مصادره شده است.

انگار نه انگار که اساسا ایشان با سرانگشت دربار (از بساز و بفروشی) وارد فعالیت سینمایی شده و همراه کسانی همچون مهدی میثاقیه بهایی، برای پروپاگاندای سینمای به اصطلاح موج نو و مطرح ساختن بازیگرانی مانند بهروز وثوقی، شروع به ساخت فیلم‌هایی از قبیل «هنگامه» و «رضا موتوری» و «پنجره» و «بلوچ» و... کردند. عباس شباویز (از دیگر تهیه‌کنندگان سینمای به اصطلاح موج نو و مدیر آریانا فیلم) سالها پیش در مصاحبه‌ای با نگارنده شرح داد که چگونه برای بریدن پای امثال بهروز وثوقی از دربار پهلوی و ارتباط با اشرف (برای حفظ به اصطلاح آبروی دربار)، زمینه بازی‌های مشترک وی با گوگوش و دیگر هنرپیشگان زن را در آریانا فیلم و سازمان سینمایی پیام (همان استودیویی که به نام علی عباسی بود و وسایلش از سوی دادگاه انقلاب مصادره شد و اینک برایش اشک حسرت می‌ریزد!) تدارک دیدند.

اما از دیگر سوابق مشعشع جناب تهیه‌کننده مرثیه‌خوان، رابطه نزدیک وی با محافل بهایی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ بوده است. چنانکه وی پیش از ورود به حیطه سینما، مجری برنامه‌ای سینمایی در کانال ۳ تلویزیون معروف به تلویزیون بهاییان بود که توسط صهیونیست معروف، حبیب ثابت تاسیس شده بود. بر اساس تمام اسناد و شواهد موجود (از جمله مصاحبه نگارنده با مهدی صابونچیان کارمند ارشد دفتر حبیب ثابت و همچنین اسناد ساواک و مکتوبات وابستگانی همچون مسعود بهنود در کتاب «از سید ضیاء تا بختیار»)، کلیه افرادی که در این تلویزیون مشغول به کار بودند یا بهایی بودند و یا ارتباط نزدیکی با محفل‌های بهایی داشتند.

خود حبیب ثابت در تاریخ ۴۴/۲/۱۰ به محفل ملی بهاییان ایران ‌نامه‌ای نوشت و متذکر شد که هدف اصلی از تشکیل تلویزیون در ایران ایجاد کار برای جمعی از یاران (بهاییان) بوده و اینکه به تدریج امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف حکم الهی (افکار بهایی) به وجود آید. او در این نامه به محفل بهاییان اطمینان داد که در تلویزیونش به هیچ‌وجه برخلاف نظریات امراله (دستورات بهایی) اقدامی نخواهد شد.

این نامه را ساواک نیز در گزارشی به تاریخ ۴ خرداد ۱۳۴۵ به مقام‌های بالاتر منتقل ساخت. در آن زمان، حبیب ثابت از اعضای اصلی محفل بهايیت در ایران و جزو ۹ نفر محفل امری بهاییان ایران بود.

اما نکته دیگر اینکه آقای علی عباسی به کدامیک از فیلم‌هایش افتخار می‌کند؟ آیا سرمایه‌گذاری دربار پهلوی و محفل بهاییت بر روی استودیوی ایشان، بیهوده بوده است؟ واقعا تولید فیلم‌های مبتذلی مانند «سه جوانمرد»، «لوطی»، «صمد و قالیچه حضرت سلیمان»، «حسن سیاه»، «شب غریبان»، «شام آخر»، «بت» و «بیدار در شهر» و... چه افتخاری برای کارنامه سینمایی این به اصطلاح تهیه‌کننده آوانگارد سینمای طاغوت محسوب می‌شود؟

آیا راش‌های فیلم مستهجنی همچون «رشید» جای توقیف و مصادره از سوی دادگاه انقلاب را نداشت؟

آیا فیلمی همچون «نعره طوفان» (که محمد علی فردین و رضا کریمی از تهیه‌کنندگان سینمای پیش از انقلاب هم در آن سهیم بودند) نتیجه‌اش جان به لب شدن کارگردانش، ساموئل خاچیکیان نبود (همانطور که برای فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته»، علی حاتمی را به اصطلاح نقره‌داغ کرد)؟ آیا فیلم «تنگسیر» به سفارش امیرعباس هویدا که دوست نزدیک صادق چوبک بود، آن هم به دلیل درونمایه ضد دینی‌اش ساخته نشد؟
علی عباسی برای کدام میراث از دست رفته، مرثیه‌سرایی می‌کند تا بلکه اشک عده‌ای را هم در بیاورد؟!!

نکند در این مملکت انقلابی اتفاق نیفتاده و اصلا ملت باید از امثال عباسی و حامیانشان اعم از دربار پهلوی و محافل بهايی، عذرخواهی کند که بساطشان را به هم ریخته است؟!!

اشکال ندارد، انقلاب و نظام اسلامی حتی امثال آقای عباسی را هم تحمل می‌کند و ایشان باید خدا را شکر کند که تنها اموال و ابزاری که با آنها به تحمیق جوانان می‌پرداخته، مصادره شده و بابت سالها تولید آثار مفسده‌آمیز، مورد بازخواست قرار نگرفته است. حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی و مردم مسلمان بخشنده‌تر از این حرف‌ها بودند که وقتی برخی همکاران ایشان با مردم همراهی نموده یا توبه کردند آنان را مورد عفو قرار دادند و حتی از بازگشت‌شان به عرصه سینما جلوگیری نکردند، مشروط بر اینکه باز هم به قول معروف، فیلشان یاد هندوستان نکند و حتی اگر با آرمان‌ها و باورهای ملت همراه نیستند، علیه آنها هم نباشند.

اما دیگر مرثیه‌خوانی و اشک ریختن و مظلوم‌نمایی برای دوران غارت مادی و فکری و ذهنی مردم این سرزمین، قابل بخشش و گذشت نیست. 

سعید مستغاثی
منبع:کیهان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

وبلاگ خبری سفره . دیروز در اجلاس دپارتمان لیگ جهانی مقرر شد شرط حضور ایران در لیگ جهانی حضور زنان در ورزشگاها برای دیدن بازی هاست . انگار تعدادی زن فاسده و بی حیا نامه ای برای عدم حضور نحسشان در ورزشگاها به fivb نوشتند و شکایت کردند . به این ترتیب خانمها سال آینده با دوست پسرانشان بازی هارا نگاه می کنند . حال چند سوال و نکته این جا ذکر می شود 1- به fivb چه مربوط در مسایل ما دخالت می کند 2- آیا این نیست که آنها دارند در استقلال ما دخالت می کنند استقلالی که با خون پاک جوانان ما بدست آمده حالا دست چند زن هوس باز به سخره گرفته شود . مگه غیر اینست که حضور زنان در مراسم بدرقه تیم ملی به جام جهانی گذشته حاشیه ساز بود . قریب چند مورد آغوش گرفتن و بغل کردن دختر و پسر نا محرم که با عکس مستند شد و البته حجاب چند عفریته به اسم حجاب اسلامی باعث شد ما خبر اول روزنامه های اماراتی شویم . ایم به ظاهر زنان مسلمان خجالت نمی کشند . درود بر زنان مسیحی و دیگر مذاهب ایرانی که هیچ وقت از حجابشان در ایران انتقادی نکردند اما ...


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 17 تير 1393برچسب:کاردان,داریوش کاردان,رسانه ملی,صدا و سیما,

 به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ دیروز در برنامه «شهر باران» که ویژه برنامه شبکه اول سیما برای افطارهای ماه مبارک رمضان است سرانجام مجری این برنامه، داریوش کاردان، از مشکلات متعدد مالی این برنامه به تنگ آمد به دلیل مشکلات این برنامه از مخاطبان خود عذرخواهی کرد.

این مجری باسابقه و نامدار تلویزیون که امسال بعد از پنج‌سال به عرصه اجرا بازگشته‌است در عذرخواهی خود از مردم گفت: «اگر گاهی در برنامه مشکل و کم و کسری ایجاد می‌شود، ببخشید، چراکه هم هیچکس کمک برنامه‌ی ما نیست و اسپانسر نداریم و خودمان به تنهایی برنامه را پیش می‌بریم و هم اینکه شاید من تازه‌کار هستم و گاهی برنامه دچار مشکل می‌شود. درهر صورت از بینندگان «شهرباران» عذرخواهی می‌کنم.»

در این بین آنچه که باید از مقامات صدا و سیما و شخص عزت‌الله ضرغامی به عنوان رئیس این سازمان پرسید این است که چرا با اتخاذ رویه‌ای ناصحیح تا این حد برنامه‌های صدا و سیما را وابسته به اسپانسرینگ کردند؟ چرا در صورتی که یک برنامه بخواهد استقلال خود را حفظ کند باید با چنین مشکلاتی مواجه شود؟به راستی باید پرسید اعتیاد «رسانه ملی» به تبلیغات تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

مراسم ضیافت افطاری حجت الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور با ایتام کمیته امداد امام خمینی‌(ره) عصر سه شنبه گذشته برگزار شد .

تصاویر منتشر شده از این مراسم حاکی از آن است که همه حاضران با لباس متحد الشکل به دیدار رئیس جمهور رفته و روزه خود را با آقای روحانی افطار کرده اند.



اما تصاویری به دست نماینده از این مراسم رسیده که نشان می دهد نوجوانان حاضر در سالن ضمن بر تن داشتن پوشش متحد الشکل، چفیه هم بر دوش داشتند و قبل از ورود روحانی، با کمال تعجب چفیه های حاضران جمع آوری شده است !

در این میان یک سوال جدی مطرح می شود که علت جمع آوری چفیه ها چیست؟ مگر چفیه چه اشکالی داشت؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 17 تير 1393برچسب:محمود کریمی,مداح,بی حجابی,بد حجابی,حجاب,زن,زنان,

به گزارش عقیق، حاج محمود کریمی از مداحان سرشناس و محبوب کشور است و جوانهای زیادی پای روضه هایش اشک ریخته اند. با او درباره مسائل فرهنگی کشور که این روزها ذهن بخشی از سیاستمداران کشور را به خود مشغول کرده است به گفتگو نشستیم.
* این روز ها حجاب یکی از بحث های گرمی است که همه جا از آن صحبت می شود. نظر شما در این مورد چیست؟

اتقلاب و اسلام برای رفاه مردم آمد. اسلام آمد که مردم راحت زندگی کنند. مردم قبل از اسلام خیلی سخت زندگی می کردند. زمان پیغمبر اکرم(ص) مردم فهمیدند که می توان اسلام را داشت و راحت زندگی کرد. زمان حضرت علی(ع) اصلاً زندانی نداشتیم. حالا بعضی ها فکر می کنند که اسلام آمده و باید سخت زندگی کنیم و در بحث های اجتماعی مختلف مانند حجاب بعضی ها می گویند می خواهند باز باشند. خانم بدحجاب در خیابان درست مانند کشیدن سیگار در پمپ بنزین است، که می گویند: سیگار نکش. می گوید؛ سیگار خودم است! سیگار مال خودت است اما پمپ بنزین مال خودت نیست. بدن خانم بدحجاب، مال خودش است، اما او با این کارش جایگاه خود را در کشتی سوراخ می کند. بعضی ها می گویند شاید یک جوان در خیابان این خانم را ببیند دلش بلرزد و بخواهد. قبول اما شمایی که قانون وضع می کنید، شرایط تعیین می کنید و گشت ارشاد در خیابان می گذارید، چرا نگاه نمی کنید که مردم به چه دلیلی بد حجاب اند؟ مسلماً شما مشکل جنسی ندارید که اینگونه قانون می گذارید. بگذارید با یک مثال رفتارشان را توضیح دهم. این روزها در روش تدریس هم همین طور عمل می کنیم. در دبیرستان می گویند دانش آموزان باید چند جزء اول قرآن را حفظ باشند، چند جزء را روان بخوانند و معنی آن را هم بدانند. خب این سؤال پیش می آید:« دختری که هنوز ازدواج نکرده و به سن بلوغ هم نرسیده، در راهنمایی یا دبیرستان باید سوره نساء را بخواند، وقتی به موارد روابط زناشویی و ... می رسد، شاخ در نمی آورد؟» کسی که این قوانین را نوشته، فقط نوشته و درد را نمی شناخته.

* منظورتان چیست؟ آنهایی که قانون را نوشته اند چه دردی را نشناخته اند؟

یکسری مسائل هست که ما به آنها توجه نکردیم. کسی نمی آید موشکافی کند که بی حجابی ۴_۵ عامل دارد. مردم دوست ندارد همه نگاهشان کنند. حتی آنهایی که بدحجاب و زیبارو هستند و آرایش زیادی دارند هم دوست دارند راحت باشند و انرژی منفی به آنها نرسد. این افراد دوست ندارند تابلو باشند و به دلیل نداشتن آرامش دوست دارند در دید باشند و تنوع داشته باشند.

* ولی بعضی می خواهند مورد توجه باشند به همین دلیل آرایش می کنند و جور دیگری در جامعه ظاهر می شوند.

یک عده بدحجاب هستند که دوست دارند مردم به آنها نگاه کنند. خب باید گفت تو اشتباه می کنی بدحجاب می آیی بیرون و تو هم اشتباه است، نگاهش می کنی. آقا میرزا اسماعیل دولابی که عارف مسلک بود، می گفت من در یکی از شهرهای آلمان با همین جلیقه، عرق چین و گیوه ام که پشتش خوابیده بود راه می رفتم. دیدم آنقدر که در تهران به من نگاه می کنند در آلمان به من نگاه نمی کنند. فکر کردم متوجه شدم آلمانی ها کار دارند که نگاه نمی کنند. در اروپا یک نفر تاج روی سرش است، یک نفر بی حجاب، یک نفر با حجاب و ... کسی هم نگاه نمی کند. نمی گویم این درست است، ولی مردم کار دارند و حداقل دلیل شان برای بیرون رفتن خرید است نه آنکه برای دور دور بیرون برود. پسر بیکار به دختر خانم نگاه می کند. دختر خانم بیکار است آرایش می کند می آید بیرون برای دور دور. همین جوان ها از بیکاری سراغ مواد مخدر هم می روند. وقتی کسی معتاد می شود، برایش فرقی نمی کند کسی به او گیر بدهد یا نه. دخترها، پسر بازی می کنند. پسرها، دختر بازی می کنند و ... همه اینها مانند زنجیر به هم وصل شده اند.

* قبول ندارید که همه آنها به دلیل بیکاری هم بدحجاب نیستند؟

بعضی چیزهایش را هم باید جدا کنیم. مثلاً خانم هایی که بی حجاب می آیند بیرون چند دلیل دارد. یکی سادیسم دارد. دیگری چون کارش مدلینگ است و برای اینکه چیزی را جا بیندازد به خیابان ها می رود. یکی هم فقر دارد. بعضی مشکل مالی دارند که به فساد کشیده می شوند. بعضی هم به دلیل نیاز جنسی، همانی که خدا در وجودش ودیعه گذاشته بدحجاب می شود. بعضی از بدحجاب ها هم عامل هستند، یعنی بدون اینکه خودشان بخواهند عامل جا انداختن فرهنگ بدحجابی می شوند. دیدید بعضی شلوار زخمی می پوشند؟ دوست دارند جامعه این طوری بشود در حالی که اصلاً نمی دانند معنی این شلواری که استفاده می کنند چیست؟ این بی اطلاعی هم به رسانه خودمان برمی گردد که چقدر جذابیت داشته باشد. جذابیت کانال های دیگر چقدر بوده. رسانه ما به فطرت انسانی نزدیک است یا آنها به فطرت انسانی نزدیکند؟ فطرت انسانی مانند عقیق است. اگر عقیقی را از لجن پیدا کنیم می توان با دستمال پاک و روی رکاب سوار کرد. اما بعضی فطرتشان مانند چوب است. یعنی با یک نجاست کوچک باید سوزانده شود. زمانی که این خانم ها و آقایانی که جامعه را به فساد می کشند، تازه به دنیا آمده بودند، پاک بودند. ما خودمان جامعه را خراب می کنیم. تا اینجا به پنج دسته بدحجاب رسیدیم. اما سؤال اینجاست که گشت ارشاد باید همه این افراد را ببرد؟ باید همه آنها را با یک چوب زد؟ اصلاً باید آنها را زد؟

من با خیلی از این خانم های بدحجاب که صحبت می کنم، متوجه شدم که چقدر جنایت کردیم. اگر خیلی از مسائل را به آنها نگفتیم و به سهم خودمان چقدر بد عمل کردیم که باعث شده، عده ای را فراری دهیم. این خانم های بدحجاب از فقر علمی و اعتقادی رنج می بردند و دلم برایشان سوخت. وقتی فقیرند و نمی دانند، من می توانم بپرسم چرا نمی دانی یا فطرتت را نمی شناسی؟

* خب این آدم ها نباید خود و فطرت شان را بشناسند؟

یک دختری خیلی شلوغ و شیطون و بدحجاب در خیابان با من روبرو شد و گفت:«حاج آقا شما شعرهایتان را خودتان می گویید؟» گفتم:« بله.» گفت:« من هم سی دی های شما را گوش می کنم. مادرم هم خیلی گوش می ده. البته مادرم آدم خوبیه ها.» پرسیدم:« مگر مادرتون چطوری است که خیلی خوبه؟» گفت:»«چادریه _ نماز می خونه.» این دختر بدحجاب به آدمی که چادری و نماز خوان است و برای شهادت امام حسن(ع) شله زرد به هم می زند می گوید آدم خوب. این خودش یک نکته مثبت است. پس باید تا به آنجایی نرسیده که بگوید مادرش آدم بد است و خودش خوب است، به دادش برسیم. این دختر کمی جلوتر برود، بدتر می شود.

* خیلی ها به گشت ارشاد حساسیت دارند و بد رفتار میکنند.

در کل، به جای این همه نهاد نظارتی، چوب، گشت، این کار را نکن و آن کار را نکن، باید می گفتند این کار را امتحان کن. به جوان بگویی این کار را بکن، با خودش فکر می کند:« دارد به من دستور می دهد.» اما اگر بگویید امتحان کن، می گوید:« برای نظر من ارزش قائلند...»

* نظر شما در مورد احیای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

همین الان بیرون بروید و به یک نفر بگویید:« بین خطوط رانندگی کن.» خیلی که مؤدب باشد، می گوید:« برو بابا!» در صورتی که باید به جایی برسیم که اگر چراغ قرمز بود و راننده ای روی خط عابر پیاده ایستاد همه نگاهش کنند و سر تکان دهند تا خودش خجالت بکشد. این سؤال را باب کنید که چرا امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین(ع) به خاطر آن کشته شد در جامعه ما احیا نمی شود؟... یک دلیل دارد. نمی توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم چون خودمان ظرفیت امر به معروف و نهی از منکر نداریم. اگر یک نفر به خودمان بگوید:« یواش تر رانندگی کن.» می گوییم:« حالا مگه چقدر سرعت دارم؟!» وقتی به آقای متصدی وزارت ارشاد می گویید:« چرا به فلان کتاب که ضد اسلام است، مجوز دادی؟» می گوید:«باید می دادم!» مردم از وضعیت موجود ناراحتند. چرا هیچ کدام از مسئولان عذرخواهی نمی کنند؟ چرا ۳۰ سال از انقلاب می گذرد فقط یک نفر مرد بود( آن هم رهبر معظم انقلاب) که جلوی ۷۰ میلیون نفر به خاطر اشتباهی که موجب کمی جمعیت شد، عذرخواهی کرد؟ چند برنامه تلویزیونی در روز می بینیم که مسئولین مشکلات را گردن این و آن می اندازند؟

* اگر من اختلاس کرده باشم و به شما چیزی بگویم، جواب می دهی که خودت این همه اختلاس کردی، یا حرفم را گوش نمی کند.

ما چقدر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنیم. در بعضی از کشورها مثل امارات. ماشین شما را اگر در جایی مثل تهران بگیرند، جایی مثل کرج می برند، حکمش ر اباید از جایی مثل فیروزکوه بگیرید، یک جرثقیل اجاره و ماشینت را از خاک بیرون بکشی. با این سختی که دارد حاضرید خلاف کنید؟ حالا در تهران خودمان ماشین شما را می گیرند، به سرعت زنگ می زنید: «داداش، راهنمایی و رانندگی آشنا نداری؟» در آمریکا وقتی یک نفر را می گیرند باید ماشین را با دست چپ خاموش کند. دست راست راننده تکان بخورد، حکم تیر دارد. اینجا ایست می دهند تا افسر به ماشین می رسد، راننده موبایل را به دستش می دهد و می گوید:«با بابام صحبت کن.» اینجا هر کسی خودش قانون دارد. ما حصل ماجرا این است که باید یک مرکز فرهنگی بزرگ برای اصلاح اجتماعی و اخلاق جامعه تأسیس کنیم.

* و مسئولان این مرکز چه کسی باشد؟

خودمان باید این اصلاح اجتماعی را در دست بگیریم. البته نه اصلاح، اصلاح طلبی و نه اصول، اصول گرایی نباید در آن داخل شود.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:کنکور,علوم تجربی,کشف حجاب,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، ۷ تیر ماه خبری مبنی بر ممانعت مسئولان برازجان از ورود افراد چادری به جلسه کنکور در خروجی خبرگزاری بسیج قرار گرفت.

برای روشن تر شدن این موضوع و همچنین درخواست سازمان سنجش تصمیم گرفتیم که از زوایای دیگر به تشریح این خبر بپردازیم.

امام جمعه شبانكاره پس از شنيدن خبر ممانعت ورود دختران چادری به جلسه آزمون در خطبه‌هاي نماز جمعه شبانكاره گفت: زمانی رضاشاه به زور چادر از سر زنان ما می‌کشید و امروز بعد گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی در برازجان به بهانه شناسایی از پوشیدن چادر در جلسه کنکور جلوگیری می‌شود.

بعد از این خطبه خبرنگار ما با امام جمعه شبانكاره تماس گرفت و صحت و سقم قضيه را جويا شد كه حجت‌الاسلام حَمّادي با تایید این خبر گفت حاضر است هر جا كه لازم باشد درباره اين اتفاق و صحت آن شهادت دهد.

يحيي قاسمي پدر یکی از این دانش آموزان اهل بخش شبانكاره شهرستان دشتستانِ استان بوشهر گفت: به هر جا كه به ذهنم رسيد تماس گرفتم اما موفق نشدم که کاری را از پیش ببرم و در نهایت دخترم و تمام دختران در آن حوزه بدون چادر كنكور دادند.

وی در ادامه افزود: صبح روز جمعه ششم تيرماه دخترم را براي شركت در كنكور رشته علوم تجربي به برازجان مركز شهرستان دشتستان بردم. با توجه به شماره داوطلبي، حوزه امتحاني دخترم هنرستان فني دخترانه "رازي" بود كه در حين ورود خانمي كه مراقب ورودي جلسه بود به دخترم گفت«بايد بدون چادر آزمون بدهيد این یک قانون است»!!. و دليل اين كار را شناسايي و جلوگيري از تقلب عنوان كرد.

قاسمی در ادامه عنوان کرد: من به آن خانم گفتم«اينجا در ميان همه پدر و مادر داوطلبان صحيح نيست كه دختران چادر خود را در بياورند، بگذاريد بروند داخل حوزه» اما آن خانم باز هم نپذيرفت و گفت«كنكور با چادر ممنوع است!». زمان كنكور نزديك بود و دخترم مجبور شد با چشم اشكبار و بغض در گلو مانند ديگر بانوان بدون چادر كنكور بدهد.

وي اضافه كرد: پس از آغاز كنكور رييس حوزه به من گفت«چادر دخترت را برايش بياور» اما من گفتم«پس ديگر دختران چادري چه؟ ناراحتي من از اجبار براي بيرون آوردن چادر از سر همه دختران چادري براي كنكور است» که رییس حوزه با این موضوع که چادر بقیه دختران هم به آنها داده شود مخالفت کرد.


منبع:خبرگزاری بسیج


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:نجس ترین فرد جهان,رهبر داعش,

باشگاه خبرنگاران: بر طبق گزارش امروز NBC عمر الشیشانی که تنها ۲۸ سال دارد پس از کشته شدن عبدالرحمن الانباری در ماه گذشته در موصل فرمانده کل نظامی گروهک تروریستی داعش شده است. 

وی که از گذاشتن ماسک خودداری می کند بدلیل ریش قرمز بلند خود در رسانه ها کاملا شناخته شده است.نام اصلی او تارخان باتیرشویلی متولد منطقه قفقاز گرجستان است ، 

برطبق گفته اسوشیتدپرس او سابقا در ارتش ملی گرجستان عضو بوده که پس از بیماری از آن اخراج شد و در ۲۰۱۰ به جرم حمل اسلحه غیر مجاز دستگیر شد. 

او از ۳ سال پیش در سوریه بوده است.




برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:کشف حجاب,کشف حجاب دختر شجریان,مژگان شجریان,
مژگان شجریان دختر محمدرضا شجریان که در فتنه ۸۸ به حمایت از فتنه گران پرداخت، با حضور در تلویزیون ضد انقلاب ایران فردا کشف حجاب کرد.

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

جمعه هفته گذشته در شهرستان برازجان مسوولان برگزاری بزرگترین ماراتن علمی کشور با بیان اینکه ورود دختران چادری به محل حوزه امتحانی ممنوع است از ورود این دختران جلوگیری کرده و آنها را مجبور به در کردن چادر کردند . این در حالیست که در بسیاری از شهر های دیگر این به ظاهرقانون اجرا نیز شده است . دختران معصومی که برای حفظ خود از نگاه نامحرمان چادر به سر می کنند حالا باید اسیر برخی سیاست ها شوند . سوال این است در دولتی که قرار بود قانون عفاف و حجاب اجرا شود چطور می شود مسوولا حوزه امتحانی این به ظاهر قانون را انجام می دهند . از جناب دکتر روحانی رییس جمهور منتخب و دیندار کشورمان تقاضا می شود به حرف ما جامه عمل پوشانده و با خاطیان این ماجرا برخورد شود .

حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری در برنامه سمت خدا : امروز در جامعه انگار حس می شود دختران محجبه و چادری انگشت شمارند .


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:هاشمی,اکبر هاشمی,دانشگاه امیر کبیر,دانشگاه,






 





 
 

عکس های اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر نسبت به حضور هاشمی جلوی شخص ایشان!

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:سمت خدا,شبکه سه,رسانه ملی,

برکناری تهیه‌کننده‌ برنامه‌ «سمت خدا» به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه‌ مذهبی تلویزیون در حالی صورت پذیرفت که تهیه کننده این برنامه علت وقوع این اتفاق و تغییرات بنیانی که در این برنامه در حال وقوع است را امر به معروف و نهی از منکرِ مدیران رسانه ملی عنوان کرد که ضرغامی و دارابی برنتابیده‌اند و برخی مدیران سازمان راساً پیگیر تغییر این برنامه بوده است.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از تابناک، اگر پیگیر برنامه‌های شبکه سوم سیما شده باشید، در چند سال اخیر حداقل یک بار هنگام ظهر شاهد برنامه مذهبی متفاوتی بوده‌اید؛ برنامه‌ای که لحن نرمی در این حوزه دارد و مخاطبانش نیز آهسته و پیوسته افزایش یافته‌اند، به گونه‌ای که هم‌اکنون به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه مذهبی تلویزیون در چند سال اخیر شناخته می‌شود اما نقدی که از زبان یکی از کارشناسانِ روحانی این برنامه مطرح شد، فضا را تغییر داد و منجر به برکنار تهیه کننده و کناره گیری مجری و کارشناسان سمت خدا شد اما این اتفاق چگونه به وقوع پیوسته است؟

سید عبدالمجید رکنی تهیه کننده این برنامه در گفت‌وگو با «تابناک» با اشاره به جایگاه این برنامه گفت: برنامه سمت خدا به عنوان پرمخاطب ترین برنامه مذهبی تلویزیون در جشنواره جام جم حضور داشت و طبق آمار ارائه شده توسط صداوسیما یک ششم مخاطبان تلویزیون به تماشای این برنامه می‌نشینند. از ابتدای این برنامه تاکنون که در حدود ۱۱۵۰ قسمت پخش شده نیز بنده به عنوان تهیه کننده حضور داشته‌ام و این برنامه نیز عین همه برنامه‌های صداوسیما ۹۰ قسمت، ۹۰ قسمت به درخواست صداوسیما تمدید شده و رضایت بالایی نسبت به «سمت خدا» وجود داشته است.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود این رضایت بالا، شاهد تغییر تهیه کننده بودیم، تاکید نمود: برکناری بنده به واسطه نهی از منکر آقای ماندگاری در ۱۴ فروردین بود که این تذکرات را در ۲۷ فروردین ماه در قالب نامه‌ای که ایشان در برنامه خواند به آقای ضرغامی در قالب امر به معروف و نهی از منکر بیان کرد. تذکرات نیز به دو موضوع معطوف بود.

رکنی ادامه داد: تذکر نخست درباره پخش آگهی در برنامه کودک بود که خلاف نص صریح آیین نامه ۷۰-۲۵ صداوسیما است که تاکید دارد هرگونه تبلیغ در قبل، حین و بعد از برنامه کودک ممنوع است اما متاسفانه در صداوسیما به بهانه کسری بودجه شاهد این تبلیغات هستیم که کودکان را هدف گرفته است. تذکر دوم نیز درباره برگزاری مسابقات با جوایز غیرمتعارف است که مقام معظم رهبری در یازده آذر ۸۳ در دیدار با مسئولان صداوسیما صراحتاً فرمودند اینها بی منطقی است و منطقی نیست بابت پاسخ به یک سوال یک جایزه بزرگ بدهند و روحیه تلاش را می‌کشد و متاسفانه صداوسیما خلاف نص صریح سخنان رهبری همچنان این مورد خاص را انجام می‌دهد.

تهیه کننده سمت خدا متذکر شد: این تذکرات، بیان برخی از انتظارات حداقلی از مدیران رسانه ملی بود. آقای ضرغامی نیز دستور دادند که تبلیغات در برنامه کودک قطع شود اما رویه مسابقات مورد اشاره که تبلیغ برنج و نظایر اینها هم است، ادامه دارد. در مقابل دستور داده شد که تهیه کننده برنامه «سمت خدا» هم تغییر کند و این حداقل تاوان نهی از منکر است. کارشناسان برنامه و آقای شریعتی مجری برنامه نیز تاکید کردند که در صورت تغییر تهیه کننده ادامه نمی‌دهد. تهیه کنندگان همکار در شبکه سوم سیما نیز هریک به یکی از دو دلیل غیرحرفه‌ای بودن چنین عملی و هم عقیده بودن و عرق دینی حاضر به پذیرش تهیه کنندگی سمت خدا نشدند و از خارج از شبکه تهیه کننده آوردند!

وی درباره علت مطرح شده برای برکناری اش گفت: گفته اند تمرد سازمانی انجام شده و پیش از انتقاد از صداوسیما در برنامه، باید با مدیران مکاتبه می‌کردید. مگر تلویزیون قبل از آنکه از دیگر دستگاه‌ها انتقاد کند، با آنها مکاتبه می‌کند؟ نهی از منکر نباید در کشور ما هزینه داشته باشد، مگر آنکه دروغ باشد که در موارد فوق یکی مخالف نص صریح قانون بوده و دیگری نیز با نص صریح کلام رهبری در تضاد بوده و بنابراین کاملاً مشروع است. زمانی در رسانه ملی با آمر به معروف و ناهی منکر که انتقادی بسیار نرم را مطرح کرده چنین برخوردی می‌شود، در دیگر نهادها و سطح جامعه چه انتظاری می‌توان داشت؟

رکنی در پاسخ به این پرسش «تابناک» که آیا این عمل خلاف قوانین صداوسیما بوده که مستوجب چنین برخوردی بوده، تصریح نمود: تنها اعتراضی که درباره غیرقانونی بودن شد، درباره پخش سخنان رهبری درباره مسابقات بود که نیازمند مجوز بود و اتفاقاً ما مجوز پخش این سخنان را نیز داشتیم ولی مدیران دقیقاً نمی‌دانستند این سخنان قرار است در چه بستری پخش شود. شاید بتوانم بگویم که برنامه «سمت خدا» قربانی تقابل رسانه برای سرگرمیِ صرف و رسانه در خدمت ارزش‌ها شد که ظاهراً نگاه اول دار حال حاضر ارجحیت دارد.

وی درباره اینکه زمزمه شده که استعفاء داده‌اید، گفت: بله ممکن است بگویند استعفاء دادم. بنده ۱۴ فروردین ماه که دستور عزلم را دادند و پشیمان شدند و دیدم چه نقشه‌هایی می کشند، استعفاء دادم و استعفایم را هم نه به مدیران شبکه که برای شخص آقای ضرغامی نوشتم و دلیلی هم ننوشتم. تصورم این بود که ایشان بنده را می‌خواهد و علت را جویا می‌شود اما ایشان کوچک ترین واکنشی نداشتند. تصور کنید مثلاً آقای سیروس مقدم استعفاء دهد و بگوید پایتخت ۴ را نمی‌سازم، آیا آقای ضرغامی تماس نخواهند گرفت که چه شده است؟ این حداقل انتظار بود که درباره پربیننده ترین برنامه مذهبی رسانه ملی برآورده نشد.

رکنی درباره نقش معاونت سیما در وقوع این تغییرات تصریح نمود: پررنگ ترین نقش را این معاونت داشتند و بقیه پیاده نظام هستند. آقای دارابی روزی چند بار تماس می‌گرفتند که: «این رکنی را برداشتید یا نه؟» ایشان با آزادگی مخالف هستند و هیچ برنامه‌ای نباید حریت داشته باشد و لذا برنامه شهیدی فر به همین دلیل قطع می‌شود و این روند خوبی نیست که ایشان در رسانه ملی پی می‌گیرد.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:سید حسن نصرالله,,

پایگاه خبری انصارحزب الله - هفته پیش بود که حجت‌الاسلام محمدصادق صالحی‌منش استاندار قم در سخنان خود در آیین افتتاح استودیوهای پخش زنده مسجد مقدس جمکران از نگرانی سیدحسن نصرالله از اوضاع در قم سخن گفت.

او این نگرانی را چنین بیان داشت: برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که از قم تغذیه می‌شوند، کنترل شوند و گله‌مند بودند که چرا چنین زمینه‌ای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود.

تغذیه، پخش و ادامه فعالیت برخی شبکه‌های ماهواره‌ای از قم اگرچه مسئله جدیدی نیست اما اعلام رسمی این نکته از زبان بالاترین مقام دولتی در قم خود معنای دیگری دارد.

چه اینکه پیش از این شاهد بودیم که شبکه ماهواره‌ای «اهل‌بیت» توسط فردی به نام حسن اللهیاری در قم تاسیس شد اما توهین‌های او به اهل‌تسنن آنچنان گسترش یافت که وی را از ایران و قم اخراج کردند.

او نیز این روزها به واشنگتن و به دامان سردمداران سیاست «تفرقه‌انداز و حکومت‌کن» رفته است تا اختلاف‌اندازی‌های خود را در آمریکا ادامه دهد.

اما در قم شبکه‌های دیگری هم یا تاسیس و یا اداره و یا تغذیه فکری می‌شوند که برخی از آنها کم و بیش همان مشکل شبکه «اهل‌بیت» را دارند.

بنابر اطلاعات موجود بر روی ماهواره‌ها ۱۱ شبکه شیعی مختلف به زبان فارسی در حال فعالیت است و در کنار آنها شبکه‌های مختلف عربی و انگلیسی نیز فعالیت می‌کنند که در این میان شبکه‌های عرب‌زبان آنها بیشتر از دیگر شبکه‌هاست.

در این میان برخی از این شبکه‌ها از قم تغذیه و تولید برنامه دارند که موجب نگرانی بسیاری از جمله سیدحسن نصرالله شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده از جمله آنها شبکه «امام حسین(ع)» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مرکزیت آن در کربلاست اما برنامه‌سازی‌هایی نیز در واشنگتن و قم دارد چه اینکه چندی پیش رئیس دفتر این شبکه در قم به دلیل ترویج قمه‌زنی برای مدتی بازداشت شد.

این شبکه یکی از مهمترین شبکه‌هایی است که توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع تقلید ساکن قم به روی آنتن می‌رود.

شبکه امام حسین(ع) در یکی از مهمترین اقدامات خود سال گذشته «هفته برائت» را به مناسبت عید خرافی موسوم به عیدالزهرا از نهم ربیع الاول لغایت ۱۹ ربیع‌الاول تبلیغ کرد؛ دهه‌ای که تماما همزمان با «هفته وحدت» تاسیس شد تا لعن بزرگان و نمادهای اهل‌سنت را جایگزین تلاش برای وحدت زیر سایه نام مبارک حضرت محمد(ص) بکند.


سایت رسمی شبکه امام حسین(ع) با اعلامیه «هفته برائت»

شبکه دیگری که از قم تغذیه فکری می‌شود شبکه «سلام» است که دو شبکه مجزا به این نام وجود دارد و علیرغم آنکه این شبکه در کالیفرنیا به ثبت رسیده است در مشهد و اصفهان دارای دفاتر رسمی است.

دیگر شبکه از این زنجیره شبکه‌ها، شبکه «ابالفضل العباس» است که علیرغم اینکه مرکزیت آن معلوم نیست اما در سایت این شبکه به صراحت به داشتن دفاتری در مشهد، قم، اصفهان و تهران اشاره شده است و اکثر راه‌های ارتباطی این شبکه در فضاهای مجازی موبایلی اعم از واتس‌آپ، وایبر و ... با کد ۰۰۹۸ متعلق به ایران معرفی شده است.


سایت رسمی شبکه ابالفضل العباس و شماره تلفن دفاتر آن در ایران

شبکه دیگر در این زمینه «شبکه مدرسه جهانی امام صادق(ع)» است که در سایت رسمی آن به صورت رسمی از قم به عنوان دفتر مرکزی یاد شده است و در اساسنامه آن این شبکه که در آن دروس حوزوی ارائه می‌شود زیر نظر و حمایت شبکه جهانی امام حسین(ع) که پیشتر درباره آن سخن گفته شد معرفی شده است چه اینکه در اساسنامه آن آمده است: این مدرسه در ربیع الثانی سال ۱۴۳۱ توسط شبکه جهانی امام حسین «علیه السلام» پیشنهاد شد ...

بنابر این گزارش این در حالی است که بنابر اطلاعات موجود شبکه‌های «بقیع» و «مرجعیت» به زبان فارسی و همچنین شبکه‌های الانوار ۱ و ۲ به زبان عربی دارای دفاتری در قم هستند که همه این شبکه‌ها که نام آنها برده شد توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع ساکن قم هدایت می‌شود.

حضور این شبکه‌ها در ایران و در قم که اکثر آنها در خارج از ایران و چه‌بسا در آمریکا و انگلستان ثبت شده‌اند در حالی است که چندی پیش مقام معظم رهبری از اقدامات موهن علیه اهل‌سنت ابراز ناخرسندی کرده و فرمودند: نباید کینه‌ورزی‌های مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کرده‌ایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیده‌ی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.(۳۱/۱/۹۳)

ایشان پیش از این مهری پایانی بر تسامح با افراطیون شیعه زدند و فرمودند که « از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که می‌بینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.»(۲۰/۶/۹۲)

حال با توجه به مجموع این نگرانی‌ها از سوی مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله و با توجه به اینکه مسئولان جمهوری اسلامی هنگامی که متوجه اقدامات خلاف شرع اینگونه شبکه‌ها شده‌اند آنها را همچون شبکه «اهل‌بیت» تعطیل کرده و از کشور اخراج کرده‌اند و با توجه به اشاره استاندار قم مسلما در آینده خبر بسته شدن این شبکه‌ها در ایران را خواهیم شنید.

و نکته پایانی که باید به آن توجه کرد ضرورت همکاری ایران با برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان و هند برای جلوگیری از ادامه کار برخی از شبکه‌های تندروی شیعی در این کشورهاست که می‌تواند از سوی سازمان صداوسیما و همچنین اتحادیه بین‌المللی رادیو تلویزیون‌های اسلامی دنبال شود.


منبع:فارس سجاد اسلامیان  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:داشنجو,کامران دانشجو,احمدی نژاد,دانشگاه آزاد,جاسبی,

پایگاه خبری انصارحزب الله - کامران دانشجو را با حمایت‌هایش از احمدی‌نژاد، سرشاخ شدن با غول هفت سر دانشگاه آزاد و خارج کردن مدیریت این دانشگاه از سیطره ۳۰ ساله جاسبی و تیمش، انتصاب‌های جنجالی و انتقادات تند و تیز اصلاح طلبان از وی می‌شناسیم. اما بدون شک مهم‌ترین موضوعی که در ایام وزارت دانشجو رقم خورد، ورود جدی او به مسئله دانشگاه آزاد بود؛ اتفاقی که باعث تغییر اساسی معادلات دانشگاه آزاد و مشخص شدن تکلیف این نهاد بزرگ آموزشی کشور برای نخستین بار بعد از انقلاب شد.

به این بهانه با کامران دانشجو به گفتگو نشستیم؛ او هم سنگ تمام گذاشت و ناگفته‌هایی را گفت از احمدی‌نژاد، دوران وزارتش، دانشگاه آزاد و ...

*** 
ابتدا تشکر می کنیم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آقای دکتر، برای ورود به بحث، می خواهم نظرتان را جویا بشوم در رابطه با سخنان آقای هاشمی رفسنجانی درباره دانشگاه آزاد.

اول باید درباره برخی کارهایی که درباره دانشگاه آزاد در زمان بنده انجام شد، توضیحاتی بدهم؛ اول اینکه دانشگاه آزاد از اریکه قدرت یک خانواده بودن خارج شد و تبدیل به دانشگاهی مثل سایر دانشگاه ها شد. دانشگاه آزاد از این که به آن به عنوان اموال یک خانواده نگاه شود به اموال ملت تبدیل شد. دانشگاه آزاد از ریاست دائم العمر بر اساس سلیقه یک نفر به ریاست انتخابی آن هم چهار سال یک‌ بار توسط شورای انقلاب فرهنگی تبدیل شد.

این ها کارهایی است که قدم به قدم با آن مبارزه شد و برایش مانع ایجاد می کردند. اما نهایتا دانشگاه آزاد از انحصار عده ای خارج و در قاعده قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت. حالا یک عده می آیند این قضیه را با حسینیه ارشاد مقایسه می کنند و خدای نکرده نظام ما را با نظام طاغوت مقایسه کنند، این ها حتی اگر مثال هم هست مثال های خیلی بدی است که آقایان می زنند. اتفاقا مقایسه دانشگاه آزاد و حسینیه ارشاد کاملا اشتباه است. چون شما آن زمان حسینیه ارشاد را می خواستید برای این که در خدمت ملت باشد. چون آن رژیم، رژیمی بود که در خدمت منافع خودش بود. ولی در دانشگاه آزاد ما به دنبال این بودیم که در خدمت ملت باشد، در حالی که عده ای می خواستند در خدمت منافع خودشان باشد و اتفاقا الحمدلله که نظام چنین اقتداری داشت که توانست چنین کاری بکند و این انحصار را بشکند. تابوهایی در این زمینه شکسته شد که سی سال نمی گذاشتندشکسته شود. شکسته شد تا به پویایی بیشتر همان دانشگاه آزاد بیانجامد.

در مسیر انحصارزدایی از دانشگاه آزاد چه کارشکنی هایی علیه این اقدام انجام شد؟

مرحله به مرحله کارشکنی شد. مثلا در مرحله انتخاب رییس جدید، بیش از ۲۷، ۲۸ گزینه را پیشنهاد کردند و فرزند یکی از اعضای هیئت امنا بدون اطلاع بنده که وزیر بودم اطلاع داده بود تا در جلسه ای بیایند و برنامه خود را ارائه کنند. حدود هفت ، هشت نفر آمدند و برنامه را ارائه دادند. چون همه نیامده بودند ، گفتند باید دوباره جلسه بگذاریم تا همه باشند. ما گفتیم شاید تا چند ماه دیگر نتوانیم همه را جمع کنیم. این کارها را می کردند که زمان بخرند. یا قول هایی را می دادند و هفته بعد زیر قولشان می زدند و بعد می گفتند نظرمان عوض شده است. حتی رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد در جلسه ای به بنده گفت که تو یک "کُشتی سیاسی" را با ما آغاز کرده ای.

اما به هرحال این مهم بود که رییس دانشگاه آزاد عوض شد و رییس جدید به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و این یک روال همیشگی شد؛ الان هم برای آقای میرزاده همین روال پیاده شده و مدت محدود برای ریاست دارند.

من نمی دانم چگونه است که حکومت ۳۰ ساله چند خانواده براموال دانشگاه آزاد غصب محسوب نمی شود اما ریاست شخصی که در فرآیند قانونی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تایید شده، غصب به حساب می آید؟!

اصلا مال چه کسی بوده که غصب شده؛ اگر برای نظام است که خود نظام تصمیم لازم را درباره آن گرفته است اما این ها به دنبال این بودند که دانشگاه مال ماست، در حالی که زمین های دانشگاه آزاد از بودجه بیت المال تامین شده اند.

اما به قول معروف "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت"؛ دانشگاه آزاد دیگر برای مردم است و شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره ریاست آن تصمیم گیر است. حالا اگر شما در آن شورا لابی می کنید، آن بحث دیگری است. در جاهای دیگر هم ممکن است لابی صورت بگیرد. ولی به هرحال دیگر این برای نظام است و از اریکه یک خاندان خارج شده و نمی تواند ریاست بی ضابطه و بر مبنای علایق شخصی یک فرد به مدت سی سال داشته باشد. آیا این غصب است؟ من نمی دانم این تکبر شاهانه از کجا نشئت می گیرد؟!

البته بی انصافی است که این نکته را درنظر نگیریم که خدمات دانشگاه آزاد و آقای جاسبی در طی سی سال کم سابقه است و دانشگاه آزاد مانند فرزندی بوده که از کودکی به جوانی رسیده است. اما این تغییر روال هم نیاز نظام و انقلاب بود.

جالب است که می گویند مدیریت دانشگاه آزاد از دست کسی که بنا به تکلیف در آن جا بود خارج شد و به کسی رسید که با علاقه به مجموعه آمده است. این ها به خاطر نگاه متکبرانه ای که دارند نمی فهمند که بالاترین عشق و علاقه، علاقه به تکلیفی است که فرد انجام می دهد. همه بچه هایی که به جبهه رفتند عشق به انجام تکلیف داشتند.

آقای دکتر شما در سال های وزارت خود گام هایی برای تحقق هدف اسلامی شدن دانشگاه ها برداشتید اما با موانع متعددی رو به رو بودید. حتی فکر می کنم در آن ایام، رییس جمهور از شما حمایت کافی را نکرد.

باید عرض کنم که آقای دکتر احمدی نژاد از بنده حمایت کرد. اما مسئله این است که من مثلا یک سطح حمایت بالایی را نیاز دارم. ولی ایشان در سطحی پایین تر حمایت کرد. به نظرم، شما به آن نامه رییس جمهور درباره تفکیک جنسیتی اشاره دارید. شب قبل از آن نامه، ایشان با من صحبت کردند. من داشتم همراه هیاتی به عراق می رفتم. شب تلفنی با من صحبت کردند و نظرات شان را درباره طرحی که در زمینه تفکیک جنسیتی در وزارت علوم ابلاغ شده بود به بنده گفتند. بعد ایشان گفتند فردا هم نامه ای در این زمینه برایت می فرستم. من گفتم دیگر چرا نامه می دهید؟ هر صحبتی هست اکنون بگویید. یا حداقل صبر کن که من تا پس فردا از عراق برگردم و بیشتر با هم صحبت کنیم و بالاخره به یک جمع بندی می رسیم و آن را من اجرا می کنم.ایشان نپذیرفت و من فردای آن روز در عراق متوجه شدم ایشان نامه ای به بنده داده اند و در آن گفته اند روش های شما علمی نیست. من هم در پاسخ نامه ای نوشتم و در آن نوشتم که سعی میکنم روش هایم را علمی کنم. روش هایی را به کار ببرم که هم شما و هم مراجع بپذیرید. به هرحال من دینم را از مراجع می گیرم نه از آقای x و y.

این نوع عملکردها از دکتر احمدی نژاد بی سابقه نبود. اکنون که حدود یک سال از مسئولیت شما در وزارت دولت احمدی نژاد می گذرد. در تناسب با دولت جدید، به احمدی نژاد چه امتیازی می دهید؟

به نظرم احمدی نژاد در طول هشت سال کاری کرد که در سی سال اینده من قائل نیستم هیچ رییس جمهوری بتواند انجام دهد. در بیست و هفت سال گذشته قبل از اقای احمدی نژاد هم نتوانستند بکنند . واقعا نمی توانند . احمدی نژاد به قدری انرژی داشت که قابل وصف نیست. احمدی نژاد بین مردم بودن را دوست داشت داشت با مردم بودن را دوست داشت نه بر مردم مسلط بودن را . اگر یک عده ای که اطراف ایشان قرار گرفتند و ایشان را استحاله کردند اجازه می دادند، احمدی نژاد اسطوره تاریخ ایران می شد. اتفاقا عده ای این را خوب فهمیدند و نگذاشتند که وی اسطوره شود. نگذاشتند به عنوان یک الگوی خدمت ، یک الگوی اجرایی اسطوره بشود. از اول هم یک عده میخواستند کارهای اجرایی ایشان رو لوث کنند. طرح هایی مثل مسکن مهر و ... را. دیدند این کار جواب نمی دهد. واقعیت همین بود که نوع فعالیت اجرایی احمدی نژاد این گونه بود که به دل می نشست. پس کارهای اجرایی ایشان را گذاشتند کنار و شروع کردن به حواشی پرداختن. عده ای از اطرافیان احمدی نژاد هم به این حواشی دامن زدند. دو سه سال آخر همه به اضافه دو سه نفر اطرافش با هم جمع شدند که احمدی نژاد اسطوره نشود. بعدا بالاخره خدا کند همه عاقبت به خیر بشوند.

به نظر شما می توان به احمدی نژادی منهای همین دوسه نفری که می فرمایید امید داشت؟ از این منظر می پرسم که عده ای معتقدند هنوز می توان برای ایستادن برابر جریان تمامیت طلب اصلاح طلب به احمدی نژاد نگاه داشت؟

البته من قائل نیستم که فقط احمدی نژاد می تواند جلوی این ها بایستد. منظور از ایستادن رقابت سیاسی است دیگر. همین دولت هم نیاز به آسیب شناسی دارد. به هرحال همه ما وظیفه داریم که اکنون که این دولت مشغول به کار است سعی کنیم شرایطی ایجاد کنیم که دولت بتواند خدمات رسانی مناسب تری را انجام بدهد. اما از نظر رقابت سیاسی میگویم.

ببینید در این انتخابات همان اتفاقی بر اصولگرایان افتاد که در شورای دوم بر اصلاح طلبان رفت. چطور شد که آقایان نیامدند یک نفر را انتخاب کنند. هر کس فکر کرد خودش رییس جمهور است و رقیبی در اصلاحات نمی دید. مردم هم که می بینند این ها به خودشان می پرند و سر همدیگر را می تراشند. این یک اشتباه تاکتیکی بود. از این اشتباه باید درس بگیریم و سعی کنیم که منسجم باشیم. سال ۸۴ هم، اصولگرایان نتوانستند به وحدت برسند. 

پس می توان گفت شما بیش از احمدی نژاد به ظرفیت اصولگرایان برای رقابت با جریان کارگزار و اصلاح طلبان امیدوارید؟

من خودم را در دایره اصولگرایی تعریف می کنم. التبه آن اصول گرایی را که شاخص هایش را حضرت آقا تعریف کردند. بالاخره این جناح های سیاسی که وجود دارد من خودم را در جناح اصول گرا تعریف می کنم و بسیار هم خوشحال هستم و به آن افتخار می کنم. به اعتقاد من اصول گرایی و بزرگان اصول گرایی باید بنشینند. بزرگان رده دارند دیگر. مثلا فرض بفرمایید آقای قالیباف و حداد و ولایتی دور هم بنشینند و بعد بگویند یکی از ما برود جواب نمی دهد.همه این ها بزرگانند. اما وقتی من می گویم بزرگان بنشینند منظورم بزرگان جریان های اصولگرایی مثلا جامعتین هستند. یک زمان وقتی جامعتین حرفی می زد حرف آخر بود . الان هم وقتی جامعتین حرف میزنه باید حرف آخر باشه . هر وقت این شد ما مسیر خودمان رو پیدا می‌کنم . باید مسیر درست را پیدا کنیم نه مسیر سلیقه ای را و نه تکلیف سلیقه ای را. جالب است همه تکلیف را در این می بینیم که [به عرصه] بیاییم. هیچ کس نمی گوید که گاهی نیامدن هم تکلیف است. گاهی انجام ندادن کاری تکلیف است همیشه که فقط آمدن تکلیف نیست . اگر این بشود من فکر می کنم اصول گرایی می تواند منشا خدمات موثرتری برای جامعه باشد. 

به نظر شما آیا می توان احمدی نژاد که خود را خارج از دایره اصولگرایی تعریف می کند را به اصالت خود بازگرداند؟

احمدی نژاد جایی نرفته که بخواد برگردد. [خنده] 

اما از یک جایی به بعد احمدی نژاد اعتقاد پیدا کرد که من همان مشایی هستم. و راه خود را از سایرین جدا کرد.

بله.اقای احمدی نژاد روزی در جلسه هیئت دولت فرمودند من مشاییم و مشایی منم . من آن جا دستم را بلند کردم و گفتم : من قائل به این نیستم که مشایی شما هستید .خیلی علنی گفتم که من اصلا قائل به این نیستم که مشایی شماست . مشایی هیچ وقت احمدی نژاد نیست، هیچ وقت احمدی نژاد نیست و ادبیات احمدی نژاد با ادبیات مشایی متفاوت است . ادبیات مشایی با ادبیات احمدی متفاوت است خلقیات مشایی با خلقیات احمدی متفاوت است. مردم داری مشایی با مردم داری احمدی نژاد متفاوت است . و حتی الگوی اجرایی احمدی نژاد با مشایی متفاوت است .انرژی احمدی با انرژی مشایی متفاوت است تحرک احمدی نژاد با تحرک مشایی متفاوت است .زکاوت احمدی نژاد با ذکاوت او متفاوت است . با این همه تفاوت چطور مشایی میتواند احمدی نژاد باشد . ایشان گفت من دارم این را می گویم. گفتم حتی خودتان هم این را بگویید ولی این نیست عزیزمن .

نگاه مردم به اقای احمدی نژاد به نگاه مردم به اقای مشایی متفاوت است. نگاه بچه حزب الله ها به اقای احمدی نژاد با نگاه آن ها به مشایی متفاوت است. نگاه حزب الله به احمدی نژآد، نگاه توده مردم به احمدی با نگاه توده مردم به مشایی متفاوت است .احمدی نژاد از جنس مردم بود از جنس مردم هست. نگاه مردم به احمدی نژاد از جنس خودشان بود این نگاه با نگاهی که به مشایی دارند متفاوت است. احمدی نژاد را کسی نظریه پرداز نمی خواست. کسی به احمدی نژاد نظریه پرداز رای نداد. مردم به احمدی نژادی رای داد که حرف دل آن ها را می زد . کسی که می گفت من برای شما نوکری میکنم. احمدی نژاد نیامده بود که برای مردم انسان کامل را تبیین کند . مردم به احمدی نژادی رای ندادند که بیاید دو ساعت سخنرانی در رابطه فلان موضوع فلسفی بکند.

البته من هم هنوز احمدی نژاد را دوستش دارم و هم به او احترام می گذارم. به خاطر کارهای اجرایی که کرد.و امیدوارم که بالاخره بتواند باز همان احمدی نژادی که ما می شناختیم بشود.همان احمدی نژادی که ملت می شناخت. همان احمدی نژادی که الگویش الگوی مناسبی باشد. 

آقای دکتر نکته آخر یا حرف دلی در پایان فرمایش تان دارید؟

بعضی نعمت ها را انسان دارد اما قدرش را نمی داند. مثل سلامتی که تا وقتی داری قدرش را نمی دانی. به محض این که از دست می رود قدرش را می دانی.اگه یک دولتی آمد و که اعلام کرد و عملا هم شما دید که درد دین دارد سعی کنید کمکش کنید .سعی کنید مسیرش را هموار کنید . انتظار است که جامعه ما آرمان خواه و آرمان گرا باشند. اما بد نیست به واقعیت ها هم نگاه کند و منطقی باشند.

اگر به عنوان یک آرمان گرا مطلبی را بگوییم که با واقعیت فاصله دارد، خدشه به شخصیت و آبروی انسان هاست. این که کامران دانشجو را در کلیپی با یک زن در آسانسور بالا و پایینش کنی و بعد بگویند در آن کلیپ کذایی شما در آسانسور بودی! آخر چنین چیزی به من می خورد؟ این است که می گویم قدرت تحلیل سیاسی باید بالا برود. حالا مثلا من در این باره باید وقت و نیرو بگذارم و بگویم این قضیه صحت ندارد ؟! جالب این است که در این قضیه نیروی انتظامی رفته بود گوش وبینی و شکل شناسی و ... و نهایتا گزارش از نیروی انتظامی به دست من رسیده بود که شخص حاضر این کلیپ به هیچ عنوان شما نیستی! من گفتم چه خوب شد که مرا از شک و شبهه بیرون آوردی!واقعا خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند. 


منبع:خبرگزاری دانشجو  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ژنو,توافق ژنو,منتقدان,منتقدان ژنو,دولت,رهبر,

سرانجام علیرغم کارشکنی های متعدد جهت برگزار نشدن همایش «دلواپسیم»، عصر روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۹۳ لانه جاسوسی سابق میزبان منتقدان توافقنامه ژنو بود، همایشی که از ساعتی قبل از آغاز آن، ظرفیت صندلی های سالن اش تکمیل شده بود و حتی در راهروهای جانبی سالن نیز دیگر جایی برای سوزن انداختن وجود نداشت و همین مساله خیلی ها را مجبور کرد تا با حضور در اطراف سالن و از طریق ویدئو پروژکتور برنامه را دنبال کنند.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از رجانیوز، بدون اغراق این برنامه را باید بزرگترین گردهم آیی منتقدان ژنو طی چند ماه گذشته تاکنون دانست، همایشی که قرار بود ساعت ۱۶.۳۰ در سالن سیدالشهدای میدان هفتم تیر برگزار شود اما به علت فشارهای برخی مسئولان دولت، در آخرین ساعات مانده به آغاز برنامه اعلام شد چنین اجازه وجود نخواهد داشت و مسئولین برنامه نیز به ناچار این همایش را به چند صد متر آن طرف تر یعنی مجمتع ۱۳ آبان یا همان لانه جاسوسی سابق انتقال دادند.
اما این برنامه حواشی متعددی داشت که اهم آن را به روایت خبرنگار رجانیوز می خوانید:



*از چند صد متر مانده به درب لانه جاسوسی، از حجم افرادی که در پیاده رو و خیابان طالقانی راهی درب اصلی مجتمع ۱۳ آبان هستند، می شود حدس زد که قرار است یک همایش بزرگ در این مکان برگزار شود. این را از تعداد زیاد ماشین ها و موتورهای پارک شده اطراف آنجا نیز می توان فهمید.

* برای ورود به لانه جاسوسی نیاز نیست کسی مسیر تا سالن را به شما نشان دهد، کافی است پشت سر جمعیت روانه به سمت سالن «بصیرت» حرکت کنید تا خود به خود به درب اصلی سالن برسید اما از آنجایی که زودتر از شما افراد بسیاری آمده و پشت درب مانده اند، تنها راه، تحمل شرایط و دنبال کردن برنامه از طریق ویدئو پروژکتورهای اطراف سالن است.



* البته ماجرا برای خبرنگاران کمی فرق می کند و وقتی کمی زمان می گذرد، می شود تنها با کارت خبرنگاری وارد سالن شد تا شاید در کنار سن یا درب ورودی، جایی برای ایستادن پیدا کرد. اولین چیزی هم که هنگام ورود به سالن احساس می شود، دمای بالای هوا و شرجی بودن آن است که باعث می شود به فاصله چند دقیقه، تمام لباس هایتان خیس شود، اما چاره ای نیست! هر چه باشد بهتر از بیرون نشستن و دنبال کردن مراسم از طریق ویدئو پروژکتورهاست!

* یکی یکی میهمانان مراسم نیز از راه می رسند، اما نکته جالب نداشتن جا برای نشستن است! هر چند میهمانان برای ورود به سالن از درب پشت سن وارد می شوند اما تراکم جمعیت قبل از آغاز برنامه به حدی است که آنها نیز جایی برای نشستن ندارند و تعجبی ندارد اگر روح الله حسینیان، محمد سلیمانی، علیرضا زاکانی و خیلی های دیگر را روی زمین و کنار دیگر خبرنگاران و میهمانان ببینیم.



* نکته جالب دیگر حضور چهره های انقلابی از طیف های مختلف سیاسی است که همه بر سر محورهای اصلی و گفتمانی انقلاب متحد شده اند. چه جبهه پایداری، چه جمعیت ایثارگران، چه جمعیت رهپویان و چه افراد دیگری که در هیچ یک از این مجموعه ها نیستند اما بر سر آینده کشور، استقلال ایران و توافق ضعیف ژنو «دلواپسند» را می توان اینجا دید، از فریدون عباسی تا علیرضا پناهیان، سقای بی ریا، الیاس نادران، پرویز امینی، وحید یامین پور، بهرام بیرانوند، ابوالفضل ظهره وند، محمد سلیمانی، روح الله حسینیان، علی اکبر متکان، مهدی کوچک زاده، فواد ایزدی، ناصر نوبری، سعید زیباکلام، سید محمود نبویان، محمد صادق کوشکی، مهدی محمدی، مهندس آبنیکی و ...



* پس از قرائت قرآن برای آغاز برنامه، مجری برنامه که یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر است به روی سن می رود و برنامه را رسما آغاز می کند، بعد از سخنان وی کلیپ کوتاهی از نرم افزار چند رسانه ای «دلواپسیم» که کاری از گروه آرمان مشهد است پخش می شود و استقبال مخاطبان را به همراه دارد، بویژه زمانی که فیلمی از ناصر نوبری سفیر اسبق ایران در شوروی پخش می شود که وی اعلام می کند ما هم با بازی «برد- برد» موافقیم اما نه با مذاکراتی که انتهایش می شود «برد که برد!»

* بعد از پخش کلیپ نیز سینا دستخوش خواننده جوان و انقلابی که مدتی است کار خود را آغاز کرده به اجرای سرود پرداخت، بعد از وی نیز دقایقی در رثای امام هادی علیه السلام عزاداری شد و حال و هوای مراسم تغییر کرد.



* اولین سخنران برنامه مهندس آبنیکی است، همکار سابق شهید احمدی روشن که مدتی است نه دیگر مصطفی را کنار خود می بیند و نه به سایت نطنز رفت و آمد دارد، او یکی از اخراجی های سازمان انرژی اتمی است که خیلی مودبانه عذرش خواسته شده است.

*بعد از آبنیکی، ۸ نفر به نمایندگی از منتقدان توافق ژنو به روی سن آمده و صحبت کردند، علیرضا پناهیان، محمد کوثری، ناصر نوبری، فریدون عباسی، فواد ایزدی، مهدی محمدی، جواد کریمی قدوسی و محمد صادق کوشکی. یکی نماینده مجلس است، دیگری استاد دانشگاه، دیگری سخنران بزرگترین هیات های مذهبی کشور، دیگری رییس سابق سازمان انرژی اتمی، اما همه شان یک وجه مشترک دارند و آن هم اینکه نسبت به آینده ایران «دلواپسند».



* قبل از اینکه هر یک سخنان خود را شروع کنند، جمعیت یکصدا می خواهد تا علیرضا پناهیان صحبتهایش را آغاز کند و او نیز بنا به مطالبه حاضران در سالن حرفهایش را شروع می کند، لب کلامش هم این است که این برنامه به افزایش قدرت تیم مذاکره کننده هسته ای در مذاکرات می انجامد چون ما مطالباتی داریم که مسئولان می توانند با استناد به این جمعیت و جمعیت های مشابه در سراسر کشور، مطالبات به حق مردم را از ۱+۵ مطالبه کنند.

پناهیان در بخش دیگری از اظهاراتش نیز هشدار می دهد که «اگر مذاکرات موجب رونق اقتصادی و افزایش عزت کشور شود، آن مذاکره در خدمت جمهوری اسلامی است و اگر مذاکراتی به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی منجر نشود این مذاکره محکوم به شکست است.»



بعد از پناهیان، نوبت به کوثری می رسد. عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید: «حرف ما با تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان این است که شما در برابر این همه امتیازات که در توافق ژنو به ۱+۵ دادید باید تمام تحریم ها لغو می شد نه اینکه صرفاً صنعت کشتیرانی و پتروشیمی ما تا حدودی از تحریم رها شود.»

بعد از کوثری نوبت به کریمی قدوسی دیگر عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می رسد، او که با حرارت تر از دیگران سخن می گوید و بارها در بین سخنانش فریادهای الله اکبر مخاطبان را بلند می کند. قدوسی از شکایت شورای عالی امنیت ملی از وی به خاطر نقد توافق ژنو در یکی از سخنرانی هایش ابراز تاسف می کند و در بخش دیگری از صحبتهایش می گوید: «مقام معظم رهبری می‌گویند من خوشبین نیستم اما مخالفتی هم نمی‌کنم، فکر هم نمی‌کنم این مذکرات به نتیجه برسد. به سخن مقام معظم رهبری و گزارش آقای روحانی درباره توافق هسته‌ای دقت کنید، از آقای روحانی می‌پرسند نظر شما درباره توافق هسته‌ای چیست؟ می‌گوید خوشبینی و بدبینی در دنیای سیاست معنا ندارد و باید واقع‌بین بود، البته آقای روحانی می‌گوید با شناختی که از دنیا و مسائل دارم بدبین نیستم؛ تا کنون سابقه نداشته است هیچ رئیس‌جمهوری مقابل نظر مقام معظم رهبری اینگونه نظر دهد.»

ناصر نوبری دیگر سخنران برنامه است که با شور و هیجان اش، جمعیت را به وجد آورده و در بخشی از حرفهایش به روحانی می گوید حداقل یک نفر را معرفی کنید تا بتواند از توافق ژنو دفاع کند! نه اینکه هر کسی می خواهد از این توافقنامه دفاع کند می گوید اصلا انرژی هسته ای می خواهیم چه کار؟ آیا موضع دولت هم همین است؟!



حالا دیگر نوبت فریدون عباسی رییس سابق سازمان انرژی اتمی است، شهید زنده ای که یک بار هم از ترور موساد در خیابان های تهران جان سالم به در برده است و این روزها که همکاران سابقش را به خاطر شهادت آنها از دست داده، یکه و تنها به دانشگاه ها و مجامع مختلف می رود و از دلواپسی هایش برای آینده ایران بواسطه توافق ژنو می گوید.

امروز هم آرام آرام از نقاط ضعف توافق ژنو می گوید و وقتی تاکید می کند: « تیم مذاکره کننده قبلی به خوبی و قهرمانانه در مقابل این خواسته مقاومت کرد و اگر بخواهیم عنوان قهرمانی به کسی بدهیم باید به تیم آقای جلیلی بدهیم نه دیگران.» سالن و جمعیت حاضر در آن به وجد می آید و با شعارهایی در حمایت از تیم سابق مذاکره کننده ای سابق کشورمان، از آنها به خاطر حفظ عزت و معامله نکردن حقوق ملت با دشمن تشکر میکنند.



بعد از عباسی، فواد ایزدی از نگرانی های خود می گوید: «دلواپسیم که امتیازات مورد نیاز کشور در گام نهایی گرفته نشود» و بعد از وی نیز مهدی محمدی صحبتهایش را آغاز می کند و می گوید که «توافق ژنو، توافقی است که ماهیت انقلاب را هدف گرفته و موضوع هسته ای تنها یک سکو برای رسیدن به این هدف است.»

و در نهایت نیز محمد صادق کوشکی با اعلام انتقاداتش به توافق ژنو می گوید: «امروز با افتخار عنوان بی‌سوادی را می‌پذیریم و به آن افتخار می‌کنیم تا فردا بی‌شرف نباشیم.»

اما این پایان برنامه نیست و پس ازشعارهای پی در پی حاضران در سالن در حمایت از محتوای صحبتهای سخنرانان، مجری به روی سن آمده و ضمن دعوت از دیگر اساتید حاضر در سالن، از آنها خواست تا یک عکس یادگاری بگیرند. این عکس بهانه ای بود برای تقدیر ویژه از دکتر سعید زیباکلام، سید محمد نبویان، حمید رسایی، حسین قدیانی و ... که بعضا مورد شکایت شورای عالی امنیت ملی به علت نقد توافق ژنو نیز قرار گرفته اند؛ از آنها می خواهد تا چند کلامی با مردم صحبت کنند.



در همین حال جمعیت حاضر در سالن نیز با شعارهایی خطاب به ضرغامی از وی می خواهد تا با تمام کردن سانسور صحبتهای منتقدان ژنو، فرصتی برای حضور آنها در رسانه ملی فراهم کند تا در قبال ساعتها مدح یک طرفه عملکرد تیم مذاکره کننده و این توافقنامه، چند دقیقه ای هم منتقدان دولت بتوانند از نگرانی های خود خطاب به مردم بگویند.



* حالا دیگر اذان مغرب شده است و فوج فوج جمعیت حاضر در سالن و اطراف سالن به سمت وضوخانه حرکت می کنند، بازار فروش نشریات و سی دی های مرتبط با توافق ژنو هم داغ داغ است، میهمانان نیز فرصتی برای سر خاراندن ندارند! دور هر یک را ده ها نفر گرفته اند و سوالات و نگرانی هایشان را مطرح می کنند، بویژه نمایندگان مجلس که مردم و دانشجویان دائما به آنها گفته می گویند مدیون خون شهدا و مردم هستید اگر در برابر انفعال عده ای! سکوت کنید و بگذارید سرمایه های این مملکت به بهانه دلارهای نرسیده به کشور، تاراج شود ...  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:آمریکا,کوشکیوکدخدا,توافق,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، کوشکی استاد دانشگاه و منتقد توافقنامه ژنو در همایش دلواپسیم که در ساختمان فرهنگی ۱۳ آبان برگزار شد، اظهار داشت: در تیرماه سال ۶۶ و در روزی بسیار بسیار گرمتر از این سالن یکی از هم‌رزمان ما از شدت عطش به شهادت رسیدن علاوه براین ما ۳۰۰ هزار شهید تقدیم کردیم تا آمریکا کدخدای ما نباشد.

وی افزود:هزاران کودک یتیم به جامانده از جنگ داریم تا دیگر کسی جرأت نداشته باشد توان دفاعی ایران را در برابر آمریکا تحقیر کند.

این استاد دانشگاه با تأکید براینکه ما خیلی دلواپس، نگران و مضطربیم ادامه داد: مطمئن باشید با پذیرش توافقنامه به شکل فعلی از شما خواهند خواست بهائیت را به نام حقوق بشر به رسمیت بشناسید و حجاب اسلامی را در این کشور به اسم دفاع از حقوق بشر کنار گذارید.

وی یادآور شد: اگر ما ساکت باشیم آنگاه مرگ بر آمریکا در این کشور جرم خواهد بود. نتیجه همه خوشبینی‌ها و لبخندها این بود که آنها اعلام کردند که ما سلاح موشکی نداشته باشیم در حالی که توان موشکی ما ثمره خون شهید تهران مقدم و یاران او که پودر شدند.

وی ادامه داد: آنها از ما خواسته‌اند که دست از حمایت حزب‌الله و جهاد اسلامی بردارید ما امروز نگرانیم تا فردا شرمنده شهید احمدی روشن شهریاری و همه شهدای هسته‌ای نباشیم.

کوشکی با اشاره به اینکه ما امروز به این توافق معترضیم گفت با افتخار عنوان بی سوادی را می‌پذیریم، امروز بی سوادیم تا فردا بی شرف نباشیم.

وی خطاب به رسانه‌هایی که عنوان دلواپسی این همایش را به تمسخر گرفته‌اند، گفت: اشکالی نیست ما را تمسخر کنید تمسخر امروز شما برای ما شیرین‌تر از آن است که فردا شرمنده امام و شهدا و امام زمان نشویم.

این استاد دانشگاه با اشاره به اظهار وزیر امور خارجه سابق آمریکا گفت: وزیر سابق آمریکا می‌گوید اگر آنها ایرانی‌ها می‌خواهند مستقل باشند ما نمی‌خواهیم آنها حتی برق داشته باشند و ما امروز نگرانیم زیرا در پرتو مذاکره‌ای که دوستان با سواد آقای روحانی انجام داده‌اند وندی شرمن شیطان مسلم مردم ایران را به دروغگویی و صفت‌های دیگر متهم می‌کند.

وی گفت: این ملت و مردم خون دل خوردند و انتظار دارند مسئولانش جواب قاطعی به اتهامات شرمن دهند اما آنها می‌گویند که او جای مادربزرگ ماست و پیرزن است و این تنها پاسخ آنها به اهانت‌های وندی شرمن است.

کوشکی ادامه داد: هیهات که مردم مسلمان ایران امان‌نامه کفر و شرک را امضا کنند ارمنی‌های این کشور نیز عاشق ابوالفضل هستند همان ابوالفضلی که امان نامه کفر و شرک را امضا نکرد.

وی خطاب به رئیس جمهور گفت: آقای روحانی شما مجتهدید زشت است به شما بگویند قرآن می‌گوید این مذاکره نتیجه ندارد آنها زمانی از شما راضی می‌شوند که دست از ایمانتان بردارد و هیهات که ما چنین اجازه دهیم.

وی در پایان تأکید کرد: ما به شما قول می‌دهیم که نخواهیم گذاشت این انقلاب به دست نااهلان بیافتد.


منبع:تسنیم


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ژنو,توافق ژنو,هسته ای,

پایگاه خبری انصارحزب الله - نخست - ۱۰ ماهي هست كه جامعه دلواپس است؛ از همان روزي دلواپس شد كه گروهي كليد همه مشكلات داخلي و خارجي را در «‌مذاكره با غرب» ديدند، همان ايامي كه مراودات بين‌المللي در ديپلماسي «‌سكوت» و «لبخند» مختصر شد، ديپلماسي‌اي كه «‌لبخند»ش براي غربي‌ها بود و تندخويي‌اش براي منتقدان داخلي، «سكوت»ش در مقابل زياده‌خواهي بيروني‌ها بود و تندخويي‌اش براي ناصحان دروني.

«دلواپس»‌اند تا بسياري از مباني و اصول انقلاب اسلامي نظير «استكبارستيزي»، «‌داشتن روحيه ايستادگي و پايداري در مقابل تهديدات وتحريم‌هاي نظام سلطه‌» و «‌تكيه بر توانمندي‌هاي داخلي» در لبخندهاي ديپلماتيك گم شده و جاي خود را به «‌انفعال»، «تسليم‌پذيري در مقابل فشارهاي بين‌المللي» و «‌توسعه برون‌زا» بدهد؛ «دلواپس» از اينكه تمام داشته‌هاي هسته‌اي و غيرهسته‌اي‌مان را به بهانه سياست «تنش‌زدايي در روابط بين‌الملل» بر سر ميز مذاكره معامله كنيم‌!

«دل آشفته»‌اند جماعتي از اينكه توانايي‌هاي ما در حوزه هسته‌اي به پايين‌ترين سطح ممكن برسد و تنها در بعد تحقيقات- آن هم در موارد محدود و خاص و دقيقاً مطابق خواسته غربي‌ها- خلاصه شود، آنگونه كه بر اساس همين نگاه حق غني‌سازي ما به رسميت شناخته نشد، ۲۰۰ كيلوگرم از اورانيوم‌ها را رقيق‌سازي كرديم و فعاليت‌هاي هسته‌اي را به حالت تعليق درآورديم.

دوم- اما خب دلواپسي‌ها يكي دوتا نيست و در يك حوزه و چند حوزه خلاصه نمي‌شود؛ از فرهنگ و هنر، اقتصاد و معيشت گرفته تا مباحث اعتقادي و هسته‌اي و سياست داخله و خارجه را شامل مي‌شود، به گونه‌اي كه بسياري از دلسوزان انقلاب و ناصحان خيرخواه را نگران و مضطرب كرده است.

بله، آشفته دلي ما فقط تنها حوزه هسته‌اي را شامل نمي‌شود و به امروز اختصاص ندارد، از همان روز «دل مشغول» شديم كه به بهانه روي كار آمدن دولتي دموكراتيك و طرفدار آزادي بيان، روزنامه‌هاي زنجيره‌اي باز- به مانند گذشته- حكم قصاص را غيرانساني خوانده، شهادت دو زن مساوي با يك مرد را غير عقلاني دانسته و پيشوا بودن حضرت امير (ع) در بعد اعتقادي و سياسي را زير سؤال بردند.

درست شبيه همان روزهايي كه هواخواهان ليبرالسيم در رسانه‌هاي‌شان- طي سال‌هاي ۷۶تا۸۴ - عنوان مي‌كردند: «‌به شهادت رسيدن حسين در عاشورا نتيجه خشونت‌هاي پيامبر در بدر بود»، «حضرت علي چون خشونت طلب بوده شايسته عتاب و ملامت است»، «به خدا هم مي‌توان اعتراض كرد و او را فتنه‌گر ناميد»، «نظريه غيرت ديني، ويران كننده انديشه و فرهنگ و تمدن است»، «مظاهر ديني چون حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است»، «تفكر شيعه‌گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است»، «فرهنگ شهادت خشونت آفرين است. اگر كشته شدن آسان شد، كشتن هم آسان مي‌شود.»

سوم – افكار عموم از آن زمان «دل نگران» شد كه در اقدامي قابل تأمل بيش از ۴۰ تن از روساي دانشگاه‌هاي مهم كشور به فاصله پنج ماه از كار بركنار شدند، بيش از ۳۰۰ تن از دانشجوهاي افراطي و نشانه‌دار حكم ادامه تحصيل گرفتند و عناصر فعال در غائله۸۸ در سطوح مديريتي آموزش عالي كشور پست مديريتي گرفتند.

چطور مي‌شود ديد كه بسياري از فعالان در فتنه را كه برخي از وزرا در مراكز حساس و استراتژيك وزارتخانه‌ها به كار گرفته‌اند نگران نبود، چگونه مي‌شود دلهره نداشت زماني كه روساي دانشگاه‌ها اجازه فعاليت به تشكل‌هاي دانشجويي تندرو و هنجارشكن را در سطح دانشگاه‌ها داده و آنها با فراغ بال تحركات ساختار شكنانه را رويه كرده‌اند.

چهارم – البته آنها «دلواپس» هم هستند از اينكه غرور ملي و مباني اعتقادي مان را هم بر سر ميز مذاكره داد و ستد كنيم، همچنان كه رئيس دولت اصلاحات به بوش متعهد شد تا از حمايت حماس و حزب الله دست بردارد و از حمله نظامي امريكايي‌ها مصون بمانيم، باز متعهد شويم كه از فلان جنبش مردمي در يك كشور اسلامي چتر حمايتي خود را برداشته و پا را از حد خود فراتر نگذاريم، يا ديگر بار بدون اجازه وارد حياط خلوت امريكايي‌ها نشده و منافع شان را به خطر نيندازيم.

«دل‌آشفته‌» نيز هستند تا غائله سازان ۷۸ و ۸۸ - كه با كمك دولت ريكاوري كرده و اكنون وظيفه سند‌سازي حقوق بشري براي سازمان‌هاي بين‌المللي را برعهده دارند- دوباره كشور را درگير بحران عميق‌تر كرده و با عمليات پيچيده «استحاله نظام» را وارد فاز عملياتي كنند.

پنجم - اگر چه جنس ۱۰ ماه دلواپسي از نوع «توسعه سياسي»، «براندازي نرم» و «‌قدرت طلبي مطلق» نبود اما نوع واكنش‌ها به آن چكشي و ضربتي بود، به گونه‌اي كه هيچ گاه اجازه داده نشد دلواپسي‌ها از تريبون رسمي به جامعه ابراز شود. اما اين باعث نشده كه ما «دلسرد» شويم؛ اين برخوردها هيچ گاه باعث نشد تا دلسوزان و وفاداران به نظام وانقلاب از آرمان‌ها و اصول خود دست بردارند، برعكس از هر فرصتي براي آگاه‌سازي افكار عموم نسبت به سياست‌هاي دولت استفاده كرده‌اند، برگزاري همايش«دلواپسيم» - در روز گذشته- هم از همين نوع است. اساساً «دلسرد» در گفتمان مقاومت و ايستادگي جايي ندارد آنجايي معنا پيدا مي‌كند كه خود را وابسته و نيازمند جهان غرب بدانيم و بپذيريم كه آنها بايد براي ما تصميم بگيرند و اراده ما در برابر قدرت آنها كاري از پيش نمي‌برد.


 محمد اسماعيلي
منبع : روزنامه جوان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:عارف,روحانی,هاشمی,خمینی,

 روزنامه آرمان امروز منتسب به خانواده هاشمی رفسنجانی با درج تصویر هاشمی، روحانی و سید حسن خمینی از آنها به عنوان بزرگان اصلاح طلبان نام برد.

روزنامه آرمان در این خصوص نوشته است: عارف هم از آن دسته بود كه اگرچه در انتخابات سال۹۲ كانديدا شد اما تا پيش از آن فعاليت سياسي علني از خود بروز نداده بود و پس از انصراف به خاطر احترام به نظر بزرگان بيش از گذشته به فعاليت‌هاي خود رنگ و بوي عملياتي داد.

عارف به خاطر اقبالي كه مردم از سال گذشته نسبت به او پيدا كردند، احساس مسئوليت بيشتري نسبت به جامعه پيدا كرده و به دنبال اين است با سازوكارهايي كه در نظر دارد زمينه پيروزي اصلاح‌طلبان و گروهي از اصولگرايان معتدل را در انتخابات فراهم آورد.

او از ابتداي سال جديد بحث ائتلاف ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان معتدل و همچنين شوراي رهبري اصلاح‌طلبان را مطرح كرده است و در اين ارتباط ديدارهايي نيز با برخي از چهره‌هاي شاخص از جمله آيت‌ا... واعظ طبسي توليت آستان قدس رضوي داشته كه به گفته حسن رسولي، در اين ديدار صميمانه آيت‌ا... واعظ طبسي با تاييد مشي ميانه‌روي دكتر عارف، وي را ترغيب كرده كه با توجه به نقشي كه در عرصه سياسي كشور دارد، تلاش كند تا نيروهاي معتقد هر دو جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا كه به مباني نظام اعتقاد و اصول قانون اساسي را قبول‌دارند، براي اعتلاي كشور تلاش كنند. شايد براي جمع‌بندي و تعيين سازوكارهاي اين مساله بوده كه در همين يك ماه و نيم گذشته از آغاز سال جديد به ديدار حسن روحاني در پاستور، آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني در مجمع تشخيص مصلحت نظام و سيدحسن خميني در جماران رفته است.

هرچند تاكنون اخبار رسمي از جزييات اين ديدارها منتشر نشده است اما اخبار رسيده حكايت از آن دارد كه در اين جلسات طرفين در رابطه با تشكيل شوراي رهبري اصلاح‌طلبان سخن گفته و تشكيل آن را مورد تاكيد قرار داده‌اند اما سازوكار آن تاكنون نهايي نشده است. به هر حال اصلاح‌طلبان پس از وقفه‌اي ۸ساله بار ديگر فضا را مهيا مي‌بينند تا با وحدت و ائتلافي دوباره كرسي‌هاي قدرت را براي خدمت به جامعه كه شايد در زمان فعاليت دولت‌هاي نهم و دهم آسيب‌پذير شده بودند براي خود كنند و بسيار خوب مي‌دانند كه تحقق اين هدف جز با هم‌انديشي و مشورت با بزرگاني نظير آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني، سيدحسن خميني، سيدمحمد خاتمي و حسن روحانی امكان‌پذير نيست.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:بنزین,یارانه ها,یارانه,کارت سوخت,

درحالی که بعد از گمانه زنی های فراوان درباره برنامه دولت برای قیمت بنزین نرخ‌های جدید رسماً از ۵ اردیبهشت ماه اعلام و اعمال شد امروز خبری آمد که بازهم افکار مردم را پریشان کرد.
از پنجم اردیبهشت ماه دولت نرخ بنزین معمولی را ۷۰۰ تومان و بنزین آزاد را ۱۰۰۰ تومان و سوپر سهمیه‌ای را ۸۰۰ و سوپر آزاد را ۱۱۰۰ تعیین کرد این سناریو البته درحالی اجرایی شد که طی ماه‌های اخیر خبرهای مختلفی درباره برنامه دولت برای تک نرخی کردن بنزین مطرح بود.

بعد از گذشت حدود ۱۰ روز از افزایش قیمت حامل‌های انرژی امروز خبری به نقل از سیفی مدیرعامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت درباره برنامه دولت برای حذف یارانه نقدی و جایگزینی کارت اعتباری انرژی مطرح شد.

آنطور که این مقام مسئول در شرکت سوخت اعلام کرده " براساس قانون هدفمندی یارانه‌ها، باید تا دو سال آینده نرخ بنزین به سطح قیمت فوب خلیج فارس برسد، بنابراین اگر قرار باشد طرح کارت اعتباری انرژی در سال آینده اجرا شود باید بنزین با نرخ لیتری ۲ هزار تومان از طریق این کارت ارایه شود".

وی البته تاکید کرده که "براین اساس، ماهانه ۱۰۰ لیتر بنزین برای یک خانواده چهارنفره با قیمت لیتری ۲ هزار تومان شارژ می‌شود که البته تا سقف ۱۰۰ لیتر نیازی به پرداخت پول نمی‌باشد، اما در صورت مصرف بیش از ۱۰۰ لیتر باید به‌ازای هر لیتر مصرف اضافه، ۲ هزار تومان به‌صورت نقدی پرداخت کند".

سناریوی جدید بنزینی دولت درحالی مطرح شده که به دفعات طی هفته ها و ماه های اخیر به نقل از دولتمردان شنیده بودیم که شیب افزایش قیمت حامل‌های انرژی "ملایم" خواهد بود.

منبع: تسنیم  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:آيزنمن,هولوکاست,پیتر,برج میلاد,
 
به گزارش فارس، جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی در بیانیه‌ای از حضور پیترآیزنمن معمار امریکایی و طراح یادمان‌های هولوکاست در همایشی با عنوان "همایش بین المللی معماری معاصر" انتقاد کرد.

در قسمتی از این بیانیه آمده است: حضور پیتر آیزمن به عنوان یک حامی رژیم صهیونسیتی و مبلغ هولاکاست آنهم همزمان با سالروز تاسیس رژیم سفاک و اشغالگر قدس در برج میلاد تهران جای بسی تعجب و تاسف دارد.

در قسمتی دیگر از این بیانیه آمده است: این دعوت عجیب در حالی اتفاق افتاده است که همایش بین‌المللی بررسی هولوکاست که در سال ۱۳۸۵ در ایران برگزار شد، با واکنش خصمانه کشورهای غربی روبرو شد.

وزارت امور خارجه آلمان، در آن سال، علاوه بر توقیف گذرنامه ۱۳ نفر از منتقدان هولوکاست، کاردار ایران در برلین را احضار و اعتراض شدید خود را اعلام کرد و دولت آمریکا نیز در بیانیه‌ای، برگزاری این همایش را شرم‌آور اعلام کرد.

حال از مسئولان وزارت خارجه و دستگاه‌های امنیتی سوال می‌شود آیا این معمار که معتقد است اخلاق در هنر و معمار جایگاهی ندارد و از حامیان رژیم اشغالگر قدس است با هماهنگی چه دستگاهی قصد دارد در پایتخت ام القرای اسلام به ایراد سخنرانی بپردازد؟
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ساپورت,فرهنگ,

«خبرگزاری دانشجو» نخود آش ـ دیشب موقع خوابیدن به خانم والده گفتم شناسنامه‌ام را بگذارد در کیفم که فردا به عنوان منتقدِ بی‌شناسنامه محسوب نشوم و بتوانم طنز بنویسم. اصلا این حرف آقای رئیس جمهور خیلی معقولانه است. آدم بی‌شناسنامه در واقع وجود خارجی ندارد و کسی هم که وجود خارجی ندارد قطعا نمی‌تواند از دولت که این همه خوب و جدی در عرصه دنیا وجود دارد، انتقاد کند. از همین رو شناسنامه‌ام باید همراهم باشد که به معدوم بودن محکوم نشوم!

در واقع الزام شناسنامه‌دار بودن منتقدان یک امر کاملا منطقی است. منطق آن هم این است که همگان مطمئن به وجود خارجی آدمیزاد باشند وگرنه گوینده که مهم نیست، مهم این است که چه حرفی گفته می‌شود. اما کسی که اصلا نیست چه حرفی می‌تواند بزند؟ اصلا آدم وقتی هست، می‌‌تواند حرف بزند چون حرف زدن در واقع خودش یک «هست» است ولی آدمی که در واقع «نیست» که نمی‌تواند «هستی» را «است» کند؟

لطفا دست به گیرنده‌های خود نزنید و به نگارنده هم گیر ندهید! من خودم هم نفهمیدم در پاراگراف قبلی چه می‌گفتم فقط تلاش می‌کردم تا حدی که ممکن است ادای فیلسوف‌ها را در بیاورم که دولتی‌ها بگویند طرف خیلی «باسواد» است. آخر سواد داشتن هم یکی از شرایط منتقدان است. خلاصه‌ حرفم این بود که دولت می‌خواهد به وجود خارجی منتقدان مطمئن شود گرچه در ماهیت نقد تفاوتی نمی‌کند. در حدیث هم آمده که به گفته توجه شود نه به گوینده، اما خب اگر رئیس جمهوری که من آنقدر دوستش دارم می‌خواهد مطمئن شود اعلام می‌کنم، یک شناسنامه خوشگل و قدیمی دارم که هنوز باطل نشده ‌است و از همین رو وجود خارجی دارم.

البته آقای رئیس‌جمهور منظورشان فقط شناسنامه شخصی نبود بلکه نظر به شناسنامه حزبی هم داشتند اما سوالم این است که اصلا چه فرقی می‌کند؟ حالا اگر کسی عضو حزب خاصی نبود، نمی‌تواند انتقاد درستی مطرح کند؟ البته من از این لحاظ هم مشکل ندارم. شناسنامه شخصی که دارم، شناسنامه حزبی هم خود اسمم برایم می‌سازد. الکی که اسم من نخود آش نیست. من نخود هر آشی می‌شوم. امروز هم افتاده‌ام در آش سخنرانی ریاستِ بی‌نهایتِ محترم جمهوری و روی آش هم اضافه بر نخود یک وجب و نیم روغن وجود دارد.

البته آقای رئیس‌جمهور یک پیش شرط دیگر هم تعیین کردند و آن هم این است که هر کس به نام خودش صحبت کند نه به نام دیگری که از قضا من هم همیشه به نام خودم صحبت می کنم البته قبل از آن «به نام خدا» می‌گویم و بعد به نام خودم صحبت می‌کنم.

دیگر بس است، باور کنید من شرایط نقد کردن را دارم وگرنه از بس شرایط برای نقد کردن تعیین می کنند که تنها فرد صاحب صلاحیت برای انتقاد همین آشنای ما، حسام‌الدین آشنا می‌شود. خودمانیم این دولت گاهی از شورای نگهبان هم برای تایید صلاحیت منتقدان سختگیرانه‌تر عمل می‌کند. یعنی اگر یک لیست از صاحبان صلاحیت‌ نقد بدهد، خیال ما و خودش راحت می‌شود! در هر صورت من صلاحیت دارم به جان شما نباشد به جان خودم.

از بس شرایط دست و پا گیر گذاشته‌اند که نفس ما در نمی‌آید، سردبیر هم که دارد چپ چپ نگاه می‌کند که خودت را جمع کن چون مقدمه‌ات از اصل مطلب طولانی‌تر شد، اما من چه کار کنم؟ باید صلاحیت خودم را ثابت می‌کردم.

راستش را بخواهید من تفاوت بین نقد خالی، نقد با مخلفات و نقد منصفانه را نمی‌فهمم چون نقد، نقد است و هر کس هر نقدی دارد می‌گوید، اگر وارد بود که هیچ، اگر وارد نباشد وجدان عمومی ردش می‌کند. در واقع نقد یا وارد می‌شود یا وارد نمی‌شود بگذریم از بعضی که زورشان زیاد است و نقد‌هایشان را به زور هم که شده وارد می‌کنند اما قطعا نقد سازنده با کلاس‌تر است و از همین رو است که آنقدر می‌گویند: «می‌خواهی نقد کنی، بکن، اما نقدت منصفانه باشد.» پس ما می‌گوییم نقدمان سازنده ‌است، شما هم بگویید سازنده‌ است. البته در هر صورت نقد ما منفی نیست. یعنی نمی‌خواهیم بگوییم رئیس‌جمهور حرف بدی زده‌است، فقط می‌گوییم کمی، کم‌دقتی شده‌است.

آقای دکتر روحانی در هفته‌ گذشته فرمودند: «صاحبان فرهنگ به گشت ارشاد نیاز ندارند» از آنجا که فرهنگ مدت‌ها است به عرصه‌ای تبدیل شده که همه صاحب آن هستند، ما نیز خودمان را یکی از صاحبان فرهنگ دانسته و از این بیانات رئیس‌جمهور به شدتِ خیلی زیادی استقبال می‌کنیم و فقط سوالی در راستای این باد مخالف برایم پیش آمده‌است که اصولا کار گشت ارشاد چیست؟ گشت ارشاد می‌گردد در خیابان‌ها و با کسانی که پوششان خوب نیست و بهتر بگویم پوششان جا یا جاهایی را نپوشانده، برخورد می‌کند؛ آخر عزیز من این گشت ارشاد چه ربطی به صاحبان فرهنگ دارد؟ یعنی منظورتان این است که صاحبان فرهنگ هرچه دلشان خواست بپوشند (یا به عبارتی نپوشند) ایرادی ندارد، فقط کسانی که صاحبان فرهنگ نیستند مشمول گشت ارشاد می‌شوند؟ یعنی به طور کلی فقط بی‌فرهنگ‌ها باید چیزِ حسابی بپوشند؟


در هر صورت ما که از ترسِ از دست دادن «صلاحیت انتقاد» نه تنها گیر نمی‌دهیم حتی پیشنهاد می‌دهیم زمانش را هم بیش‌تر کنند اما خداوکیلی فقط با این حساب باید برای صاحبان فرهنگ هم شناسنامه صادر شود که اگر گشت ارشاد به آن‌ها گیر داد ثابت کنند که از صاحبان فرهنگ هستند و به راحتی بگویند «عیش... بی فرهنگ خودتی!» حالا روش صدور شناسنامه برای صاحبان فرهنگ باید چطور باشد یک بسته پیشنهادی مستقل می‌طلبد که اگر دولت یا مخاطبان بخواهند می‌توانیم در یک باد مخالف دیگر آن را کار کنیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,88,
.در شب ۲۲ خرداد سال ۸۸؛ در لحظات اوج هیجان و استرس همه ایرانی‌ها برای اعلام نتایج یکی از مهمترین و بزرگترین کنش‌های مردمی ایرانی‌ها در تاریخ معاصرشان، در شرایطی که نتایج انتخابات ریاست جمهوری نهم، خرد خرد در حال منتشر شدن بود یک توئیت تاریخی از یکی از فعالان مشهور رسانه ای ستاد قیطریه میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای انتخابات آن سال منتشر شد. جمله‌ای که خیال می‌کنم، از جملات خاص و بحث‌برانگیز موسوی در آن کنفرانس خبری کذایی اعلام پیروزی پیش از پایان شمارش آرا هم بیشتر اهمیت داشت.

این فعال رسانه‌ای که همچنان مشغول فعالیت سفت و سخت و با انگیزه رسانه‌ای است در شب اعلام نتایج، جمله ای تاریخی را در صفحه شخصی اش در توئیتر نوشت، آمار اعلام می‌شد و رای احمدی‌نژاد لحظه به لحظه بیشتر می‌شد که او نوشت: "هر چه به تمدن نزدیک‌تر می شویم آرای میرحسین هم بیشتر می شود. امیدوار باشید."

و این درست در ساعت ابتدایی پایان رای گیری بود .زمانی که رای روستاها و شهرهای کوچک با درصد بالایی به نفع احمدی نژاد اعلام شده بود و رای شهرهای بزرگ به دلیل کثرت رای دهندگان همچنان مبهم و اعلام نشده باقی مانده بود و مردم روستاها و شهرهای کوچک،به تعبیر این جمله تاریخی "بی تمدن" هایی بودند شایسته ملامت و تحقیر که نفهمیده بودند باید به چه کسی رای بدهند و از که حمایت کنند.

۲. دو روز بعد از پایان تعطیلات نوروزی طولانی و پرماجرای امسال، یادداشتی با عنوان" پایان دوران «تکفیر، جنجال و اتهام‌پراکنی» در رسانه‌های انقلابی به دستور صریح رهبری" در ستون یادداشت‌های گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم منتشر شد. یادداشت، بخشی از حرف‌های به شدت مهم رهبری در ابتدای سال در مشهد مقدس را بهانه کرده بود برای اینکه یک نگرانی عمیق در پدید آمدن جریانی از تخریب و تکفیر و تهمت‌پراکنی و برچسب زنی در جریان رسانه‌های انقلابی ، به خصوص در حوزه فرهنگی را دوباره یادآوری کند. هشداری تلخ به تلخی سخنان عتاب‌آلود رهبری با خطاب "علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد"

در آن یادداشت دو نمونه از نقد‌های اخیر رسانه‌های انقلابی به دو فیلم این سال‌ها نقل شده بود تا نشان دهد که کنترل ‌نکردن جو احساسی‌، لجبازی، موضع‌گیری‌های صرفا «من قالی» و مهمتر از آن رعایت نکردن اصول اخلاقی بدیهی ممکن است به چه نتایج وحشتناک و در عین حال غم‌انگیزی منجر شود. این یک نقد درون‌گروهی بود که پیش از این هم به صورت درون‌گروهی بارها به صورت غیرسانه‌ای مطرح شده بود، اما این بار با آشکارسازی موضوع توسط رهبر انقلاب؛ به صورت علنی در یک رسانه‌ مطرح شده بود. نقد صریح آدم‌ها و رسانه‌هایی که در جبهه بزرگ فرهنگی انقلاب هستند و در مسیر انحراف از این جبهه قدم برمی‌دارند درس بزرگی بود از رهبری برای قضاوت کردن فقط بر مبنای معیارهای اخلاقی و انقلابی و ردیه بزرگی بر نگاه از زاویه تنگ و تاریک قبیله‌گرایی...

۳. ابراهیم حاتمی‌کیا در جریان جشنواره امسال به خروش می‌آید و در مورد وضعیت خاص امروز سینماها با فریاد اعتراض می‌کند. کنایه‌های سنگینی به جریان سینمای روشنفکری و جشنواره‌ای پسند می‌زند و خیلی زود به تعبیر خودش جریانی از قلم‌به‌دست‌ها علم می‌شوند علیه او و شروع به توهین تحقیر و انتقادات بی‌ربط به اصل ماجرا به شخص او می‌کنند. دو بازیگر زن در دو برنامه تلویزیونی متفاوت ظاهرا می‌شوند.یکی ابتدای صحبت‌هایش به رهبر ایران سلام می‌کند و دیگری در لابه‌لای حرف‌هایش می‌گوید: افتخار می کنم که در کشوری زندگی می کنم که رهبر آن از ذریه بانوی بزرگی به نام فاطمه (سلام الله علیها) است. صفحاتی علیه این دو در شبکه‌های اجتماعی ساخته می‌شود. حرف‌های آنها نیت‌خوانی می‌شود و برچسب‌های شخصیتی، روانی و اجتماعی متعددی سمت آنها روانه می‌شود.تصاویر توهین‌آمیزی از آنها منتشر می‌شود. مستندی به نام «من روحانی هستم» از سوی یک گروه مستندسازی ساخته می‌شود، مستند پخش می‌شود و سروصدا می‌کند، مستندی که ظاهرا به مذاق دولت و طرفدارانش خوش نمی‌آید. چند روزنامه به صورت مشترک در گزارش‌ها و مطالبی به کشف کار‌آگاه‌مآبانه منابع مالی گروهی که این مستند را ساخته است روی می‌آورند. این آدم‌ها را به خط‌گیری و قرار گرفتن در یک پروژه خیالی تخریب دولت متهم می‌کنند و...

۴.ماجرا ساده است، اگر امروز جریان رسانه‌های انقلابی نیاز به هشداری برای نیفتادن به ورطه «تخریب، تکفیر و اتهام پراکنی» داشته باشند؛ جریان دیگری با ادعاهای طویل و وحشتناک تحمل و مدارا و تساهل و آزادی در حال کشیدن نفس‌های آخر حیات این رنگی‌اند.چماق بی‌اخلاقی در همه این سال‌ها بالای سر برخی از حرکت‌های معدود جریان فرهنگی انقلاب ایستاده بود و حالا رنگ سیاه بی‌اخلاقی محض در حال بیرون آمدن از لایه‌های پرزرق و برق ادعای «تحمل» است.اگر اصطلاح مبتذل‌شده‌ای به نام «گروه فشار» همچنان در فرهنگ سیاسی و عامه ایرانی‌ها باقی مانده بود امروز مصداق خوبی پیدا می‌کرد برای باندی از آدم‌های رسانه‌ای در فضای رسانه‌های ایران.

واضح است که بخشی از ماجرا به پروژه پرهزینه ساختن دفاع از اعتقادات مربوط می‌شود و واضح است که اقلیت کم‌شمار پادوهای جریان روشنفکری چگونه با اجیر کردن سیستماتیک شبکه‌های اجتماعی، در حال جعل صدای «مردم» هستند و واضح است که عمر این جریان روز به روز با شفاف‌تر شدن قصه در حال کاهش است. اما همه این واضحیات چیزی از بی‌ارزشی حمایت‌کنندگان این فضای فشار و تحقیر و توهین نمی‌کاهد. آدم‌هایی که مشخص نیست رویه نفرت آنان از همه منتسبان به اکثریت جامعه، اتفاقی که در همان شب کذایی ۲۲ خرداد ۸۸ کلید خورد، سرانجام آنها را به چه پرتگاهی خواهند کشاند.

این ادعای افتخارآمیز جریان انقلاب است که معیار قضاوت، ارزش‌گذاری و نقد در این جریان ارتباطی به وابستگی آدم‌ها به این جریان ندارد.گزاره‌ای که دیگر ادعای آن هم از سوی جریان روشنفکری مضحک به نظر می‌رسد.آدم‌های انقلابی و رسانه‌های انقلابی اگر از معیارهای اخلاقی و ارزشی دور شوند همدیگر را نقد می‌کنند، به صرف بودن در یک جبهه چشم به بی‌اخلاقی‌های یکدیگر فرو نمی‌بندند؛ اما آیا آدم‌های جبهه روشنفکری اصولا می‌توانند چنین ادعایی کنند؟

۵. ماجرای ما همین‌جا تمام نمی‌شود. درست در وسط این ماجرا سکوت کنندگانی بی‌نظر هم ایستاده‌اند. همه اخلاق‌مداران یا ژست‌گرفتگان اخلاقی این سالها که مفتخر به ایستادن در جایگاه تاریخی بی‌نظری و بی‌موضعی و نه چپ نه راست هستند و به محض مشاهده مواردی از تعرض‌، هجوم یا انتقادات تکفیرگونه از سمت جریان رسانه‌های انقلابی تمام قد می‌ایستند و انتقاد می‌کنند و شکوه و گلایه می‌کنند از بی‌اعتنایی و بی‌اهمیتی به اخلاق در رسانه‌های جریان انقلابی یا ارزشی. و حالا در موارد مشابهی که قضیه به روشنی روز است. واضح است که آدم‌هایی به خاطر یک ابراز عقیده نامتجانس به جنس فضای روشنفکری به شدت مورد حمله و تحقیرو توهین قرار می‌گیرند، بی‌سواد تلقی می‌شوند؛ اما دوستان مفتخر به بی‌موضعی ترجیح می‌دهند نشسته بقیه ماجرا را دنبال کنند و حرفی‌ نزنند که منتسب نشوند به این جریان و حتی به این سیستم.

این میعار دوگانه قضاوت اخلاقی، اگر قبحی بیشتر از اصل این بی‌اخلاقی نداشته باشد، کم‌تر از آن، با همان مقیاس اخلاق صرف نیست. ماکس هورکهایمر در دهه ۱۹۳۰ درباره فاشیسم و سرمایه‌داری گفته بود: کسانی‌که نمی‌خواهند به شکل انتقادی درباره سرمایه‌داری سخن بگویند باید در مورد فاشیسم هم سکوت کنند. اسلاوی ژیژک فیلسوف جنجالی معاصر اما گفته بود این جمله را امروز باید در مورد رابطه بنیادگرایی و لیبرال دموکراسی به کار برد: کسانی‌که نمی‌خواهند به شکل انتقادی درباره لیبرال‌دموکراسی سخن بگویند باید در مورد بنیادگرایی هم سکوت کنند. اما ظاهرا این جمله در ایران مصادیق دیگری هم پیدا می‌کند: آنهایی که نمی‌خواهند یا می‌ترسند یا به هر دلیل دیگری در مورد بی‌اخلاقی در فضای امروز روشنفکری ایران سخن نمی‌گویند باید در مورد بی‌اخلاقی، در موارد به شدت معدودتر و کم‌تعدادتر جریان رسانه‌‌ها و آدم‌های مقابل این فضا هم سکوت کنند. شاید به صلاح نزدیک‌تر باشد.


تسنیم
حمیدرضا بوالی
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:جنتی,ارشاد,موحدی کرمانی,

به گزارش بولتن نیوز؛ همایش تجلیل از استادان و مربیان نمونه دانشگاه جامع امام حسین(ع)به مناسبت گرامی‌داشت هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری با حضور سردار سرلشکر رحیم صفوی مشاور عالی مقام معظم رهبری، حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین موحدی کرمانی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران در دانشگاه امام حسین (ع)برگزار شد.

هم‌چنین، دکتر غلامحسینی معاون آموزش دانشگاه جامع امام حسین (ع)، دکتر محمدرضا حسنی آهنگر ریاست دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دیگر شخصیت‌های لشکری و کشوری در این مراسم حضور داستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی گفت: دشمن با شبیه خون‌ها و هجمه‌های فرهنگی درصدد این است که فرزندان و زنان جامعه ما را تخریب کند.

وی افزود: برای نمونه در نمایشگاه کتاب سال‌های گذشته به وزیر ارشاد قبلی گفتم که متأسفانه کتاب‌هایی که در این نمایشگاه به فروش می‌رسند از الحاد پیروی می‌کنند و من این سخن را اگر دیروز در نماز جمعه امام جمعه بودم به فرزند آقای آیت‌الله جنتی که اکنون در سمت وزیر ارشاد هستند نیز گوشزد می‌کردم .

امام جمعه موقت تهران در ادامه اظهار داشت: آن‌ها که می‌خواهند شبیه خون فرهنگی کنند از ابتدا تا آخر حمله نمی‌کنند بلکه شیوه این است که لا‌به‌لای کتاب‌ها ممکن است چند حرف کتاب بزنند اما حرف‌ها و هجمه‌های فرهنگی خودشان را بین کتاب‌ها به خورد فرزندان ما می‌دهند و من این را به فرزند آیت‌الله جنتی که وزیر ارشاد هستند یادآوری کردم و هشدار دادم که اگر زنان و فرزندان ما این کتاب‌ها را به خانه ببرند و فاسد شوند ما در برابر این‌ها مسئول هستیم.

وی با اشاره به این که خداوند متعال عقل را اشرف مخلوقات قرار داد، گفت: عقل اشرف مخلوقات است زیرا خداوند چیزی بزرگ‌تر از عقل نیافرید و این عقل وجود انبیا (ع) است و اگر کسی از عقل دوری کند در زمره بدترین جنبنده‌های های روی زمین قرار دارد زیرا آن‌ها انسان‌هایی هستند که گنگ هستند و متفکر به فکر نیستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی افزود: اکنون خطاب من به شما پاسداران این است که شما عقل دارید و کار شما این است که این عقل را در جامعه رواج دهید و انسان‌های این گونه را وادار کنید که درک کنند زیرا کار شما کار بسیار بزرگی است اما مشروط به این است که بتوانید عقل را در این انسان‌ها به کار ببندید و به کار بیاندازید.

امام جمعه موقت تهران ادامه داد: خداوند انبیا را برای شناخت خدا فرستاده است، اما انبیا برای اینکه بتوانند خدا را به انسان‌ها بشناسند از راه عقل وارد می‌شوند که بسیار مهم است.

وی درباره تعریف معنای عبادت ابراز کرد: معنای عبادت این نیست که روزه بگیریم و نماز بخوانیم زیرا عبادت واقعی تفکر در کارهای خداوند است و این نمازهای ما باید همراه با تفکر باشد.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی درباره اهمیت کار پیامبران و انبیا گفت: مهم‌ترین کار انبیا و پیامبران این است که کار فرهنگی کنند و تاثیر کار فرهنگی در جامعه امروز بالا بردن تفکر است، برای نمونه ابراهیم (ع) در فضای بت‌پرستان و شهر بت‌پرستی به تنهایی تمامی بت‌ها را شکست و آنانی که در آن شهر بودند گفتند که ابراهیم را بسوزانند و چگونه این کار از عهده ابراهیم (ع) برآمد و اکنون ما باید بدانیم که این انسان‌هایی که در صدد بودند که ابراهیم (ع) را بسوزانند کر و گنگ هستند و از آیین جاهلی خود برنمی‌گردند.

وی با اشاره به وظایف حکومت اسلامی گفت: یکی از وظایف حکومت اسلامی این است که انسان‌ها را از تاریکی به نور وارد کند و این عزیزان ما که در هشت سال دفاع مقدس جان دادند به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران عاشق جبهه‌ها شدند و به شهادت رسیدند.

امام جمعه موقت تهران درباره دلایل عدم ازدواج جوانان اظهار داشت: جوانان ما تاکنون نتوانسته‌اند ازدواج کنند چراکه ازدواج یک نیازی مانند غذاست و تقلید و تشریفات از دلایل عدم ازدواج جوانان است لذا اگر جوانی احساس کند در صورت ازدواج هیچ باری بر دوش‌اش قرار نمی‌گیرد به یقین ازدواج می‌کند.

وی ادامه داد: اگر ازدواج به‌گونه‌ای باشد که جوان احساس کند در بند تشریفات قرار می‌بگیرد از زیر بار ازدواج شانه خالی می‌کند و آیا چنین زنی که در جامعه آن دوران نبی‌اکرم وجود داشت که در پس پرده گفت آیا پسری هست که من به عقد او در بیایم در جامعه کنونی ما نیز وجود دارد که خود داوطلب ازدواج شود؟

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی هم‌چنین افزود: شیوه ازدواج در دوران پیامبر به گونه‌ای بود که نبی اکرم مهریه زن را خواندن قرآن قرار می‌داد و اکنون اگر از این مسائل آن دوران بگذریم اکنون باید بیاییم که تشریفات ازدواج جوانان را برداریم تا جوانان بتوانند با تمکنی که دارند ازدواج کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:صدیقی,نماز جمعه,تهران,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران عصر امروز در مراسم پانزدهمین سالگرد عروج عالم ربانی آیت الله هادی روحانی، نماینده فقید ولی فقیه در مازندران و امام جمعه بابل در مدرسه علمیه خاتم الانبیاء این شهر، انقلاب اسلامی را تجلی نور حقیقت و زنده کننده راه ولایت توصیف کرد و گفت: امام راحل، انقلاب اسلامی را برای زنده کردن راه غدیر که همان ولایت بود شکل داد تا نظامی مبتنی بر باورهای الهی شکل پیدا کند.

وی به توطئه های استکبار جهانی برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: دشمنان پس از پیروزی انقلاب از هیچ توطئه ای برای سرنگونی نظام الهی جمهوری اسلامی فروگذار نکردند و می توان رد پای آنها را در ایجاد گروهک های ضد انقلاب، ترورها و جنگ تحمیلی هشت ساله مشاهده کرد.

این استاد اخلاق حوزه های علمیه ملت ایران را وفادار به آرمان های انقلاب و تابع ولایت بیان کرد و گفت: مردم ایران هیچ گاه در مسیری که امام برای آنها در جهان معاصر گشود خسته نشدند و به همین دلیل امام راحل از مردم ایران به عنوان امتهایی بالاتر از امت دوران پیامبر(ص) و امیرالمؤمنان(ع) یاد کردند.

وی به برخی از تصمیم های نظام در دوران انقلاب علیرغم مخالفت امام راحل اشاره کرد و گفت: مردم همواره در راه امام بودند و اصلاً مشکلی در این راه نداشتند اما عده ای خاص با پذیرش قطعنامه جام زهر را به امام راحل تحمیل کردند.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی با اذعان به وجود برخی عناصر نفوذی در بین مسؤولان خاطرنشان کرد: از ابتدای انقلاب عده ای نفوذی خودشان را در بین نیروهای انقلاب جای دادند و سعی کردند تا خود را همراه آن نشان بدهند اما به تدریج ماهیت خود را علیه این نظام و ملت و ولایت فقیه نشان دادند.

وی از این عوامل نفودی به عنوان سرمداداران فتنه های دو دهه اخیر انقلاب یاد و تصریح کرد: عده ای نفوذی خواستند تا در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و نیز فتنه ۸۸ این نظام را سرنگون کنند اما مردم با هوشیاری و بصیرت و حضور فعال در صحنه با تبعیت محض از ولایت توطئه های آنها را خنثی کردند.

این استاد حوزه های علمیه ادامه داد: امروز دشمنان بعد از ناکامی در سرنگونی نظام در صدد هستند که دستاورهای انقلاب را نابود کنند و به همین دلیل اهتمام آنها برای نابودی دستاوردهای هسته ای در این راستا است.

امام جمعه موقت تهران با تجلیل از مقام عالم ربانی آیت الله هادی روحانی گفت: آیت الله روحانی عالمی بزرگ بود که در روز میلاد امام هادی به دنیا آمد و در روز شهادت آن حضرت به وصال معبود شتافت.

وی افزود: آیت الله هادی روحانی انسان خودساخته ای بود که دل از امام و رهبری انقلاب ربوده بود و آن بزرگواران همواره از ایشان به نیکی یاد می کردند.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی به علاقمندی مراجع تقلید به آیت الله روحانی اشاره کرد و گفت: مراجع تقلید به ایشان علاقمند بودند همواره ایشان را مورد تکریم قرار می دادند زیرا ایشان عالمی مخلص و ثابت قدم بود.

وی ادامه داد: بالاترین ویژگی مرحوم آیت الله روحانی ولایتمداری و تبعیت محض ایشان از ولایت فقیه بود که زبانزد خاص و عام است.

این استاد اخلاق در ادامه به حسن عاقبت برای انسان اشاره کرد و گفت: بسیار افرادی بودند که برای این نظام به زندان رفتند و شکنجه شدند اما امروز آنچنان از مسیر اسلام و انقلاب جدا گشتند که منکر کلام الهی و رسول خدا می شوند.

وی به نقشه های دشمنان برای نفوذ بیشتر در انقلاب اشاره کرد و گفت: برای مجلس خبرگان آینده نقشه های خطرناک زیادی دارند؛ از این بایدهوشیار باشیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,موسوی,کروبی,

جهان نیوز - سیدکمیل باقرزاده: ماه مبارک رجب فرصت خوبی برای توبه و استغفار و بازگشت به سوی خدای متعال است. مضمون بسیاری از ادعیه مأثوره این ماه شریف نیز طلب آمرزش و توبه به محضر ربوبی است. در کتاب شریف اقبال الاعمال هم فصلی تحت عنوان «فضل الاستغفار و التهليل و التوبة في شهر رجب‏» آمده است که نشانه اهمیت توبه و استغفار در این ماه است.

از جمله روایات، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «رَجَبٌ‏ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي أَكْثِرُوا فِيهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيم‏‏». رجب برای امت من ماه استغفار است؛ در این ماه از خدا بسیار طلب مغفرت کنید، که او آمرزنده و مهربان است. برای همین است که گفته اند ذکر اصلی ماه رجب «أستغفر الله و أتوب إلیه» است.

اما آنچه بهانه این نوشتار شد اینکه: اخیرا آیت الله حائری شیرازی در نامه ای مشفقانه به موسوی و کروبی، ضمن برشمردن گناهان بزرگ این دو نفر، آنها را دعوت به توبه کرده اند. به نظر می رسد مسأله توبه سران فتنه را باید از چند جنبه بررسی کنیم.

۱ . آیا خداوند متعال توبه سران فتنه را خواهد پذیرفت؟
رحمت واسعه خدا لایتناهی است. خدا توّاب است. «هُوَ الذي یقبلُ التوبة عن عباده و یعفُو عنِ السیّئات». هیچ کس هم اجازه ندارد بگوید خدا توبه فلان کس را نمی پذیرد. از پیامبر اعظم(ص) نقل شده که فرمودند: روزی مردی گفت به خدا قسم که خداوند فلان شخص را نمی آمرزد. پس خداوند فرمود: این کیست که به من سوگند میخورد که فلانی را نمی آمرزم؟! من آن شخص را آمرزیدم و اعمال صالح آن دیگری را احباط و بیهوده گرداندم، چون گفت خداوند فلان شخص را نمی بخشد. البته توبه ای که خدا آن را می پذیرد، «توبه حقیقی» است، و توبه حقیقی مقدمات و شروط و لوازمی دارد که در جای خودش در آیات و روایات بحث شده است.

۲ . آیا ملّت ایران توبه سران فتنه را خواهد پذیرفت؟
قاطبه ملت ایران تاکنون هرجا که فرصتی برای ابراز نظر در خصوص سران فتنه یافته اند، به حق خواستار اشدّ مجازات (اعدام) برای آنها شده اند. از تظاهرات ۹ دی ۸۸ تا راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۲ تا طومار بیشمار امضائی که اخیرا سخنگوی قوه قضائیه به آن اشاره کرد. اما گمان من بر این است که چنانچه سران فتنه «توبه حقیقی» کنند، و واقعا از ظلم بزرگی که به ملت کردند پشیمان شده و به گناهان بزرگ خود در ماجرای انتخابات ۸۸ اعتراف علنی کنند، و از پیشگاه ملت و رهبری عزیز طلب بخشایش کنند، بعید نیست که مردم بزرگوار ایران از گناهان آنان درگذرند. البته یکی از شروط اساسی چنین توبه ای، تلاش سران فتنه برای بازگرداندن آن بخش از جوانانی است که بخاطر انحراف این دو نفر، گمراه شدند.

۳ . پس از توبه سران فتنه، وظیفه دستگاه قضایی چیست؟
پیش از این عرض شد که مجازات قانونی و شرعی این دو نفر با استناد به منابع حقوقی و فقهی، چیزی کمتر از اعدام نیست. با این حال براساس فقه و حقوق، چنانچه «توبه حقیقی» صورت گیرد و این دو نفر برای جبران ظلم بزرگی که در حق نظام کردند تلاش صادقانه ای از خود نشان دهند، چه بسا این مجازات قابل تخفیف باشد. البته آنچه گفته شد صرفا مربوط به جنبه عمومی جرم این دو نفر است؛ اما در مورد خونهای به ناحق ریخته و اموال به غارت رفته در ماجرای فتنه ۸۸، چنانچه شاکیان خصوصی وجود داشته باشند، به عنوان جنبه خصوصی جرم در جای خود قابل مطالبه و محاکمه است.

با این حال، احتمال دیگر در خصوص این دو نفر آن است که علی رغم اینکه خداوند توبه پذیر است، اما بخاطر خیانتها و جنایتهای غیر قابل جبران سران فتنه، توبه آنها مورد قبول ملت واقع نشود و دستگاه قضایی نیز مکلّف به محاکمه آنها و صدور اشد مجازات برای ایشان باشد. چنانکه امام خمینی(ره) درباره توبه شاه خائن می فرمایند: توبه تو پيش ملت پذيرفته نيست. ممكن است يك توبه حقيقى بكنى و مال مردم را دستشان بدهى و همه جنايات را جبران بكنى، خدا ممكن است بپذيرد. - خدا بزرگ است- اما ملّت نمی پذيرد. ما نمی توانيم‏ توبه تو را بپذيريم؛ توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. (صحيفه امام، ج ‏۳، ص ۳۹۱)

آینده پیش روی سران فتنه، آینده ای پر از بیم و امید است؛ باید صبر کرد و سرانجام این ماجرا را دید. آیا این دو نفر توبه خواهند کرد؟ آیا ملت ایران توبه آنها را خواهد پذیرفت؟ امید که چنین باشد. به هرحال، همه ما باید قدر فرصت ماه رجب را بدانیم و آن را برای توبه و بازگشت به سوی خدا و جبران خطاهای گذشته مغتنم شماریم، که «إنّه هو التوّاب الرحیم»..


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  

به گزارش خبرگزاری بسیج، در حالی که این روزها نظاره گر اسلام هراسی و ایران هراسی گسترده در مراکز صهیونیستی و فیلمسازی غرب همچون هالیوود هستیم، متاسفانه در غیاب نظارتهای کافی مسئولان فرهنگی، شاهد حمله به ارزشها و اعتقادات اسلامی در سبکی جدید در سینمای کشور خودمان نیز می باشیم.

با توجه به عکسهای اخیر منتشر شده از فیلم "آتش بس ۲" که تصویربرداری آن مدتی است به پایان رسیده، می بینیم میترا حجار بازیگر فیلم در حالی که حلقه ای را بر انگشت شست دست چپ خود دارد، به ایفای نقش می پردازد. گفتنی است انگشتر در شست دست چپ به معنی عضویت در گروه های شیطان پرستی و در دست راست به معنی همجنس گرایی است.



حال این سوال به وجود می آید که آیا این حلقه که پهنای آن نیز قابل توجه است از دید عوامل فیلم و خانم کارگردان دور مانده؟ آیا طراح صحنه و لباس "آتش بس ۲" متوجه اقدام خانم بازیگر در انداختن حلقه در انگشت شست دست چپ نشده؟ آیا خانم میترا حجار، شخصا و بدون اطلاع عوامل فیلم این انگشت را در دست خود انداخته؟ آیا کارگردان فیلم نسبت به این حلقه در انگشت شست دست چپ خانم بازیگر بی اعتنا بوده؟

با تمام این تفاسیر خبرگزاری بسیج امیدوار است در سالی که فرهنگ، سهم عمده ای از آن را به خود اختصاص داده، هنگام اکران "آتش بس ۲" شاهد اصلاح این موارد از سوی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,یونسی,

صراط نوشت: جمعی از دانشجویان شیرازی با شعار مرگ بر منافق و مرگ بر فتنه گر به استقبال علی یونسی رفتند.

منابع خبری گزارش داده اند که حضور یونسی دستیار ویژه روحانی در امور اقوام و اقلیت‌ها در شیراز با حاشیه هایی همراه بود که باعث شد بیشتر برنامه های وی در این شهر لغو شود.

استقبال مشابهی چند روز قبل، از سید محمد خاتمی در دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام شده بود.

بر اساس اخبار منتشرشده، در بدو ورود یونسی به فرودگاه شیراز، جمعی از دانشجویان اطراف وی را گرفته و شعار «مرگ بر منافق» و مرگ بر «فتنه گر» سردادند.

یک سایت اصلاح طلب نیز گزارش داده است که برخی از استقبال کنندگان پلاکارد دست نویسی با عنوان «موسوی و کروبی اعدام باید گردد» در دست داشتند.

همچنین علی رغم برنامه‌ریزی شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان استان فارس برای ملاقات یونسی با آیت‌الله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز و هم‌چنین دیدار با بیت مرحوم آیت‌الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه در کهگلویه و بویر احمد، این آیات عظام حاضر به پذیرش یونسی نشدند.

از سوی دیگر، همایش عمومی اصلاح‌طلبان با همکاری جهاد دانشگاهی دانشگاه شیراز با حضور یونسی نیز به خاطر عدم صدور مجوز لغو شد.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گرا,فتنه گران,قوه قضاییه,ایران,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی در حاشیه آیین سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید مطهری و بزرگداشت هفته عقیدتی و سیاسی که به همت سپاه حضرت سیدالشهداء (ع) استان تهران برگزار شد، در گفت‌وگو با فارس در جنوب استان تهران با اشاره به اینکه دستگاه قضا اراده جدی برای برخورد با فتنه داشته و همواره این اراده ادامه دارد، اظهار داشت: قوه قضائیه تردیدی برای مقابله با فتنه‌گران در خودش راه نمی‌دهد.

وی با بیان اینکه مردم عزیز ما اراده دستگاه قوه قضائیه را در برخورد با فتنه هم در گفتار و هم در رفتار دیده‌اند، گفت: دستگاه قضا در برخورد با فتنه بسیار مصمم است و امروز بعد از گذشت این ایام برای همه این امر ثابت شده است.

معاون اول قوه قضائیه افزود: امروز که پرده‌ها کنار زده شده است، بر همگان مشخص شده که جریان فتنه چگونه بوده است و خداوند متعال به حرمت بصیرت آفرینی رهبر معظم انقلاب و به حرمت بصیرت مردم نقشه فتنه‌گران نقش بر آب شده است و ملت ما توانستند به‌جای آنکه خدای ناکرده خللی در انقلاب و ارزش‌های نظام به‌وجود بیاید راه خودشان را ادامه دهند.

رئیسی بیان داشت: امروز جز رسوایی برای فتنه‌گران چیزی از آن حادثه باقی نمانده است و نسبت به برخورد دستگاه قضا با فتنه ۸۸ هیچ تردیدی وجود ندارد.

وی در ادامه مواضع رئیس قوه قضائیه را ستودنی دانست و گفت: هم مواضع آیت‌الله آملی لاریجانی و هم مواضع مسئولان مختلف قضایی کاملاً قابل رصد کردن است که امروز قوه قضائیه برای برخورد با فتنه‌گران هیچ تردید ندارد.

این گزارش حاکی است، آیین سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید مطهری و بزرگداشت هفته عقیدتی و سیاسی با حضور حجت‌الاسلام نعمت‌اله فخری مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت سیدالشهداء (ع)، سردار علی نصیری فرمانده سپاه حضرت سیدالشهداء (ع) استان تهران، قضات، مربیان عقیدتی سیاسی، معاونان سپاه استان تهران و هادیان سیاسی و ... در حسینیه فاطمه الزهرا (س) سپاه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام استان تهران برگزار شد.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد