تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:ضرغامی,صدا و سیما ,ایران,,

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شورای نظارت بر سازمان صدا و سیمای جمهوری
اسلامی ایران، این تذکر به دلیل به روند پخش پیام های بازرگانی، تبلیغ
جوایز هنگفت و قرعه کشی های متعدد ابلاغ به ضرغامی شده است.

شورای
نظارت بر سازمان صدا و سیما تبلیغات فزاینده پیام های بازرگانی با تبلیغ
جوایز هنگفت و قرعه کشی های متعدد را نا مناسب ارزیابی و این رویه را
نیازمند اصلاح سریع دانست.

شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما در
تذکر خود، این نوع تبلیغات را دارای اشکالات اساسی عنوان نموده که نیازمند
اصلاح سریع این رویه است .

ایجاد فضای تبلیغاتی ناسالم، ترویج
رویکردهای مادی گرایانه و ضد ارزشی و روحیات عافیت طلبی در مقابل کار و
تلاش همراه با تبلیغ نمادهای زندگی غربی و متعارض با سبک زندگی دینی و
ایرانی، ترغیب مخاطبان به استفاده از محصولات و برندهای خارجی، ترغیب به
مال اندوزی کاذب و نامتعارف از طریق اهدای جوایز در قرعه کشی محصولات،
ذائقه سازی برای استفاده از غذاهای آماده و به تصویر کشیدن زن در لفافه
گرایش های فمینیستی و نگاه ابزاری به آن از جمله ی موارد مورد انتقاد شورای
نظارت در پخش پیام های بازرگانی بوده است که باعث نقض صریح بندهای
دستورالعمل های اجرایی تولید، تامین و پخش برنامه ها شده است.

مراتب این تذکر، طی نامه ای از سوی رئیس شورای نظارت به رئیس سازمان صدا و سیما ابلاغ شد.
 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 2 شهريور 1393برچسب:خطرات, مهدیه,مهدیهمحمد خانی,آوازه خوانی,قمر,رقاصی,

به گزارش فرهنگ نیوز، یکی از آفاتی که همواره گریبان گیر هنرمندان و فضای
هنری در کشورما بوده و هست، رفتارهای مبتذل اقلیتی بوده است که این رفتار 
خود را به اسم همه ی فعالان آن رشته ی هنری تمام کرده اند.

یکی از
این رشته های هنری، رشته ی موسیقی است. علیرغم اینکه هنر موسیقی نیز می
تواند همانند سایر رشته های هنری در خدمت فرهنگ جامعه‎ی ایران اسلامی قرار
گیرد، وضع به گونه ای شده که عرصه برای هنرمندان این رشته تنگ شده و مردم
نیز به نوعی نسبت به این رشته و فعالان آن دیدگاهی بعضاً منفی پیداکنند.

شاید
بتوان گفت اصلی ترین دلیلی که باعث بروز این مسئله شده است؛ رفتارهای
مبتذل و تولیدات خارج از حدود عده‎ی قلیلی است که در این رشته فعالیت می
کنند و فضا را خراب می‎کنند.

به عنوان مثال اخیرا آوازه خوانی
پیداشده است که علیرغم اینکه در ایران زندگی می کند، در شبکه های معاند
اجراهای زنده‎ی تلویزیونی می‎کند. وی اخیرا نیز تلاش می کند تا در شهر
تهران اجرای زنده داشته باشد و بساط آوازخوانی زنان را در ایران دوباره به
راه اندازد.

مهدیه محمدخانی که گفته می‎شود فارغ التحصیل رشته ی
معماری است و به حسب علاقه، به موسیقی روی آورده است؛ مدتی است که به سراغ
خوانندگی نیز آمده و در شبکه هایی نظیر«من و تو۱» و «بی‎بی‎سی» حضور پیدا
کرده و آوازخوانی کرده است. وی همچنین آلبومی را هم تهیه کرده و به صورت
غیررسمی(بخوانید زیرزمینی) به توزیع و انتشار آن در فضای مجازی می‎پردازد.
وی در مصاحبه ای که در نهم ژوئن۲۰۱۴ با رادیو«چشم انداز بامداد» وابسته به
بی‎بی‎سی فارسی داشت اعلام کرد که قمرالملوک وزیری-معروف به قمر- اولین زن
کاباره ای ایران را الگوی کاری خود قرارداده است. قمرالملوک وزیری معروف به
«قمر» اولین زنی بود که به صورت بی حجاب در در کنسرت حاضرشد و تکخوانی
کرد.



وی
که در ایران زندگی می کند و به راحتی در محافل عمومی ظاهر می شود؛ مجوز
خوانندگی ندارد. اما به راحتی آلبوم تولید می کند و در شبکه های اجتماعی
قرار می دهد. جالب تر اینجاست که معلوم نیست چگونه یک فردی که مجوز انتشار
آلبوم ندارد، می تواند مجوز برگزاری کنسرت را از وزارت فرهنگ و ارشاد
دریافت کند و در فرهنگسرای وابسته به وزارت ارشاد-فرهنگسرای نیاوران- کنسرت
برگزار کند!

این مسئله از دوحالت خارج نیست: اول این که وزارت
فرهنگ و ارشاد دچار سهل انگاری شده است و یا دوم این که عمدی در کار بوده
است که این فرد که با شبکه های معاند هم همکاری می کند توانسته است دوبار
به اجرای زنده و تکخوانی در تهران بپردازد.

البته در آبان ماه سال
گذشته که مهدیه محمدخانی در تالار وحدت تهران کنسرتی اجرا کرد، شایعاتی
مبنی بر حضور علی جنتی-وزیر وقت فرهنگ و ارشاد-در آن برنامه وجود داشت. که
ظاهرا ایشان مسئله ی حضور خود در آن برنامه را تکذیب کرده بودند.



جالب
اینجاست که این وادادگی که در مورد اجرای کنسرت نامبرده صورت گرفته است،
به عَلَمی تبدیل شده است برای بدخواهان نظام مقدس جمهوری اسلامی برای تحقیر
انقلاب اسلامی. ویدئوی اجرای مهدیه محمدخانی در یوتیوب قرار گرفته و
تاکنون حدود ۲۶۹هزار بار دیده شده است. در این صفحه از محمدخانی با عنوان
قهرمان شکست طلسم ۳۵ ساله جمهوری اسلامی یادشده است! از وی با عنوان اولین
زنی که توانسته است قبح شکنی کند و در ایران آوازخوانی کند یادشده است.

باید
دید چگونه یک زن آوازه خوانی که یک مطرب آوازه خوان پیش از انقلاب را
الگوی خود قرار داده است اینچنین در پی تغییر فضای فرهنگی هنری ایران است و
به این راحتی عرصه برای او باز است!



این
یکی از مصادیقی است که فضای هنر موسیقی را مسموم می کند و هنرمندان فعال
در این رشته را حاشیه دار. امروز فضای هنر موسیقی طوری است که خانواده ها
نمی‎توانند فرزند خود را در آکادمی های موسیقی نام نویسی کنند و از سلامت
اخلاقی وی اطمینان حاصل کنند. همه ی اینها به خاطر رفتارهای هنجارشکنانه و
خارج از عرف عده‎ی معدودی است که فضا را برای علاقه مندان به هنر تنگ
می‎کنند.

مهدیه محمدخانی از زمانی روی کار آمدن دولت تدبیر و امید 
تاکنون دوبار توانسته در شهر تهران کنسرت اجرا کند. بار نخست در آبان ماه
سال گذشته بود که وی در تالار وحدت تهران اجرای زنده داشت و تکخوانی کرد و
اخیرا هم در شامگاه ۲۲ مرداد امسال(به نقل از رسانه ها) به صورت زیرزمینی
در فرهنگسرای نیاوران-وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد- کنسرتی اجرا کرده و
درآن تکخوانی کرد.

حال همچنان جای این سؤال باقی است که تا چه زمانی
بی تفاوتی نسبت به ارزش های دینی و فراتر از آن، نشر و تبلیغ و در اختیار
قرار دادن تریبون برای این فعالیت ها ادامه  پیدا خواهد کرد.  وزارت  ارشاد
بر مبنای کدام بند و تبصره نسبت به صدور مجوز  اجرای چنین برنامه هایی
اقدام می کند. آلودگی فضای فرهنگ و هنر به چنین آسیب هایی آنچنان مهلک است
که در صورت عدم سکوت قاطعانه و به هنگام دیگر نمی توان به فرجام نیک آن به
راحتی امیدوار بود.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:وضع,وضع افتضاح کشور,اسلام در خطر است,,

پایگاه خبری انصارحزب الله: ممكن است اين اشكال به گزارش پيش رو وارد شود كه به لحاظ موضوع مورد بحث مي‌بايست در صفحه‌اي ذيل كليشه ادب و هنر به آن پرداخته شود. اما از يك سو به اين دليل كه موضوعات مرتبط با عرصه ادب و هنر جزء جدايي‌ناپذيري از فرهنگ محسوب مي‌شوند ترجيحا سوژه اين گزارش در اين صفحه و ذيل كليشه فرهنگي به شرح و بسط گذاشته شد. از ديگر سو اين احتمال وجود دارد كه طبق معمول طيفي خاص يالثارات را به بدبيني غليظ يا امنيتي كردن فرهنگ متهم كنند كه در پاسخ بايد گفت اين هفته‌نامه اساسا فرهنگ را موضوعي راهبردی و همراه با ملاحظا ت امنیتی امنيتي مي‌داند كه نشانه آن نيز تلاش دشمن براي خدشه دار ساختن اساس وجودي نظام جمهوري اسلامي ايران از همين زاويه است.

بخش اول

«رضا رشيدپور» كسي بود كه كار خود را با «جوك» گفتن در برنامه‌هاي صبح بخير ايران آغاز كرد. «شب شيشه‌اي»، «عبور شيشه‌اي» و «مثلث شيشه‌اي» برنامه سه‌گانه گفتگو محور رشيدپور در شبکه تهران بود كه بخش آخري پس از پخش قسمت سي و پنجم توقيف شد و بعد از آن سر‌‌وکله رشيدپور هم در تلويزيون پيدا نشد اما در عوض با همت مضاعف در شبکه‌هاي ماهواره‌اي «ايرانيان» و «تلويزيون پرسپوليس» مشغول فعاليت شد و در برنامه‌اي با نام «شب بخير شما» ضمن تشويش اذهان عمومي در موارد متعدد با دعوت از يک موزيسين، مسئله روابط دختر و پسر را به عنوان موضوع بحث برنامه با او مطرح كرد. 

اما روز شنبه ۱۶ فروردين خبري از اجراي رضا رشيدپور در شبکه نسيم در برخي رسانه‌ها منتشر و حتي به صورت پيامک ارسال شد که همان پايگاه‌هاي خبري مدعي بودند اين خبر بر اساس نوشته اين مجري در صفحه اينستاگرام شخصي‌اش تنظيم شده است. 
«رشيدپور» در اين صفحه از بازگشت خود پس از پنج سال به تلويزيون با يک برنامه گفتگو محور خبر داده بود که طبق هماهنگي‌هاي صورت گرفته، حسن روحاني رئيس‌جمهور نخستين مهمان آن با فضاي پرسش‌هاي غيرمنتظره و عجيب خواهد بود.

اين خبر به دفتر رياست جمهوري هم رسيد و با پيگيري‌هاي خبرنگاران مربوطه، مشخص شد که رئيس‌جمهور شب گذشته هيچ برنامه‌اي براي حضور در صدا و سيما و انجام مصاحبه تلويزيوني نداشته است. گرچه تيزرهاي برنامه نامبرده چند باري در شبکه نسيم روي آنتن رفت و رشيدپور که چندي‌ پيش در يک ويدئو خطاب به عزت‌الله ضرغامي انتقاداتي روانه صدا و سيما کرده بود، در اين تيزر برنامه خود را معرفي مي‌کرد، اما با رسانه‌اي شدن آن حتي مدير روابط عمومي شبکه نسيم هم اين موضوع را تکذيب کرد و گفت: چنين خبري صحت ندارد و قرار نيست آقاي رشيدپور برنامه‌اي را در اين شبکه روي آنتن ببرد. حتي خود آقاي رشيدپور در صفحه اينستاگرام خود اين خبر را تکذيب کرده است. رشيدپور در متني که روابط عمومي شبکه نسيم از آن به عنوان تکذيبيه نام برده بود، تاخير در زمان افتتاح شبکه نسيم را دليلي بر عدم پخش برنامه عنوان و اعلام کرده بود مهمانان گوناگوني به اين برنامه خواهند آمد که بيشتر از هنرمندان هستند اما رئيس‌جمهور نيز يکي از گزينه‌هاي گفتگو است. 

اين مجري پر مسئله پيش از اين در گفتگويي با ويژه‌نامه نوروزي روزنامه ايران گفته بود كه چرايي ممنوع‌التصوير بودن خود در تلويزيون را نمي‌داند اما آن را به طور کلي مرتبط با «گرد و غباري که با حوادث سياسي و اجتماعي در سال ۸۸ به وجود آمد» ذکر مي‌کند. 
اين مجري ممنوع‌التصوير در ايام انتخابات رياست جمهوري به ستاد انتخاباتي حسن روحاني پيوسته بود كه ظاهرا با واكنش رسانه ملي روبرو مي‌شود و خودش در همان مصاحبه در پاسخ به اين سؤال که چه زماني از واکنش و مخالفت صدا وسيما از پيوستنش به ستاد انتخاباتي حسن روحاني مطلع شد؟ گفته بود: «فکر مي‌کنم در مسير هوايي تهران به گرگان بوديم که نامه‌اي را يکي از مقامات به من نشان داد که در آن به صورت رسمي ذکر شده بود که برنامه‌هاي تبليغاتي دکتر روحاني اگر توسط رشيدپور اجرا شده، به دليل ممنوع‌التصويري ايشان قابل پخش نيست و زير آن پاراف شده بود که طبق قانون انتخابات چنين ايرادي پيگرد قانوني دارد و از طريق ستاد انتخابات قابل پيگيري است که من تازه آنجا متوجه نيت صداوسيما شدم». 

وي همچنين درباره واکنش روحاني به اين نامه صداوسيما نيز گفت: «من در طول کارم با تيم رسانه‌اي ايشان به خاطر ملاحظات سياسي و شخصيت ديپلماتيک دکتر روحاني فقط يک بار به ايشان نزديک شدم و گفتم که اگر حضور من در اين مجموعه مضر است و موجب اختلاف مي‌شود حاضرم داوطلبانه بروم، که دکتر روحاني با بزرگواري که داشتند، لبخندي زدند و گفتند خير تا آخر سفر با ما بياييد که من هم استقبال کردم و تا آخر کار با تيم ايشان بودم». 

اما حالا «رشيدپور» مدتي است كه بر صفحه تلويزيون پديدار شده و شبكه «نسيم» را قرق كرده است. شبكه‌اي كه برخي مي‌گويند گل برنامه‌هاي آن «كي شبيه كيه؟!» است. 

بخش دوم 

توليدات تلويزيوني، برنامه‌هاي بي‌محتوا و غير‌‌‌جذاب درحالي باعث فرصت‌گيري از نيروهاي مستعد مي‌شود که بودجه بسياري را نيز از بيت‌المال حيف و ميل مي‌كنند. ضمن اينکه توليدات بي‌محتوا و غير جذاب يک اثر سوء ديگر هم دارد و آن اينکه اين ويژگي‌ها باعث سوق دادن عده ای مخاطب به سمت شبکه‌هاي ماهواره‌اي هم مي‌شود و تلويزيون سرمايه اصلي خود را از دست مي‌دهد. بهتر است به اين شکل مطرح کنيم که اين آثار کاملا ضد فرهنگي و مخاطب‌پران هستند و تاثير سويي بر ديگر آثار تلويزيوني هم خواهد داشت. به نظر مي‌رسد «عينک آفتابي» به تهيه کنندگي، کارگرداني و اجراي «رضا رشيدپور» که اين روزها از شبکه نسيم پخش مي‌شود نمونه بارز اين دسته از آثار است،؛برنامه‌اي که بي‌محتوا، غير جذاب و همراه با لودگي و کپي‌برداري ناشيانه از آثار طنز منسوخ شده دهه ۶۰ است. 

اينکه دست اندرکاران تلويزيون به چه قيمتي حاضر شده‌اند آنتن تلويزيون را در اختيار اين لودگي منسوخ شده بگذارند، فرصت ديگري مي‌طلبد اما بايد به اين نکته توجه داشت که برنامه‌اي روي آنتن شبکه نسيم مي‌رود که نه متن قابل توجهي دارد و نه بازيگران آن مستعد آثار طنز هستند و قاعدتا با بررسي بيشتر به راحتي درمي‌يابيم که نويسندگان آيتم‌هاي اين برنامه، ظاهرا قصد کپي‌برداري از «ساعت خوش» مهران مديري را داشته‌اند. جالب اينجاست که خود رشيدپور هم از چهره مهران مديري دهه ۶۰ و ۷۰ تقليد مي‌کند. وي يک عينک آفتابي به چشم دارد و درحال سخنراني است و تکيه‌کلام‌ها و فيگورهاي مهران مديري در دهه ۶۰ و ساعت خوش را دنبال مي‌کند. 

با گذر از اين زاويه قابل تامل اما برنامه ديگري توسط رشيدپور در شبكه نسيم در حال اجراست به نام «كي شبيه كيه؟» سر و ته اين برنامه كه طي يادداشتي در شماره ۷۵۸ يالثارات نيز به آن اشاره و اعتراض شد به اين نكته اختصاص دارد كه عده‌اي زن و مرد يا دختر و پسر ادعا مي‌كنند كه شبيه فلان آدم مشهور هستند و به همين منظور تصاوير خود را براي قضاوت در اين باره به برنامه ارسال مي‌كنند. «كي شبيه كيه؟» نيز با پخش اين تصاوير يكي از آنان را كه بيش از ديگران شبيه شخص مشهور ادعا شده است برمي‌گزيند و به صورت حضوري به برنامه دعوت مي‌كند. در اين ميان چهره اشخاص از چند زاويه و به شكل كلوزآپ نمايش داده مي‌شود تا بينندگان با دقت در اجزاء صورت شخص مدعي به قضاوت درباره ادعاي او بپردازند.

اين نكته‌اي است كه در مورد مردان چندان جلب توجه نمي‌كند اما مسئله وقتي حاد مي‌شود كه نوبت به نمايش صورت زنان مدعي شباهت با فلان هنرپيشه مشهور هستند. مخاطباني كه اين برنامه را ملاحظه كرده‌اند شهادت مي‌دهند كه چه فضاحتي در اين بين به بار مي‌آيد و چطور زنانگي نواميس مردم با حركات نمايش گونه‌اي كه از سوي كارگردان به او آموزش داده شده در مقابل ديدگان ميليونها بيننده ظاهر مي‌شود. 
تهيه كننده اين گزارش تا پيش از نگارش آن، تنها به همين بعد زننده ماجرا توجه كرده بود اما وقتي يكي از مطلعين نكته كوتاه اما مهمي را درباره اين سبك از برنامه شرح داد زاويه جديد و البته هولناكي را به موضوع مورد اشاره گشود كه به نظر مي‌رسد بايد نيروهاي امنيتي روي آن تمركز ويژه‌اي داشته باشند. 

اين فرد مدعي بود كه در آمريكا نيز برنامه‌هاي مشابهي با همين عنوان ساخته مي‌شود كه هدف از آن يافتن شباهت بين افراد و هنرپيشه‌هاي هاليوود است. اما اين تنها پوششي براي كار اصلي است! چنانچه پس از مراجعه افراد مدعي و دستچين شدن شبيه‌ترين اين افراد، آنان را به دست جراحي پلاستيك مي‌سپارند تا شباهت مضاعفي به هنرپيشه‌هاي مورد نظر پيدا كنند. اما اين نه پايان كار بلكه آغاز فرايندي است كه اين افراد را وارد «تجارت سكس» خواهد كرد تا در قبال دريافت مبالغ هنگفت توسط باندهاي مافيايي به عنوان بدل فلان ستاره سينما در اختيار ثروتمندان قرار بگيرند. 

اين اظهارات باورنكردني درحالي باعث «سوت كشيدن» سر شنونده مي‌شود كه جستجوي كوتاهي در فضاي مجازي، اطلاعات كامل‌تري را در اختيار او قرار مي‌دهد. اين فرايند جستجوگر را با اطلاعات متفاوتي مواجه مي‌سازد. از جمله اينكه برنامه «كي شبيه كيه؟» در حالت عادي يك سوژه سوخته دسته چندم است كه پيش از شبكه «نسيم» و برنامه «رشيدپور» از سوي طيف گسترده‌اي از پايگاه‌هاي خبري زرد داخلي و خارجي گرفته تا شبكه اجتماعي اينستاگرام و برخي پايگاه‌هاي مشكوك رژيم صهيونيستي براي دستيابي به اهداف مورد نظر، اعم از جذب مخاطب يا جمع‌آوري وسيع اطلاعات شخصي افراد در سرتاسر جهان به آن پرداخته شده است. يكي از مشهورترين اين پايگاه‌ها «ماي هريتاژ» يا «ميراث من» نام دارد كه از «يهوديه» واقع در سرزمين‌هاي اشغالي اداره مي‌شود. 

اما بخش ديگر اطلاعات كه با دعاوي اوليه ما در اين گزارش مرتبط است، داده‌هاي گسترده‌اي از زنان بدكاره است كه به واسطه شباهت عجيب خود به يك ستاره سينما مشهور شده و اكنون خود يك ستاره در عالم پورنو محسوب مي‌شوند. درحالي اين زنان به شكل بين‌المللي فعاليت مي‌كنند كه به دليل اين ويژگي خاص (شباهت به افراد مشهور) از جايگاه ويژه‌اي برخوردار بوده و تجارت بسيار پر سودي را نيز براي دلالان فعال در اين عرصه رقم مي‌زنند. تصاوير اين افراد كه توسط پايگاه‌هاي خبري خاصي معرفي مي‌شوند در حالي در دسته‌هاي ۱۰ الي ۵۰ نفره در ديد عموم قرار دارد كه تصوير وي در كنار هنرپيشه بدل او قرار داده شده است چنانچه اين پديده با نام «ستاره‌هاي سكس همزاد افراد مشهور» معرف حضور همه فعالان در اين عرصه است. 

بخش سوم

«الي نحاس» يك دلال مشهور زن است که سال۲۰۰۷ در جشنواره فيلم «کن» به جرم اشتغال به «تجارت زنان»، دستگير شد. اما وي پيش از شهره شدن به اين شغل براي برگزاري جشن‌تولدي ۱ ميليون دلاري براي «معتصم قذافي» در سال ۲۰۰۴ در مراکش، شهرت داشت. اين دلال زنان بدكاره در جايي دستگير شده بود كه برخي ستاره‌هاي سينماي ايران حضور در آن را، به معناي دست يافتن به كعبه آمال خود مي‌دانند و رسانه‌هاي معلوم‌الحال نيز اين پديده را به عنوان نقطه آرماني توفيقات يك هنرمند سينما، به مخاطب معرفي مي‌كنند. در آخرين نمونه «ليلا حاتمي» كه براي چندمين بار مفتخر به حضور در اين جشنواره شده بود به ديده‌بوسي با «ژيل ژاكوب» رئيس اين جشنواره پرداخت كه پرونده شكايت ۵۰ خواهر دانشجو از وي هنوز در دستگاه قضايي بلاتكليف مانده است. 

با وجود اين پديده دردآور به نظر مي‌رسد بايد با گذر از آن به شرح ماجراي مربوط به گزارش اصلي پرداخت. چنانچه زماني‌که «الي نحاس» دستگير شد، پليس دفترچه تلفن او را که شامل اسامي ده‌ها نفر از پولدارترين شاهزاده‌ها و پادشاهان خاورميانه بود را ضبط کرد ولي او تاکيد کرد که تنها آنها را مي‌شناسد ولي اين مطلب هيچ ربطي به «تجارت جنسي» ندارد. به گفته پليس، برخي از «بدنام‌هاي لوکس» در قالب گروه‌هايي سازمان يافته همانند آنچه که «الي نحاس» هدايت آن را به عهده داشت فعاليت مي‌کنند که اکثر آنها از پاريس، لندن، ونزوئلا، برزيل، مراکش و روسيه آمده‌اند و برخي ديگر به صورت گروه‌هاي کوچکي هستند که به صورت مستقل فعاليت مي‌کنند.

سال ۹۲ و در خلال برگزاري جشنواره كن «الي نحاس» که سال ۲۰۰۷ در جشنواره فيلم کن به جرم تجارت زنان دستگير شده بود گفت: «مدل‌ها و برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌ها و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود خودفروشي مي‌کنند.»

اين تاجر لبناني يکي از نزديکان «معمر قذافي» بود که به جرم ترويج و گسترش فحشاء و تجارت زنان در اين جشنواره توسط پليس فرانسه دستگير و براي هميشه از جشنواره کن اخراج شده بود، البته دادگاه فرانسه او را به ۸ سال زندان نيز محکوم کرد ولي پس از ۱۱ ماه زنداني بودن به دليل کمبود مدارک لازم، آزاد شد و به سرعت به لبنان بازگشت و اکنون از ترس دستگيري توسط پليس اينترپل، نمي‌تواند از زادگاهش خارج شود. كارشناسان هنري معتقدند حضور «الي نحاس»، دارنده يک آژانس مدل‌يابي در لبنان، تا سال ۲۰۰۷ همانقدر در جشنواره عادي و متدوال بوده است که حضور ستاره‌هايي چون «براد پيت»، «آنجلينا جولي» و «شارون استون» متداول بود. 

«الي نحاس» پس از گذشت چند سال، در جريان برگزاري جشنواره ۲۰۱۳ کن، با اشاره به اين مطلب که امروزه جشنواره کن همچنان بستري براي تجارت جنسي است، گفته بود: «چرا فقط من بايد تحت تعقيب قرار بگيرم و از اين جشنواره اخراج شوم، چون از نزديکان «قذافي» و پسرش هستم، در حالي‌که مدل‌ها و حتي برخي از بازيگران زن هاليوود در هتل‌هاي کن و پارتي‌هاي شبانه‌اي که در کن برگزار مي‌شود، حضور مي‌يابند و خودفروشي مي‌کنند.»

«نحاس» ۴۸ ساله که قضاوت دستگيري و محکوميت خود را ناعادلانه مي‌دانست، در ادامه مصاحبه‌ تلفني‌اش با هاليوود ريپورتر گفته بود: «من در ميان دريايي از افراد پولداري که اين تجارت را مي‌گردانند، به طرز ناعادلانه‌اي تک افتاده‌ام، آنها به راحتي به دومين تجارت بزرگ جشنواره کن که بعد از فيلم، جنسيت است، مي‌پردازند. چرا من؟ پليس به خوبي مي‌دانست که چه چيزي در جشنواره کن در جريان است و با بي‌تفاوتي کامل چشمانشان را بستند، ولي يک‌دفعه چه شد که توجه‌شان به من جلب شد، چون من براي قذافي کار مي‌کردم.»

ادعاي «الي نحاس» موضوعي بود كه «راجر ايبرت»، منتقد آمريکايي سال ۲۰۱۰ پيش از مرگ در صفحه توييتر خود درباره آن نوشته بود: «هر ساله زناني که فرانسوي‌ها آنها را «دختران فراخوان‌شده گرانقيمت» با متوسط قيمت ساعتي ۴هزار دلار و زناني که در کنار خيابان‌ها قدم مي‌زنند با متوسط قيمت ساعتي ۵۰ تا ۷۵ دلار خود را عرضه مي‌کنند. زناني از اين دست در جشنواره کن کاملا مشخص‌اند، آنها بسيار خوش‌پوش‌اند و سيگار هم نمي‌کشند.»

درحالي روزنامه انگليسی زبان «سان» مي‌نويسد: «پيدا کردن يک زن بدنام در جشنواره کن از خريد يک پيتزا هم راحت‌تر است» كه يکي از زنان بدنام محلي با نام مستعار «ديزي» نيز در مصاحبه با نشريه سينمايي «هاليوود ريپورتر» گفته بود: «ما همه منتظر فرا رسيدن ايام جشنواره کن هستيم. اين يک رقابت بزرگ است چون دختران بسياري زيادي آنجا هستند ولي خوب به هر حال ما محلي‌ها نسبت به بقيه يک امتياز داريم و آن آشنايي با نگهبان و متصدي هتل است.»

نگهبان يکي از هتل‌هاي کن درباره اين ادعا مي‌گويد: «زنان بدنام اهل کن، به نگهبان و متصدي هتل‌هاي مجلل اين شهر رشوه مي‌دهند و در عوض نگهبان‌ها گاهي اوقات مطالبه‌کنندگان را به سمت آنها هدايت مي‌کنند، در طول ده روز برگزاري جشنواره به طور تقريبي هر روز ۱۰۰ تا ۲۰۰ زن بدنام به هتل وارد و يا از آن خارج مي‌شوند.»

«الي نحاس» نيز در ادامه مصاحبه تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» و در تكميل اين فرايند گفته بود: «پول خيلي از آنچه که مردم تصور مي‌کنند، قدرتمندتر است. زيباترين دختران به هتل‌هاي مجلل و گران‌قيمتي که شيوخ عرب در آنجا مستقرند برده مي‌شوند. اين دختران مي‌توانند تا شبي۴۰ هزار دلار درآمد کسب کنند. عرب‌ها با سخاوت‌ترين انسان‌هاي روي زمين‌اند، اگر از شما خوششان بيايد، حاضرند پول بسيار زيادي را به شما پرداخت کنند. در جشنواره کن، آنها پول‌ها را در دسته‌هاي ۱۰ هزار يورويي با خود حمل مي‌کنند، براي آنها اين پول‌ها هيچ ارزشي ندارد و مثل يک مشت کاغذپاره است. آنها دوست ندارند دسته‌هاي پول را بشمارند و حتي بدون آنکه لحظه‌اي بينديشند، پول‌ها را به دست دختران مي‌دهند، من آن سيستم را به خوبي مي‌شناسم.»

«نحاس» در گفتگوي تلفني‌اش با «هاليوود ريپورتر» بر اين نکته نيز تاکيد کرده بود كه: «من تنها ترتيب برگزاري پارتي‌ها را مي‌دادم، ديگر نمي‌دانم که بين‌ آنها چه اتفاقي مي‌افتاد، من هيچ سهمي در آن نداشتم، آنها ممکن بود که تنها با يکديگر گفتگو کنند و سرگرم باشند. تازه اگر هم من کاري کرده‌ باشم، مانند من آدم‌هاي زيادي درطول جشنواره در کن وجود داشتند. ‌هر سال در طول جشنواره ۳۰ تا ۴۰ قايق تفريحي در ساحل وجود دارد که هر کدام از آنها متعلق به فردي بسيار ثروتمند است که در هرکدام از اين قايق‌ها حدود ۱۰ دختر که اغلب مدل هستند به صورت برهنه يا نيمه برهنه وجود دارد. در کنار اين دختران زيبا انواع مشروبات الکلي و مواد مخدر نيز براي افراد مهياست، اين دختران در قايق‌ها دائما در ترددند و شما گاهي مي‌توانيد از بيرون آنها را ببينيد. همه اين دختران در پايان شب منتظر پاکت‌هاي دستمزدهايشان هستند، اين همان چيزي است که براي ۶۰ سال در جشنواره کن در جريان بوده است.»

يکي از ستارگان سينما نيز در مصاحبه با «هاليوود ريپورتر» درباره اين ادعا گفته بود: «زناني که در طول جشنواره در سواحل کن در قايق‌هاي تفريحي مستقر مي‌شوند، «دختران قايق‌هاي تفريحي» نام دارند و ميان فاحشه‌هاي حرفه‌اي و بازيگران درجه ۲ و ۳ هاليوود و مدل‌هايي که در ازاي سکس پول دريافت مي‌کنند، تفاوت چنداني نيست. به طور آشکار حضور بازيگران هاليوود در اين تجارت بيش از تنها چند اسم است.»

جمع‌بندي و سؤالات: 

۱- اينكه چرا يك مجري بدسابقه كه به قول خودش به دليل «غبارآلود بودن فضا در فتنه» ممنوع‌التصوير شده بوده و نيز پس از آن سابقه مشعشعي در فعاليت در شبكه‌هاي ماهواره‌اي داشته اينچنين بدون ضابطه به فعاليت در سيماي جمهوري اسلامي ايران بازمي‌گردد، سؤالي است كه آقاي ضرغامي پيش از پايان تتمه دوران رياست بر سازمان صدا و سيما بايد به آن پاسخ بگويد. 

۲- رئيس سازمان صدا و سيما همچنين بايد به شكل جزئي به اين سؤال در كنار سؤالات ديگري كه حجم آن مثنوي۷۰ من است پاسخ گويد كه چرا بودجه بيت‌المال را در اختيار رشيدپور قرار داده تا به واسطه آن به توليد برنامه بي‌محتوا و پوچي بپردازد كه بهره آن براي خلق‌الله هيچ و ضامن آبروبري از نظام جمهوري اسلامي ايران در عرصه بين‌المللي است. 

۳- اما سخن سوم با نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي است كه به نظر مي‌رسد بايد اين گزارش ۳ بخشی را جدي گرفته و به بررسي ابعاد و زواياي آن بپردازند و به پاسخ اين سؤال دست يابند كه آيا ارتباطي بين اجراي يك برنامه حساب شده از سوي باندهاي مافيايي تجارت زنان بدكاره و باز توليد يك برنامه دست چندم در رسانه ملي با سوژه مشابه وجود دارد؟ كما اينكه در يك مورد مشابه، چندي پيش اين هفته‌نامه، با يك دست واسطه از برخي دستگيرشدگان به جرم پخش فيلم رقاصي در فضاي مجازي شنيده بود كه آنان به واسطه دعوت يك رقاص ايراني معروف، و همجنس‌باز مقيم آمريكا، براي شركت در مسابقات رقاصي به كشورهاي همسايه مي‌رفتند و پس از دست‌چين شدن با وعده كسب مقام در مسابقه، آنها را وارد تجارت سكس كرده و به نقاط ديگر منتقل مي‌كردند. 

۴- از آنجا كه يالثارات، پيش‌تر، از نارضايتي آقای‌‌رئيسي (رئيس هيئت نظارت) از عملكرد صدا و سيما و برنامه مورد اشاره در اين گزارش اطلاع حاصل كرده، سؤال سوم از همين هيئت و بر اين مبناست كه حتي به فرض ابطال همه فرضيات فوق و اعلام بي‌محلي آن، چطور به رسانه ملي اجازه داده مي‌شود با ترغيب افرادي كه در اثر نا آگاهي، تشابه به فلان فرد مشهور را يك فيض مي‌دانند، به توليد برنامه‌اي بپردازد كه فارغ از سوق دادن مردم به امور پوچي از اين دست، تنها ما حصل آن نمايش غيرشرعي نواميس مردم از سيماي ام‌القراي جهان اسلام باشد؟ 

۵- در ۳۵ سالگي انقلاب اسلامي آنچه مشروح شد بخشي از سرونوشت سازماني است كه قرار بود يك «دانشگاه بزرگ» باشد. حال و روز بلندگوي تنها دولت استقرار يافته از انقلاب اسلامي درحالي مايه خجالت است كه با استناد به آرشيو مواضع موجود از رهبران جمهوري اسلامي، رضایت چندانی از عملكرد اين سازمان در سطح عالي مسئولان نظام وجود نداشته است. 

۶- رئیس رسانه ملی واپسين روزهاي دوره مديريت خود را درحالي طي مي‌كند كه سازمان متبوعش را به رياست بعدي تحويل خواهد داد. سازماني كه به نظر مي‌رسد يا بايد فكري براي اداره سليم آن كرد يا به تعطيلي موقت آن تا زمان تجديد ساختار رضايت داد.


منبع:هفته‌نامه یالثارات الحسین(ع)


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 30 مرداد 1393برچسب:انصار,انصار حزب الله,

پایگاه خبری انصارحزب الله - شاید در این روزهایی که از یک سو، صهیونیست‌ها در غزه نسل‌کشی به راه انداخته‌اند و از سوی دیگر گروه‌های تکفیری و سلفی تحت عناوین داعش و مانند آن، به سلاخی مردم مظلوم عراق و سوریه مشغولند، دیگر دل و دماغی برای پرداختن به مقوله فرهنگ و هنر و به خصوص سینما باقی نمانده باشد. آن هم سینمایی که اغلب با هیچ یک از مقولات بشری مانند مظلومیت یک ملت محاصره شده و مقاومت در برابر ماشین عظیم جنگی جهان زر و زور و تزویر و افشای ادعاهای حقوق‌بشر و آزادیخواهی و همچنین مناسبات آرمانی و ملی یک سرزمین، قرابتی که ندارد هیچ، همواره بر طبل بی‌تفاوتی و بی‌خاصیتی و موضوعاتی به دور از دغدغه‌ها و دلمشغولی‌های مردم، کوبیده و مدعی پرچمداری فرهنگی نظام اسلامی هست!!

اما وقتی در چنین شرایطی، یکی از نمایندگان شاخص هنر رژیم طاغوت که سالهاست از وطن و مردمش گریخته (اگرچه مدعی است هر سال سری به این کشور می‌زند!) در جشن منتقدان، ناگهان سر و کله‌اش پیدا شود و برای روزگار از دست رفته گذشته و فرهنگ و هنر و سینمایش، که مبارزات مردم و انقلاب اسلامی، طومارشان را یکجا در هم پیچید و دیری است که زمانه‌شان به سر آمده، مرثیه‌سرایی کند و تا اشک از چشمان گروهی سرازیر کرده و با غوغای رسانه‌ای، دکان دو نبش خود را رونقی بدهد، دیگر آن روی هر آدم معتدل و منصفی را هم بالا می‌آورد.

علی عباسی در جشن منتقدان، ناگهان به دعوت علیرضا داوود‌نژاد به روی صحنه آمد و بی‌تعارف شروع کرد به یک جور نوحه‌خوانی و اینکه ۲۰ سال پیش در ایران همه چیزش را به غارت برده‌اند (بخوانید مصادره کرده‌اند) و پس از اینکه به دروغ گفته‌اند که فیلم‌ها و نگاتیوها و سایر وسایل استودیوی فیلمسازی‌اش را آتش زده‌اند، اما بعدا مشخص شده که فیلم‌ها در اختیار فیلمخانه ملی ایران قرار گرفته است.

عباسی از مظلومیت خود طی این ۲۰ سال گفت! که دندان بر سر جگر گذارده و هیچ نگفته است تا امروز که در جشن منتقدان سر درد دلش باز شده است!

انگار نه انگار که وسایل و فیلم‌های ایشان به دلیل مشارکت و سرمایه‌گذاری دربار پهلوی و افراد فاسدی مانند اشرف پهلوی، از سوی دادگاه انقلاب اسلامی مصادره شده است.

انگار نه انگار که اساسا ایشان با سرانگشت دربار (از بساز و بفروشی) وارد فعالیت سینمایی شده و همراه کسانی همچون مهدی میثاقیه بهایی، برای پروپاگاندای سینمای به اصطلاح موج نو و مطرح ساختن بازیگرانی مانند بهروز وثوقی، شروع به ساخت فیلم‌هایی از قبیل «هنگامه» و «رضا موتوری» و «پنجره» و «بلوچ» و... کردند. عباس شباویز (از دیگر تهیه‌کنندگان سینمای به اصطلاح موج نو و مدیر آریانا فیلم) سالها پیش در مصاحبه‌ای با نگارنده شرح داد که چگونه برای بریدن پای امثال بهروز وثوقی از دربار پهلوی و ارتباط با اشرف (برای حفظ به اصطلاح آبروی دربار)، زمینه بازی‌های مشترک وی با گوگوش و دیگر هنرپیشگان زن را در آریانا فیلم و سازمان سینمایی پیام (همان استودیویی که به نام علی عباسی بود و وسایلش از سوی دادگاه انقلاب مصادره شد و اینک برایش اشک حسرت می‌ریزد!) تدارک دیدند.

اما از دیگر سوابق مشعشع جناب تهیه‌کننده مرثیه‌خوان، رابطه نزدیک وی با محافل بهایی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ بوده است. چنانکه وی پیش از ورود به حیطه سینما، مجری برنامه‌ای سینمایی در کانال ۳ تلویزیون معروف به تلویزیون بهاییان بود که توسط صهیونیست معروف، حبیب ثابت تاسیس شده بود. بر اساس تمام اسناد و شواهد موجود (از جمله مصاحبه نگارنده با مهدی صابونچیان کارمند ارشد دفتر حبیب ثابت و همچنین اسناد ساواک و مکتوبات وابستگانی همچون مسعود بهنود در کتاب «از سید ضیاء تا بختیار»)، کلیه افرادی که در این تلویزیون مشغول به کار بودند یا بهایی بودند و یا ارتباط نزدیکی با محفل‌های بهایی داشتند.

خود حبیب ثابت در تاریخ ۴۴/۲/۱۰ به محفل ملی بهاییان ایران ‌نامه‌ای نوشت و متذکر شد که هدف اصلی از تشکیل تلویزیون در ایران ایجاد کار برای جمعی از یاران (بهاییان) بوده و اینکه به تدریج امکاناتی برای نشر افکار روحانی و معارف حکم الهی (افکار بهایی) به وجود آید. او در این نامه به محفل بهاییان اطمینان داد که در تلویزیونش به هیچ‌وجه برخلاف نظریات امراله (دستورات بهایی) اقدامی نخواهد شد.

این نامه را ساواک نیز در گزارشی به تاریخ ۴ خرداد ۱۳۴۵ به مقام‌های بالاتر منتقل ساخت. در آن زمان، حبیب ثابت از اعضای اصلی محفل بهايیت در ایران و جزو ۹ نفر محفل امری بهاییان ایران بود.

اما نکته دیگر اینکه آقای علی عباسی به کدامیک از فیلم‌هایش افتخار می‌کند؟ آیا سرمایه‌گذاری دربار پهلوی و محفل بهاییت بر روی استودیوی ایشان، بیهوده بوده است؟ واقعا تولید فیلم‌های مبتذلی مانند «سه جوانمرد»، «لوطی»، «صمد و قالیچه حضرت سلیمان»، «حسن سیاه»، «شب غریبان»، «شام آخر»، «بت» و «بیدار در شهر» و... چه افتخاری برای کارنامه سینمایی این به اصطلاح تهیه‌کننده آوانگارد سینمای طاغوت محسوب می‌شود؟

آیا راش‌های فیلم مستهجنی همچون «رشید» جای توقیف و مصادره از سوی دادگاه انقلاب را نداشت؟

آیا فیلمی همچون «نعره طوفان» (که محمد علی فردین و رضا کریمی از تهیه‌کنندگان سینمای پیش از انقلاب هم در آن سهیم بودند) نتیجه‌اش جان به لب شدن کارگردانش، ساموئل خاچیکیان نبود (همانطور که برای فیلم «جعفرخان از فرنگ برگشته»، علی حاتمی را به اصطلاح نقره‌داغ کرد)؟ آیا فیلم «تنگسیر» به سفارش امیرعباس هویدا که دوست نزدیک صادق چوبک بود، آن هم به دلیل درونمایه ضد دینی‌اش ساخته نشد؟
علی عباسی برای کدام میراث از دست رفته، مرثیه‌سرایی می‌کند تا بلکه اشک عده‌ای را هم در بیاورد؟!!

نکند در این مملکت انقلابی اتفاق نیفتاده و اصلا ملت باید از امثال عباسی و حامیانشان اعم از دربار پهلوی و محافل بهايی، عذرخواهی کند که بساطشان را به هم ریخته است؟!!

اشکال ندارد، انقلاب و نظام اسلامی حتی امثال آقای عباسی را هم تحمل می‌کند و ایشان باید خدا را شکر کند که تنها اموال و ابزاری که با آنها به تحمیق جوانان می‌پرداخته، مصادره شده و بابت سالها تولید آثار مفسده‌آمیز، مورد بازخواست قرار نگرفته است. حضرت امام(ره) و انقلاب اسلامی و مردم مسلمان بخشنده‌تر از این حرف‌ها بودند که وقتی برخی همکاران ایشان با مردم همراهی نموده یا توبه کردند آنان را مورد عفو قرار دادند و حتی از بازگشت‌شان به عرصه سینما جلوگیری نکردند، مشروط بر اینکه باز هم به قول معروف، فیلشان یاد هندوستان نکند و حتی اگر با آرمان‌ها و باورهای ملت همراه نیستند، علیه آنها هم نباشند.

اما دیگر مرثیه‌خوانی و اشک ریختن و مظلوم‌نمایی برای دوران غارت مادی و فکری و ذهنی مردم این سرزمین، قابل بخشش و گذشت نیست. 

سعید مستغاثی
منبع:کیهان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

وبلاگ خبری سفره . دیروز در اجلاس دپارتمان لیگ جهانی مقرر شد شرط حضور ایران در لیگ جهانی حضور زنان در ورزشگاها برای دیدن بازی هاست . انگار تعدادی زن فاسده و بی حیا نامه ای برای عدم حضور نحسشان در ورزشگاها به fivb نوشتند و شکایت کردند . به این ترتیب خانمها سال آینده با دوست پسرانشان بازی هارا نگاه می کنند . حال چند سوال و نکته این جا ذکر می شود 1- به fivb چه مربوط در مسایل ما دخالت می کند 2- آیا این نیست که آنها دارند در استقلال ما دخالت می کنند استقلالی که با خون پاک جوانان ما بدست آمده حالا دست چند زن هوس باز به سخره گرفته شود . مگه غیر اینست که حضور زنان در مراسم بدرقه تیم ملی به جام جهانی گذشته حاشیه ساز بود . قریب چند مورد آغوش گرفتن و بغل کردن دختر و پسر نا محرم که با عکس مستند شد و البته حجاب چند عفریته به اسم حجاب اسلامی باعث شد ما خبر اول روزنامه های اماراتی شویم . ایم به ظاهر زنان مسلمان خجالت نمی کشند . درود بر زنان مسیحی و دیگر مذاهب ایرانی که هیچ وقت از حجابشان در ایران انتقادی نکردند اما ...


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 17 تير 1393برچسب:کاردان,داریوش کاردان,رسانه ملی,صدا و سیما,

 به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ دیروز در برنامه «شهر باران» که ویژه برنامه شبکه اول سیما برای افطارهای ماه مبارک رمضان است سرانجام مجری این برنامه، داریوش کاردان، از مشکلات متعدد مالی این برنامه به تنگ آمد به دلیل مشکلات این برنامه از مخاطبان خود عذرخواهی کرد.

این مجری باسابقه و نامدار تلویزیون که امسال بعد از پنج‌سال به عرصه اجرا بازگشته‌است در عذرخواهی خود از مردم گفت: «اگر گاهی در برنامه مشکل و کم و کسری ایجاد می‌شود، ببخشید، چراکه هم هیچکس کمک برنامه‌ی ما نیست و اسپانسر نداریم و خودمان به تنهایی برنامه را پیش می‌بریم و هم اینکه شاید من تازه‌کار هستم و گاهی برنامه دچار مشکل می‌شود. درهر صورت از بینندگان «شهرباران» عذرخواهی می‌کنم.»

در این بین آنچه که باید از مقامات صدا و سیما و شخص عزت‌الله ضرغامی به عنوان رئیس این سازمان پرسید این است که چرا با اتخاذ رویه‌ای ناصحیح تا این حد برنامه‌های صدا و سیما را وابسته به اسپانسرینگ کردند؟ چرا در صورتی که یک برنامه بخواهد استقلال خود را حفظ کند باید با چنین مشکلاتی مواجه شود؟به راستی باید پرسید اعتیاد «رسانه ملی» به تبلیغات تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

مراسم ضیافت افطاری حجت الاسلام حسن روحانی رئیس‌جمهور با ایتام کمیته امداد امام خمینی‌(ره) عصر سه شنبه گذشته برگزار شد .

تصاویر منتشر شده از این مراسم حاکی از آن است که همه حاضران با لباس متحد الشکل به دیدار رئیس جمهور رفته و روزه خود را با آقای روحانی افطار کرده اند.



اما تصاویری به دست نماینده از این مراسم رسیده که نشان می دهد نوجوانان حاضر در سالن ضمن بر تن داشتن پوشش متحد الشکل، چفیه هم بر دوش داشتند و قبل از ورود روحانی، با کمال تعجب چفیه های حاضران جمع آوری شده است !

در این میان یک سوال جدی مطرح می شود که علت جمع آوری چفیه ها چیست؟ مگر چفیه چه اشکالی داشت؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : سه شنبه 17 تير 1393برچسب:محمود کریمی,مداح,بی حجابی,بد حجابی,حجاب,زن,زنان,

به گزارش عقیق، حاج محمود کریمی از مداحان سرشناس و محبوب کشور است و جوانهای زیادی پای روضه هایش اشک ریخته اند. با او درباره مسائل فرهنگی کشور که این روزها ذهن بخشی از سیاستمداران کشور را به خود مشغول کرده است به گفتگو نشستیم.
* این روز ها حجاب یکی از بحث های گرمی است که همه جا از آن صحبت می شود. نظر شما در این مورد چیست؟

اتقلاب و اسلام برای رفاه مردم آمد. اسلام آمد که مردم راحت زندگی کنند. مردم قبل از اسلام خیلی سخت زندگی می کردند. زمان پیغمبر اکرم(ص) مردم فهمیدند که می توان اسلام را داشت و راحت زندگی کرد. زمان حضرت علی(ع) اصلاً زندانی نداشتیم. حالا بعضی ها فکر می کنند که اسلام آمده و باید سخت زندگی کنیم و در بحث های اجتماعی مختلف مانند حجاب بعضی ها می گویند می خواهند باز باشند. خانم بدحجاب در خیابان درست مانند کشیدن سیگار در پمپ بنزین است، که می گویند: سیگار نکش. می گوید؛ سیگار خودم است! سیگار مال خودت است اما پمپ بنزین مال خودت نیست. بدن خانم بدحجاب، مال خودش است، اما او با این کارش جایگاه خود را در کشتی سوراخ می کند. بعضی ها می گویند شاید یک جوان در خیابان این خانم را ببیند دلش بلرزد و بخواهد. قبول اما شمایی که قانون وضع می کنید، شرایط تعیین می کنید و گشت ارشاد در خیابان می گذارید، چرا نگاه نمی کنید که مردم به چه دلیلی بد حجاب اند؟ مسلماً شما مشکل جنسی ندارید که اینگونه قانون می گذارید. بگذارید با یک مثال رفتارشان را توضیح دهم. این روزها در روش تدریس هم همین طور عمل می کنیم. در دبیرستان می گویند دانش آموزان باید چند جزء اول قرآن را حفظ باشند، چند جزء را روان بخوانند و معنی آن را هم بدانند. خب این سؤال پیش می آید:« دختری که هنوز ازدواج نکرده و به سن بلوغ هم نرسیده، در راهنمایی یا دبیرستان باید سوره نساء را بخواند، وقتی به موارد روابط زناشویی و ... می رسد، شاخ در نمی آورد؟» کسی که این قوانین را نوشته، فقط نوشته و درد را نمی شناخته.

* منظورتان چیست؟ آنهایی که قانون را نوشته اند چه دردی را نشناخته اند؟

یکسری مسائل هست که ما به آنها توجه نکردیم. کسی نمی آید موشکافی کند که بی حجابی ۴_۵ عامل دارد. مردم دوست ندارد همه نگاهشان کنند. حتی آنهایی که بدحجاب و زیبارو هستند و آرایش زیادی دارند هم دوست دارند راحت باشند و انرژی منفی به آنها نرسد. این افراد دوست ندارند تابلو باشند و به دلیل نداشتن آرامش دوست دارند در دید باشند و تنوع داشته باشند.

* ولی بعضی می خواهند مورد توجه باشند به همین دلیل آرایش می کنند و جور دیگری در جامعه ظاهر می شوند.

یک عده بدحجاب هستند که دوست دارند مردم به آنها نگاه کنند. خب باید گفت تو اشتباه می کنی بدحجاب می آیی بیرون و تو هم اشتباه است، نگاهش می کنی. آقا میرزا اسماعیل دولابی که عارف مسلک بود، می گفت من در یکی از شهرهای آلمان با همین جلیقه، عرق چین و گیوه ام که پشتش خوابیده بود راه می رفتم. دیدم آنقدر که در تهران به من نگاه می کنند در آلمان به من نگاه نمی کنند. فکر کردم متوجه شدم آلمانی ها کار دارند که نگاه نمی کنند. در اروپا یک نفر تاج روی سرش است، یک نفر بی حجاب، یک نفر با حجاب و ... کسی هم نگاه نمی کند. نمی گویم این درست است، ولی مردم کار دارند و حداقل دلیل شان برای بیرون رفتن خرید است نه آنکه برای دور دور بیرون برود. پسر بیکار به دختر خانم نگاه می کند. دختر خانم بیکار است آرایش می کند می آید بیرون برای دور دور. همین جوان ها از بیکاری سراغ مواد مخدر هم می روند. وقتی کسی معتاد می شود، برایش فرقی نمی کند کسی به او گیر بدهد یا نه. دخترها، پسر بازی می کنند. پسرها، دختر بازی می کنند و ... همه اینها مانند زنجیر به هم وصل شده اند.

* قبول ندارید که همه آنها به دلیل بیکاری هم بدحجاب نیستند؟

بعضی چیزهایش را هم باید جدا کنیم. مثلاً خانم هایی که بی حجاب می آیند بیرون چند دلیل دارد. یکی سادیسم دارد. دیگری چون کارش مدلینگ است و برای اینکه چیزی را جا بیندازد به خیابان ها می رود. یکی هم فقر دارد. بعضی مشکل مالی دارند که به فساد کشیده می شوند. بعضی هم به دلیل نیاز جنسی، همانی که خدا در وجودش ودیعه گذاشته بدحجاب می شود. بعضی از بدحجاب ها هم عامل هستند، یعنی بدون اینکه خودشان بخواهند عامل جا انداختن فرهنگ بدحجابی می شوند. دیدید بعضی شلوار زخمی می پوشند؟ دوست دارند جامعه این طوری بشود در حالی که اصلاً نمی دانند معنی این شلواری که استفاده می کنند چیست؟ این بی اطلاعی هم به رسانه خودمان برمی گردد که چقدر جذابیت داشته باشد. جذابیت کانال های دیگر چقدر بوده. رسانه ما به فطرت انسانی نزدیک است یا آنها به فطرت انسانی نزدیکند؟ فطرت انسانی مانند عقیق است. اگر عقیقی را از لجن پیدا کنیم می توان با دستمال پاک و روی رکاب سوار کرد. اما بعضی فطرتشان مانند چوب است. یعنی با یک نجاست کوچک باید سوزانده شود. زمانی که این خانم ها و آقایانی که جامعه را به فساد می کشند، تازه به دنیا آمده بودند، پاک بودند. ما خودمان جامعه را خراب می کنیم. تا اینجا به پنج دسته بدحجاب رسیدیم. اما سؤال اینجاست که گشت ارشاد باید همه این افراد را ببرد؟ باید همه آنها را با یک چوب زد؟ اصلاً باید آنها را زد؟

من با خیلی از این خانم های بدحجاب که صحبت می کنم، متوجه شدم که چقدر جنایت کردیم. اگر خیلی از مسائل را به آنها نگفتیم و به سهم خودمان چقدر بد عمل کردیم که باعث شده، عده ای را فراری دهیم. این خانم های بدحجاب از فقر علمی و اعتقادی رنج می بردند و دلم برایشان سوخت. وقتی فقیرند و نمی دانند، من می توانم بپرسم چرا نمی دانی یا فطرتت را نمی شناسی؟

* خب این آدم ها نباید خود و فطرت شان را بشناسند؟

یک دختری خیلی شلوغ و شیطون و بدحجاب در خیابان با من روبرو شد و گفت:«حاج آقا شما شعرهایتان را خودتان می گویید؟» گفتم:« بله.» گفت:« من هم سی دی های شما را گوش می کنم. مادرم هم خیلی گوش می ده. البته مادرم آدم خوبیه ها.» پرسیدم:« مگر مادرتون چطوری است که خیلی خوبه؟» گفت:»«چادریه _ نماز می خونه.» این دختر بدحجاب به آدمی که چادری و نماز خوان است و برای شهادت امام حسن(ع) شله زرد به هم می زند می گوید آدم خوب. این خودش یک نکته مثبت است. پس باید تا به آنجایی نرسیده که بگوید مادرش آدم بد است و خودش خوب است، به دادش برسیم. این دختر کمی جلوتر برود، بدتر می شود.

* خیلی ها به گشت ارشاد حساسیت دارند و بد رفتار میکنند.

در کل، به جای این همه نهاد نظارتی، چوب، گشت، این کار را نکن و آن کار را نکن، باید می گفتند این کار را امتحان کن. به جوان بگویی این کار را بکن، با خودش فکر می کند:« دارد به من دستور می دهد.» اما اگر بگویید امتحان کن، می گوید:« برای نظر من ارزش قائلند...»

* نظر شما در مورد احیای امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

همین الان بیرون بروید و به یک نفر بگویید:« بین خطوط رانندگی کن.» خیلی که مؤدب باشد، می گوید:« برو بابا!» در صورتی که باید به جایی برسیم که اگر چراغ قرمز بود و راننده ای روی خط عابر پیاده ایستاد همه نگاهش کنند و سر تکان دهند تا خودش خجالت بکشد. این سؤال را باب کنید که چرا امر به معروف و نهی از منکری که امام حسین(ع) به خاطر آن کشته شد در جامعه ما احیا نمی شود؟... یک دلیل دارد. نمی توانیم امر به معروف و نهی از منکر کنیم چون خودمان ظرفیت امر به معروف و نهی از منکر نداریم. اگر یک نفر به خودمان بگوید:« یواش تر رانندگی کن.» می گوییم:« حالا مگه چقدر سرعت دارم؟!» وقتی به آقای متصدی وزارت ارشاد می گویید:« چرا به فلان کتاب که ضد اسلام است، مجوز دادی؟» می گوید:«باید می دادم!» مردم از وضعیت موجود ناراحتند. چرا هیچ کدام از مسئولان عذرخواهی نمی کنند؟ چرا ۳۰ سال از انقلاب می گذرد فقط یک نفر مرد بود( آن هم رهبر معظم انقلاب) که جلوی ۷۰ میلیون نفر به خاطر اشتباهی که موجب کمی جمعیت شد، عذرخواهی کرد؟ چند برنامه تلویزیونی در روز می بینیم که مسئولین مشکلات را گردن این و آن می اندازند؟

* اگر من اختلاس کرده باشم و به شما چیزی بگویم، جواب می دهی که خودت این همه اختلاس کردی، یا حرفم را گوش نمی کند.

ما چقدر با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می کنیم. در بعضی از کشورها مثل امارات. ماشین شما را اگر در جایی مثل تهران بگیرند، جایی مثل کرج می برند، حکمش ر اباید از جایی مثل فیروزکوه بگیرید، یک جرثقیل اجاره و ماشینت را از خاک بیرون بکشی. با این سختی که دارد حاضرید خلاف کنید؟ حالا در تهران خودمان ماشین شما را می گیرند، به سرعت زنگ می زنید: «داداش، راهنمایی و رانندگی آشنا نداری؟» در آمریکا وقتی یک نفر را می گیرند باید ماشین را با دست چپ خاموش کند. دست راست راننده تکان بخورد، حکم تیر دارد. اینجا ایست می دهند تا افسر به ماشین می رسد، راننده موبایل را به دستش می دهد و می گوید:«با بابام صحبت کن.» اینجا هر کسی خودش قانون دارد. ما حصل ماجرا این است که باید یک مرکز فرهنگی بزرگ برای اصلاح اجتماعی و اخلاق جامعه تأسیس کنیم.

* و مسئولان این مرکز چه کسی باشد؟

خودمان باید این اصلاح اجتماعی را در دست بگیریم. البته نه اصلاح، اصلاح طلبی و نه اصول، اصول گرایی نباید در آن داخل شود.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:کنکور,علوم تجربی,کشف حجاب,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، ۷ تیر ماه خبری مبنی بر ممانعت مسئولان برازجان از ورود افراد چادری به جلسه کنکور در خروجی خبرگزاری بسیج قرار گرفت.

برای روشن تر شدن این موضوع و همچنین درخواست سازمان سنجش تصمیم گرفتیم که از زوایای دیگر به تشریح این خبر بپردازیم.

امام جمعه شبانكاره پس از شنيدن خبر ممانعت ورود دختران چادری به جلسه آزمون در خطبه‌هاي نماز جمعه شبانكاره گفت: زمانی رضاشاه به زور چادر از سر زنان ما می‌کشید و امروز بعد گذشت سال‌ها از پیروزی انقلاب اسلامی در برازجان به بهانه شناسایی از پوشیدن چادر در جلسه کنکور جلوگیری می‌شود.

بعد از این خطبه خبرنگار ما با امام جمعه شبانكاره تماس گرفت و صحت و سقم قضيه را جويا شد كه حجت‌الاسلام حَمّادي با تایید این خبر گفت حاضر است هر جا كه لازم باشد درباره اين اتفاق و صحت آن شهادت دهد.

يحيي قاسمي پدر یکی از این دانش آموزان اهل بخش شبانكاره شهرستان دشتستانِ استان بوشهر گفت: به هر جا كه به ذهنم رسيد تماس گرفتم اما موفق نشدم که کاری را از پیش ببرم و در نهایت دخترم و تمام دختران در آن حوزه بدون چادر كنكور دادند.

وی در ادامه افزود: صبح روز جمعه ششم تيرماه دخترم را براي شركت در كنكور رشته علوم تجربي به برازجان مركز شهرستان دشتستان بردم. با توجه به شماره داوطلبي، حوزه امتحاني دخترم هنرستان فني دخترانه "رازي" بود كه در حين ورود خانمي كه مراقب ورودي جلسه بود به دخترم گفت«بايد بدون چادر آزمون بدهيد این یک قانون است»!!. و دليل اين كار را شناسايي و جلوگيري از تقلب عنوان كرد.

قاسمی در ادامه عنوان کرد: من به آن خانم گفتم«اينجا در ميان همه پدر و مادر داوطلبان صحيح نيست كه دختران چادر خود را در بياورند، بگذاريد بروند داخل حوزه» اما آن خانم باز هم نپذيرفت و گفت«كنكور با چادر ممنوع است!». زمان كنكور نزديك بود و دخترم مجبور شد با چشم اشكبار و بغض در گلو مانند ديگر بانوان بدون چادر كنكور بدهد.

وي اضافه كرد: پس از آغاز كنكور رييس حوزه به من گفت«چادر دخترت را برايش بياور» اما من گفتم«پس ديگر دختران چادري چه؟ ناراحتي من از اجبار براي بيرون آوردن چادر از سر همه دختران چادري براي كنكور است» که رییس حوزه با این موضوع که چادر بقیه دختران هم به آنها داده شود مخالفت کرد.


منبع:خبرگزاری بسیج


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:نجس ترین فرد جهان,رهبر داعش,

باشگاه خبرنگاران: بر طبق گزارش امروز NBC عمر الشیشانی که تنها ۲۸ سال دارد پس از کشته شدن عبدالرحمن الانباری در ماه گذشته در موصل فرمانده کل نظامی گروهک تروریستی داعش شده است. 

وی که از گذاشتن ماسک خودداری می کند بدلیل ریش قرمز بلند خود در رسانه ها کاملا شناخته شده است.نام اصلی او تارخان باتیرشویلی متولد منطقه قفقاز گرجستان است ، 

برطبق گفته اسوشیتدپرس او سابقا در ارتش ملی گرجستان عضو بوده که پس از بیماری از آن اخراج شد و در ۲۰۱۰ به جرم حمل اسلحه غیر مجاز دستگیر شد. 

او از ۳ سال پیش در سوریه بوده است.




برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : جمعه 13 تير 1393برچسب:کشف حجاب,کشف حجاب دختر شجریان,مژگان شجریان,
مژگان شجریان دختر محمدرضا شجریان که در فتنه ۸۸ به حمایت از فتنه گران پرداخت، با حضور در تلویزیون ضد انقلاب ایران فردا کشف حجاب کرد.

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی

جمعه هفته گذشته در شهرستان برازجان مسوولان برگزاری بزرگترین ماراتن علمی کشور با بیان اینکه ورود دختران چادری به محل حوزه امتحانی ممنوع است از ورود این دختران جلوگیری کرده و آنها را مجبور به در کردن چادر کردند . این در حالیست که در بسیاری از شهر های دیگر این به ظاهرقانون اجرا نیز شده است . دختران معصومی که برای حفظ خود از نگاه نامحرمان چادر به سر می کنند حالا باید اسیر برخی سیاست ها شوند . سوال این است در دولتی که قرار بود قانون عفاف و حجاب اجرا شود چطور می شود مسوولا حوزه امتحانی این به ظاهر قانون را انجام می دهند . از جناب دکتر روحانی رییس جمهور منتخب و دیندار کشورمان تقاضا می شود به حرف ما جامه عمل پوشانده و با خاطیان این ماجرا برخورد شود .

حجت الاسلام و المسلمین ماندگاری در برنامه سمت خدا : امروز در جامعه انگار حس می شود دختران محجبه و چادری انگشت شمارند .


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 25 ارديبهشت 1393برچسب:هاشمی,اکبر هاشمی,دانشگاه امیر کبیر,دانشگاه,






 





 
 

عکس های اعتراضی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر نسبت به حضور هاشمی جلوی شخص ایشان!

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 21 ارديبهشت 1393برچسب:سمت خدا,شبکه سه,رسانه ملی,

برکناری تهیه‌کننده‌ برنامه‌ «سمت خدا» به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه‌ مذهبی تلویزیون در حالی صورت پذیرفت که تهیه کننده این برنامه علت وقوع این اتفاق و تغییرات بنیانی که در این برنامه در حال وقوع است را امر به معروف و نهی از منکرِ مدیران رسانه ملی عنوان کرد که ضرغامی و دارابی برنتابیده‌اند و برخی مدیران سازمان راساً پیگیر تغییر این برنامه بوده است.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از تابناک، اگر پیگیر برنامه‌های شبکه سوم سیما شده باشید، در چند سال اخیر حداقل یک بار هنگام ظهر شاهد برنامه مذهبی متفاوتی بوده‌اید؛ برنامه‌ای که لحن نرمی در این حوزه دارد و مخاطبانش نیز آهسته و پیوسته افزایش یافته‌اند، به گونه‌ای که هم‌اکنون به عنوان پرمخاطب‌ترین برنامه مذهبی تلویزیون در چند سال اخیر شناخته می‌شود اما نقدی که از زبان یکی از کارشناسانِ روحانی این برنامه مطرح شد، فضا را تغییر داد و منجر به برکنار تهیه کننده و کناره گیری مجری و کارشناسان سمت خدا شد اما این اتفاق چگونه به وقوع پیوسته است؟

سید عبدالمجید رکنی تهیه کننده این برنامه در گفت‌وگو با «تابناک» با اشاره به جایگاه این برنامه گفت: برنامه سمت خدا به عنوان پرمخاطب ترین برنامه مذهبی تلویزیون در جشنواره جام جم حضور داشت و طبق آمار ارائه شده توسط صداوسیما یک ششم مخاطبان تلویزیون به تماشای این برنامه می‌نشینند. از ابتدای این برنامه تاکنون که در حدود ۱۱۵۰ قسمت پخش شده نیز بنده به عنوان تهیه کننده حضور داشته‌ام و این برنامه نیز عین همه برنامه‌های صداوسیما ۹۰ قسمت، ۹۰ قسمت به درخواست صداوسیما تمدید شده و رضایت بالایی نسبت به «سمت خدا» وجود داشته است.

وی در پاسخ به این پرسش که چرا با وجود این رضایت بالا، شاهد تغییر تهیه کننده بودیم، تاکید نمود: برکناری بنده به واسطه نهی از منکر آقای ماندگاری در ۱۴ فروردین بود که این تذکرات را در ۲۷ فروردین ماه در قالب نامه‌ای که ایشان در برنامه خواند به آقای ضرغامی در قالب امر به معروف و نهی از منکر بیان کرد. تذکرات نیز به دو موضوع معطوف بود.

رکنی ادامه داد: تذکر نخست درباره پخش آگهی در برنامه کودک بود که خلاف نص صریح آیین نامه ۷۰-۲۵ صداوسیما است که تاکید دارد هرگونه تبلیغ در قبل، حین و بعد از برنامه کودک ممنوع است اما متاسفانه در صداوسیما به بهانه کسری بودجه شاهد این تبلیغات هستیم که کودکان را هدف گرفته است. تذکر دوم نیز درباره برگزاری مسابقات با جوایز غیرمتعارف است که مقام معظم رهبری در یازده آذر ۸۳ در دیدار با مسئولان صداوسیما صراحتاً فرمودند اینها بی منطقی است و منطقی نیست بابت پاسخ به یک سوال یک جایزه بزرگ بدهند و روحیه تلاش را می‌کشد و متاسفانه صداوسیما خلاف نص صریح سخنان رهبری همچنان این مورد خاص را انجام می‌دهد.

تهیه کننده سمت خدا متذکر شد: این تذکرات، بیان برخی از انتظارات حداقلی از مدیران رسانه ملی بود. آقای ضرغامی نیز دستور دادند که تبلیغات در برنامه کودک قطع شود اما رویه مسابقات مورد اشاره که تبلیغ برنج و نظایر اینها هم است، ادامه دارد. در مقابل دستور داده شد که تهیه کننده برنامه «سمت خدا» هم تغییر کند و این حداقل تاوان نهی از منکر است. کارشناسان برنامه و آقای شریعتی مجری برنامه نیز تاکید کردند که در صورت تغییر تهیه کننده ادامه نمی‌دهد. تهیه کنندگان همکار در شبکه سوم سیما نیز هریک به یکی از دو دلیل غیرحرفه‌ای بودن چنین عملی و هم عقیده بودن و عرق دینی حاضر به پذیرش تهیه کنندگی سمت خدا نشدند و از خارج از شبکه تهیه کننده آوردند!

وی درباره علت مطرح شده برای برکناری اش گفت: گفته اند تمرد سازمانی انجام شده و پیش از انتقاد از صداوسیما در برنامه، باید با مدیران مکاتبه می‌کردید. مگر تلویزیون قبل از آنکه از دیگر دستگاه‌ها انتقاد کند، با آنها مکاتبه می‌کند؟ نهی از منکر نباید در کشور ما هزینه داشته باشد، مگر آنکه دروغ باشد که در موارد فوق یکی مخالف نص صریح قانون بوده و دیگری نیز با نص صریح کلام رهبری در تضاد بوده و بنابراین کاملاً مشروع است. زمانی در رسانه ملی با آمر به معروف و ناهی منکر که انتقادی بسیار نرم را مطرح کرده چنین برخوردی می‌شود، در دیگر نهادها و سطح جامعه چه انتظاری می‌توان داشت؟

رکنی در پاسخ به این پرسش «تابناک» که آیا این عمل خلاف قوانین صداوسیما بوده که مستوجب چنین برخوردی بوده، تصریح نمود: تنها اعتراضی که درباره غیرقانونی بودن شد، درباره پخش سخنان رهبری درباره مسابقات بود که نیازمند مجوز بود و اتفاقاً ما مجوز پخش این سخنان را نیز داشتیم ولی مدیران دقیقاً نمی‌دانستند این سخنان قرار است در چه بستری پخش شود. شاید بتوانم بگویم که برنامه «سمت خدا» قربانی تقابل رسانه برای سرگرمیِ صرف و رسانه در خدمت ارزش‌ها شد که ظاهراً نگاه اول دار حال حاضر ارجحیت دارد.

وی درباره اینکه زمزمه شده که استعفاء داده‌اید، گفت: بله ممکن است بگویند استعفاء دادم. بنده ۱۴ فروردین ماه که دستور عزلم را دادند و پشیمان شدند و دیدم چه نقشه‌هایی می کشند، استعفاء دادم و استعفایم را هم نه به مدیران شبکه که برای شخص آقای ضرغامی نوشتم و دلیلی هم ننوشتم. تصورم این بود که ایشان بنده را می‌خواهد و علت را جویا می‌شود اما ایشان کوچک ترین واکنشی نداشتند. تصور کنید مثلاً آقای سیروس مقدم استعفاء دهد و بگوید پایتخت ۴ را نمی‌سازم، آیا آقای ضرغامی تماس نخواهند گرفت که چه شده است؟ این حداقل انتظار بود که درباره پربیننده ترین برنامه مذهبی رسانه ملی برآورده نشد.

رکنی درباره نقش معاونت سیما در وقوع این تغییرات تصریح نمود: پررنگ ترین نقش را این معاونت داشتند و بقیه پیاده نظام هستند. آقای دارابی روزی چند بار تماس می‌گرفتند که: «این رکنی را برداشتید یا نه؟» ایشان با آزادگی مخالف هستند و هیچ برنامه‌ای نباید حریت داشته باشد و لذا برنامه شهیدی فر به همین دلیل قطع می‌شود و این روند خوبی نیست که ایشان در رسانه ملی پی می‌گیرد.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:سید حسن نصرالله,,

پایگاه خبری انصارحزب الله - هفته پیش بود که حجت‌الاسلام محمدصادق صالحی‌منش استاندار قم در سخنان خود در آیین افتتاح استودیوهای پخش زنده مسجد مقدس جمکران از نگرانی سیدحسن نصرالله از اوضاع در قم سخن گفت.

او این نگرانی را چنین بیان داشت: برادر عزیزم سیدحسن نصرالله هفته گذشته هیئتی را فرستادند و من پذیرای ایشان بودم و از من خواستند که برخی از شبکه‌های ماهواره‌ای که از قم تغذیه می‌شوند، کنترل شوند و گله‌مند بودند که چرا چنین زمینه‌ای در قم فراهم شده است تا برای ایشان مشکل ایجاد شود.

تغذیه، پخش و ادامه فعالیت برخی شبکه‌های ماهواره‌ای از قم اگرچه مسئله جدیدی نیست اما اعلام رسمی این نکته از زبان بالاترین مقام دولتی در قم خود معنای دیگری دارد.

چه اینکه پیش از این شاهد بودیم که شبکه ماهواره‌ای «اهل‌بیت» توسط فردی به نام حسن اللهیاری در قم تاسیس شد اما توهین‌های او به اهل‌تسنن آنچنان گسترش یافت که وی را از ایران و قم اخراج کردند.

او نیز این روزها به واشنگتن و به دامان سردمداران سیاست «تفرقه‌انداز و حکومت‌کن» رفته است تا اختلاف‌اندازی‌های خود را در آمریکا ادامه دهد.

اما در قم شبکه‌های دیگری هم یا تاسیس و یا اداره و یا تغذیه فکری می‌شوند که برخی از آنها کم و بیش همان مشکل شبکه «اهل‌بیت» را دارند.

بنابر اطلاعات موجود بر روی ماهواره‌ها ۱۱ شبکه شیعی مختلف به زبان فارسی در حال فعالیت است و در کنار آنها شبکه‌های مختلف عربی و انگلیسی نیز فعالیت می‌کنند که در این میان شبکه‌های عرب‌زبان آنها بیشتر از دیگر شبکه‌هاست.

در این میان برخی از این شبکه‌ها از قم تغذیه و تولید برنامه دارند که موجب نگرانی بسیاری از جمله سیدحسن نصرالله شده است که بر اساس اطلاعات به دست آمده از جمله آنها شبکه «امام حسین(ع)» به سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی است که مرکزیت آن در کربلاست اما برنامه‌سازی‌هایی نیز در واشنگتن و قم دارد چه اینکه چندی پیش رئیس دفتر این شبکه در قم به دلیل ترویج قمه‌زنی برای مدتی بازداشت شد.

این شبکه یکی از مهمترین شبکه‌هایی است که توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع تقلید ساکن قم به روی آنتن می‌رود.

شبکه امام حسین(ع) در یکی از مهمترین اقدامات خود سال گذشته «هفته برائت» را به مناسبت عید خرافی موسوم به عیدالزهرا از نهم ربیع الاول لغایت ۱۹ ربیع‌الاول تبلیغ کرد؛ دهه‌ای که تماما همزمان با «هفته وحدت» تاسیس شد تا لعن بزرگان و نمادهای اهل‌سنت را جایگزین تلاش برای وحدت زیر سایه نام مبارک حضرت محمد(ص) بکند.


سایت رسمی شبکه امام حسین(ع) با اعلامیه «هفته برائت»

شبکه دیگری که از قم تغذیه فکری می‌شود شبکه «سلام» است که دو شبکه مجزا به این نام وجود دارد و علیرغم آنکه این شبکه در کالیفرنیا به ثبت رسیده است در مشهد و اصفهان دارای دفاتر رسمی است.

دیگر شبکه از این زنجیره شبکه‌ها، شبکه «ابالفضل العباس» است که علیرغم اینکه مرکزیت آن معلوم نیست اما در سایت این شبکه به صراحت به داشتن دفاتری در مشهد، قم، اصفهان و تهران اشاره شده است و اکثر راه‌های ارتباطی این شبکه در فضاهای مجازی موبایلی اعم از واتس‌آپ، وایبر و ... با کد ۰۰۹۸ متعلق به ایران معرفی شده است.


سایت رسمی شبکه ابالفضل العباس و شماره تلفن دفاتر آن در ایران

شبکه دیگر در این زمینه «شبکه مدرسه جهانی امام صادق(ع)» است که در سایت رسمی آن به صورت رسمی از قم به عنوان دفتر مرکزی یاد شده است و در اساسنامه آن این شبکه که در آن دروس حوزوی ارائه می‌شود زیر نظر و حمایت شبکه جهانی امام حسین(ع) که پیشتر درباره آن سخن گفته شد معرفی شده است چه اینکه در اساسنامه آن آمده است: این مدرسه در ربیع الثانی سال ۱۴۳۱ توسط شبکه جهانی امام حسین «علیه السلام» پیشنهاد شد ...

بنابر این گزارش این در حالی است که بنابر اطلاعات موجود شبکه‌های «بقیع» و «مرجعیت» به زبان فارسی و همچنین شبکه‌های الانوار ۱ و ۲ به زبان عربی دارای دفاتری در قم هستند که همه این شبکه‌ها که نام آنها برده شد توسط «موسسه فرهنگی رسول اکرم(ص)» وابسته به یکی از مراجع ساکن قم هدایت می‌شود.

حضور این شبکه‌ها در ایران و در قم که اکثر آنها در خارج از ایران و چه‌بسا در آمریکا و انگلستان ثبت شده‌اند در حالی است که چندی پیش مقام معظم رهبری از اقدامات موهن علیه اهل‌سنت ابراز ناخرسندی کرده و فرمودند: نباید کینه‌ورزی‌های مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کرده‌ایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیده‌ی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.(۳۱/۱/۹۳)

ایشان پیش از این مهری پایانی بر تسامح با افراطیون شیعه زدند و فرمودند که « از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که می‌بینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد.»(۲۰/۶/۹۲)

حال با توجه به مجموع این نگرانی‌ها از سوی مقام معظم رهبری و سیدحسن نصرالله و با توجه به اینکه مسئولان جمهوری اسلامی هنگامی که متوجه اقدامات خلاف شرع اینگونه شبکه‌ها شده‌اند آنها را همچون شبکه «اهل‌بیت» تعطیل کرده و از کشور اخراج کرده‌اند و با توجه به اشاره استاندار قم مسلما در آینده خبر بسته شدن این شبکه‌ها در ایران را خواهیم شنید.

و نکته پایانی که باید به آن توجه کرد ضرورت همکاری ایران با برخی دیگر از کشورهای منطقه از جمله عراق، افغانستان و هند برای جلوگیری از ادامه کار برخی از شبکه‌های تندروی شیعی در این کشورهاست که می‌تواند از سوی سازمان صداوسیما و همچنین اتحادیه بین‌المللی رادیو تلویزیون‌های اسلامی دنبال شود.


منبع:فارس سجاد اسلامیان  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : دو شنبه 15 ارديبهشت 1393برچسب:داشنجو,کامران دانشجو,احمدی نژاد,دانشگاه آزاد,جاسبی,

پایگاه خبری انصارحزب الله - کامران دانشجو را با حمایت‌هایش از احمدی‌نژاد، سرشاخ شدن با غول هفت سر دانشگاه آزاد و خارج کردن مدیریت این دانشگاه از سیطره ۳۰ ساله جاسبی و تیمش، انتصاب‌های جنجالی و انتقادات تند و تیز اصلاح طلبان از وی می‌شناسیم. اما بدون شک مهم‌ترین موضوعی که در ایام وزارت دانشجو رقم خورد، ورود جدی او به مسئله دانشگاه آزاد بود؛ اتفاقی که باعث تغییر اساسی معادلات دانشگاه آزاد و مشخص شدن تکلیف این نهاد بزرگ آموزشی کشور برای نخستین بار بعد از انقلاب شد.

به این بهانه با کامران دانشجو به گفتگو نشستیم؛ او هم سنگ تمام گذاشت و ناگفته‌هایی را گفت از احمدی‌نژاد، دوران وزارتش، دانشگاه آزاد و ...

*** 
ابتدا تشکر می کنیم از وقتی که در اختیار ما قرار دادید. آقای دکتر، برای ورود به بحث، می خواهم نظرتان را جویا بشوم در رابطه با سخنان آقای هاشمی رفسنجانی درباره دانشگاه آزاد.

اول باید درباره برخی کارهایی که درباره دانشگاه آزاد در زمان بنده انجام شد، توضیحاتی بدهم؛ اول اینکه دانشگاه آزاد از اریکه قدرت یک خانواده بودن خارج شد و تبدیل به دانشگاهی مثل سایر دانشگاه ها شد. دانشگاه آزاد از این که به آن به عنوان اموال یک خانواده نگاه شود به اموال ملت تبدیل شد. دانشگاه آزاد از ریاست دائم العمر بر اساس سلیقه یک نفر به ریاست انتخابی آن هم چهار سال یک‌ بار توسط شورای انقلاب فرهنگی تبدیل شد.

این ها کارهایی است که قدم به قدم با آن مبارزه شد و برایش مانع ایجاد می کردند. اما نهایتا دانشگاه آزاد از انحصار عده ای خارج و در قاعده قانونی شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفت. حالا یک عده می آیند این قضیه را با حسینیه ارشاد مقایسه می کنند و خدای نکرده نظام ما را با نظام طاغوت مقایسه کنند، این ها حتی اگر مثال هم هست مثال های خیلی بدی است که آقایان می زنند. اتفاقا مقایسه دانشگاه آزاد و حسینیه ارشاد کاملا اشتباه است. چون شما آن زمان حسینیه ارشاد را می خواستید برای این که در خدمت ملت باشد. چون آن رژیم، رژیمی بود که در خدمت منافع خودش بود. ولی در دانشگاه آزاد ما به دنبال این بودیم که در خدمت ملت باشد، در حالی که عده ای می خواستند در خدمت منافع خودشان باشد و اتفاقا الحمدلله که نظام چنین اقتداری داشت که توانست چنین کاری بکند و این انحصار را بشکند. تابوهایی در این زمینه شکسته شد که سی سال نمی گذاشتندشکسته شود. شکسته شد تا به پویایی بیشتر همان دانشگاه آزاد بیانجامد.

در مسیر انحصارزدایی از دانشگاه آزاد چه کارشکنی هایی علیه این اقدام انجام شد؟

مرحله به مرحله کارشکنی شد. مثلا در مرحله انتخاب رییس جدید، بیش از ۲۷، ۲۸ گزینه را پیشنهاد کردند و فرزند یکی از اعضای هیئت امنا بدون اطلاع بنده که وزیر بودم اطلاع داده بود تا در جلسه ای بیایند و برنامه خود را ارائه کنند. حدود هفت ، هشت نفر آمدند و برنامه را ارائه دادند. چون همه نیامده بودند ، گفتند باید دوباره جلسه بگذاریم تا همه باشند. ما گفتیم شاید تا چند ماه دیگر نتوانیم همه را جمع کنیم. این کارها را می کردند که زمان بخرند. یا قول هایی را می دادند و هفته بعد زیر قولشان می زدند و بعد می گفتند نظرمان عوض شده است. حتی رییس هیئت امنای دانشگاه آزاد در جلسه ای به بنده گفت که تو یک "کُشتی سیاسی" را با ما آغاز کرده ای.

اما به هرحال این مهم بود که رییس دانشگاه آزاد عوض شد و رییس جدید به تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید و این یک روال همیشگی شد؛ الان هم برای آقای میرزاده همین روال پیاده شده و مدت محدود برای ریاست دارند.

من نمی دانم چگونه است که حکومت ۳۰ ساله چند خانواده براموال دانشگاه آزاد غصب محسوب نمی شود اما ریاست شخصی که در فرآیند قانونی توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی تایید شده، غصب به حساب می آید؟!

اصلا مال چه کسی بوده که غصب شده؛ اگر برای نظام است که خود نظام تصمیم لازم را درباره آن گرفته است اما این ها به دنبال این بودند که دانشگاه مال ماست، در حالی که زمین های دانشگاه آزاد از بودجه بیت المال تامین شده اند.

اما به قول معروف "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت"؛ دانشگاه آزاد دیگر برای مردم است و شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره ریاست آن تصمیم گیر است. حالا اگر شما در آن شورا لابی می کنید، آن بحث دیگری است. در جاهای دیگر هم ممکن است لابی صورت بگیرد. ولی به هرحال دیگر این برای نظام است و از اریکه یک خاندان خارج شده و نمی تواند ریاست بی ضابطه و بر مبنای علایق شخصی یک فرد به مدت سی سال داشته باشد. آیا این غصب است؟ من نمی دانم این تکبر شاهانه از کجا نشئت می گیرد؟!

البته بی انصافی است که این نکته را درنظر نگیریم که خدمات دانشگاه آزاد و آقای جاسبی در طی سی سال کم سابقه است و دانشگاه آزاد مانند فرزندی بوده که از کودکی به جوانی رسیده است. اما این تغییر روال هم نیاز نظام و انقلاب بود.

جالب است که می گویند مدیریت دانشگاه آزاد از دست کسی که بنا به تکلیف در آن جا بود خارج شد و به کسی رسید که با علاقه به مجموعه آمده است. این ها به خاطر نگاه متکبرانه ای که دارند نمی فهمند که بالاترین عشق و علاقه، علاقه به تکلیفی است که فرد انجام می دهد. همه بچه هایی که به جبهه رفتند عشق به انجام تکلیف داشتند.

آقای دکتر شما در سال های وزارت خود گام هایی برای تحقق هدف اسلامی شدن دانشگاه ها برداشتید اما با موانع متعددی رو به رو بودید. حتی فکر می کنم در آن ایام، رییس جمهور از شما حمایت کافی را نکرد.

باید عرض کنم که آقای دکتر احمدی نژاد از بنده حمایت کرد. اما مسئله این است که من مثلا یک سطح حمایت بالایی را نیاز دارم. ولی ایشان در سطحی پایین تر حمایت کرد. به نظرم، شما به آن نامه رییس جمهور درباره تفکیک جنسیتی اشاره دارید. شب قبل از آن نامه، ایشان با من صحبت کردند. من داشتم همراه هیاتی به عراق می رفتم. شب تلفنی با من صحبت کردند و نظرات شان را درباره طرحی که در زمینه تفکیک جنسیتی در وزارت علوم ابلاغ شده بود به بنده گفتند. بعد ایشان گفتند فردا هم نامه ای در این زمینه برایت می فرستم. من گفتم دیگر چرا نامه می دهید؟ هر صحبتی هست اکنون بگویید. یا حداقل صبر کن که من تا پس فردا از عراق برگردم و بیشتر با هم صحبت کنیم و بالاخره به یک جمع بندی می رسیم و آن را من اجرا می کنم.ایشان نپذیرفت و من فردای آن روز در عراق متوجه شدم ایشان نامه ای به بنده داده اند و در آن گفته اند روش های شما علمی نیست. من هم در پاسخ نامه ای نوشتم و در آن نوشتم که سعی میکنم روش هایم را علمی کنم. روش هایی را به کار ببرم که هم شما و هم مراجع بپذیرید. به هرحال من دینم را از مراجع می گیرم نه از آقای x و y.

این نوع عملکردها از دکتر احمدی نژاد بی سابقه نبود. اکنون که حدود یک سال از مسئولیت شما در وزارت دولت احمدی نژاد می گذرد. در تناسب با دولت جدید، به احمدی نژاد چه امتیازی می دهید؟

به نظرم احمدی نژاد در طول هشت سال کاری کرد که در سی سال اینده من قائل نیستم هیچ رییس جمهوری بتواند انجام دهد. در بیست و هفت سال گذشته قبل از اقای احمدی نژاد هم نتوانستند بکنند . واقعا نمی توانند . احمدی نژاد به قدری انرژی داشت که قابل وصف نیست. احمدی نژاد بین مردم بودن را دوست داشت داشت با مردم بودن را دوست داشت نه بر مردم مسلط بودن را . اگر یک عده ای که اطراف ایشان قرار گرفتند و ایشان را استحاله کردند اجازه می دادند، احمدی نژاد اسطوره تاریخ ایران می شد. اتفاقا عده ای این را خوب فهمیدند و نگذاشتند که وی اسطوره شود. نگذاشتند به عنوان یک الگوی خدمت ، یک الگوی اجرایی اسطوره بشود. از اول هم یک عده میخواستند کارهای اجرایی ایشان رو لوث کنند. طرح هایی مثل مسکن مهر و ... را. دیدند این کار جواب نمی دهد. واقعیت همین بود که نوع فعالیت اجرایی احمدی نژاد این گونه بود که به دل می نشست. پس کارهای اجرایی ایشان را گذاشتند کنار و شروع کردن به حواشی پرداختن. عده ای از اطرافیان احمدی نژاد هم به این حواشی دامن زدند. دو سه سال آخر همه به اضافه دو سه نفر اطرافش با هم جمع شدند که احمدی نژاد اسطوره نشود. بعدا بالاخره خدا کند همه عاقبت به خیر بشوند.

به نظر شما می توان به احمدی نژادی منهای همین دوسه نفری که می فرمایید امید داشت؟ از این منظر می پرسم که عده ای معتقدند هنوز می توان برای ایستادن برابر جریان تمامیت طلب اصلاح طلب به احمدی نژاد نگاه داشت؟

البته من قائل نیستم که فقط احمدی نژاد می تواند جلوی این ها بایستد. منظور از ایستادن رقابت سیاسی است دیگر. همین دولت هم نیاز به آسیب شناسی دارد. به هرحال همه ما وظیفه داریم که اکنون که این دولت مشغول به کار است سعی کنیم شرایطی ایجاد کنیم که دولت بتواند خدمات رسانی مناسب تری را انجام بدهد. اما از نظر رقابت سیاسی میگویم.

ببینید در این انتخابات همان اتفاقی بر اصولگرایان افتاد که در شورای دوم بر اصلاح طلبان رفت. چطور شد که آقایان نیامدند یک نفر را انتخاب کنند. هر کس فکر کرد خودش رییس جمهور است و رقیبی در اصلاحات نمی دید. مردم هم که می بینند این ها به خودشان می پرند و سر همدیگر را می تراشند. این یک اشتباه تاکتیکی بود. از این اشتباه باید درس بگیریم و سعی کنیم که منسجم باشیم. سال ۸۴ هم، اصولگرایان نتوانستند به وحدت برسند. 

پس می توان گفت شما بیش از احمدی نژاد به ظرفیت اصولگرایان برای رقابت با جریان کارگزار و اصلاح طلبان امیدوارید؟

من خودم را در دایره اصولگرایی تعریف می کنم. التبه آن اصول گرایی را که شاخص هایش را حضرت آقا تعریف کردند. بالاخره این جناح های سیاسی که وجود دارد من خودم را در جناح اصول گرا تعریف می کنم و بسیار هم خوشحال هستم و به آن افتخار می کنم. به اعتقاد من اصول گرایی و بزرگان اصول گرایی باید بنشینند. بزرگان رده دارند دیگر. مثلا فرض بفرمایید آقای قالیباف و حداد و ولایتی دور هم بنشینند و بعد بگویند یکی از ما برود جواب نمی دهد.همه این ها بزرگانند. اما وقتی من می گویم بزرگان بنشینند منظورم بزرگان جریان های اصولگرایی مثلا جامعتین هستند. یک زمان وقتی جامعتین حرفی می زد حرف آخر بود . الان هم وقتی جامعتین حرف میزنه باید حرف آخر باشه . هر وقت این شد ما مسیر خودمان رو پیدا می‌کنم . باید مسیر درست را پیدا کنیم نه مسیر سلیقه ای را و نه تکلیف سلیقه ای را. جالب است همه تکلیف را در این می بینیم که [به عرصه] بیاییم. هیچ کس نمی گوید که گاهی نیامدن هم تکلیف است. گاهی انجام ندادن کاری تکلیف است همیشه که فقط آمدن تکلیف نیست . اگر این بشود من فکر می کنم اصول گرایی می تواند منشا خدمات موثرتری برای جامعه باشد. 

به نظر شما آیا می توان احمدی نژاد که خود را خارج از دایره اصولگرایی تعریف می کند را به اصالت خود بازگرداند؟

احمدی نژاد جایی نرفته که بخواد برگردد. [خنده] 

اما از یک جایی به بعد احمدی نژاد اعتقاد پیدا کرد که من همان مشایی هستم. و راه خود را از سایرین جدا کرد.

بله.اقای احمدی نژاد روزی در جلسه هیئت دولت فرمودند من مشاییم و مشایی منم . من آن جا دستم را بلند کردم و گفتم : من قائل به این نیستم که مشایی شما هستید .خیلی علنی گفتم که من اصلا قائل به این نیستم که مشایی شماست . مشایی هیچ وقت احمدی نژاد نیست، هیچ وقت احمدی نژاد نیست و ادبیات احمدی نژاد با ادبیات مشایی متفاوت است . ادبیات مشایی با ادبیات احمدی متفاوت است خلقیات مشایی با خلقیات احمدی متفاوت است. مردم داری مشایی با مردم داری احمدی نژاد متفاوت است . و حتی الگوی اجرایی احمدی نژاد با مشایی متفاوت است .انرژی احمدی با انرژی مشایی متفاوت است تحرک احمدی نژاد با تحرک مشایی متفاوت است .زکاوت احمدی نژاد با ذکاوت او متفاوت است . با این همه تفاوت چطور مشایی میتواند احمدی نژاد باشد . ایشان گفت من دارم این را می گویم. گفتم حتی خودتان هم این را بگویید ولی این نیست عزیزمن .

نگاه مردم به اقای احمدی نژاد به نگاه مردم به اقای مشایی متفاوت است. نگاه بچه حزب الله ها به اقای احمدی نژاد با نگاه آن ها به مشایی متفاوت است. نگاه حزب الله به احمدی نژآد، نگاه توده مردم به احمدی با نگاه توده مردم به مشایی متفاوت است .احمدی نژاد از جنس مردم بود از جنس مردم هست. نگاه مردم به احمدی نژاد از جنس خودشان بود این نگاه با نگاهی که به مشایی دارند متفاوت است. احمدی نژاد را کسی نظریه پرداز نمی خواست. کسی به احمدی نژاد نظریه پرداز رای نداد. مردم به احمدی نژادی رای داد که حرف دل آن ها را می زد . کسی که می گفت من برای شما نوکری میکنم. احمدی نژاد نیامده بود که برای مردم انسان کامل را تبیین کند . مردم به احمدی نژادی رای ندادند که بیاید دو ساعت سخنرانی در رابطه فلان موضوع فلسفی بکند.

البته من هم هنوز احمدی نژاد را دوستش دارم و هم به او احترام می گذارم. به خاطر کارهای اجرایی که کرد.و امیدوارم که بالاخره بتواند باز همان احمدی نژادی که ما می شناختیم بشود.همان احمدی نژادی که ملت می شناخت. همان احمدی نژادی که الگویش الگوی مناسبی باشد. 

آقای دکتر نکته آخر یا حرف دلی در پایان فرمایش تان دارید؟

بعضی نعمت ها را انسان دارد اما قدرش را نمی داند. مثل سلامتی که تا وقتی داری قدرش را نمی دانی. به محض این که از دست می رود قدرش را می دانی.اگه یک دولتی آمد و که اعلام کرد و عملا هم شما دید که درد دین دارد سعی کنید کمکش کنید .سعی کنید مسیرش را هموار کنید . انتظار است که جامعه ما آرمان خواه و آرمان گرا باشند. اما بد نیست به واقعیت ها هم نگاه کند و منطقی باشند.

اگر به عنوان یک آرمان گرا مطلبی را بگوییم که با واقعیت فاصله دارد، خدشه به شخصیت و آبروی انسان هاست. این که کامران دانشجو را در کلیپی با یک زن در آسانسور بالا و پایینش کنی و بعد بگویند در آن کلیپ کذایی شما در آسانسور بودی! آخر چنین چیزی به من می خورد؟ این است که می گویم قدرت تحلیل سیاسی باید بالا برود. حالا مثلا من در این باره باید وقت و نیرو بگذارم و بگویم این قضیه صحت ندارد ؟! جالب این است که در این قضیه نیروی انتظامی رفته بود گوش وبینی و شکل شناسی و ... و نهایتا گزارش از نیروی انتظامی به دست من رسیده بود که شخص حاضر این کلیپ به هیچ عنوان شما نیستی! من گفتم چه خوب شد که مرا از شک و شبهه بیرون آوردی!واقعا خداوند عاقبت همه ما را به خیر کند. 


منبع:خبرگزاری دانشجو  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ژنو,توافق ژنو,منتقدان,منتقدان ژنو,دولت,رهبر,

سرانجام علیرغم کارشکنی های متعدد جهت برگزار نشدن همایش «دلواپسیم»، عصر روز شنبه ۱۳ اردیبهشت ۹۳ لانه جاسوسی سابق میزبان منتقدان توافقنامه ژنو بود، همایشی که از ساعتی قبل از آغاز آن، ظرفیت صندلی های سالن اش تکمیل شده بود و حتی در راهروهای جانبی سالن نیز دیگر جایی برای سوزن انداختن وجود نداشت و همین مساله خیلی ها را مجبور کرد تا با حضور در اطراف سالن و از طریق ویدئو پروژکتور برنامه را دنبال کنند.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از رجانیوز، بدون اغراق این برنامه را باید بزرگترین گردهم آیی منتقدان ژنو طی چند ماه گذشته تاکنون دانست، همایشی که قرار بود ساعت ۱۶.۳۰ در سالن سیدالشهدای میدان هفتم تیر برگزار شود اما به علت فشارهای برخی مسئولان دولت، در آخرین ساعات مانده به آغاز برنامه اعلام شد چنین اجازه وجود نخواهد داشت و مسئولین برنامه نیز به ناچار این همایش را به چند صد متر آن طرف تر یعنی مجمتع ۱۳ آبان یا همان لانه جاسوسی سابق انتقال دادند.
اما این برنامه حواشی متعددی داشت که اهم آن را به روایت خبرنگار رجانیوز می خوانید:



*از چند صد متر مانده به درب لانه جاسوسی، از حجم افرادی که در پیاده رو و خیابان طالقانی راهی درب اصلی مجتمع ۱۳ آبان هستند، می شود حدس زد که قرار است یک همایش بزرگ در این مکان برگزار شود. این را از تعداد زیاد ماشین ها و موتورهای پارک شده اطراف آنجا نیز می توان فهمید.

* برای ورود به لانه جاسوسی نیاز نیست کسی مسیر تا سالن را به شما نشان دهد، کافی است پشت سر جمعیت روانه به سمت سالن «بصیرت» حرکت کنید تا خود به خود به درب اصلی سالن برسید اما از آنجایی که زودتر از شما افراد بسیاری آمده و پشت درب مانده اند، تنها راه، تحمل شرایط و دنبال کردن برنامه از طریق ویدئو پروژکتورهای اطراف سالن است.



* البته ماجرا برای خبرنگاران کمی فرق می کند و وقتی کمی زمان می گذرد، می شود تنها با کارت خبرنگاری وارد سالن شد تا شاید در کنار سن یا درب ورودی، جایی برای ایستادن پیدا کرد. اولین چیزی هم که هنگام ورود به سالن احساس می شود، دمای بالای هوا و شرجی بودن آن است که باعث می شود به فاصله چند دقیقه، تمام لباس هایتان خیس شود، اما چاره ای نیست! هر چه باشد بهتر از بیرون نشستن و دنبال کردن مراسم از طریق ویدئو پروژکتورهاست!

* یکی یکی میهمانان مراسم نیز از راه می رسند، اما نکته جالب نداشتن جا برای نشستن است! هر چند میهمانان برای ورود به سالن از درب پشت سن وارد می شوند اما تراکم جمعیت قبل از آغاز برنامه به حدی است که آنها نیز جایی برای نشستن ندارند و تعجبی ندارد اگر روح الله حسینیان، محمد سلیمانی، علیرضا زاکانی و خیلی های دیگر را روی زمین و کنار دیگر خبرنگاران و میهمانان ببینیم.



* نکته جالب دیگر حضور چهره های انقلابی از طیف های مختلف سیاسی است که همه بر سر محورهای اصلی و گفتمانی انقلاب متحد شده اند. چه جبهه پایداری، چه جمعیت ایثارگران، چه جمعیت رهپویان و چه افراد دیگری که در هیچ یک از این مجموعه ها نیستند اما بر سر آینده کشور، استقلال ایران و توافق ضعیف ژنو «دلواپسند» را می توان اینجا دید، از فریدون عباسی تا علیرضا پناهیان، سقای بی ریا، الیاس نادران، پرویز امینی، وحید یامین پور، بهرام بیرانوند، ابوالفضل ظهره وند، محمد سلیمانی، روح الله حسینیان، علی اکبر متکان، مهدی کوچک زاده، فواد ایزدی، ناصر نوبری، سعید زیباکلام، سید محمود نبویان، محمد صادق کوشکی، مهدی محمدی، مهندس آبنیکی و ...



* پس از قرائت قرآن برای آغاز برنامه، مجری برنامه که یکی از دانشجویان دانشگاه امیرکبیر است به روی سن می رود و برنامه را رسما آغاز می کند، بعد از سخنان وی کلیپ کوتاهی از نرم افزار چند رسانه ای «دلواپسیم» که کاری از گروه آرمان مشهد است پخش می شود و استقبال مخاطبان را به همراه دارد، بویژه زمانی که فیلمی از ناصر نوبری سفیر اسبق ایران در شوروی پخش می شود که وی اعلام می کند ما هم با بازی «برد- برد» موافقیم اما نه با مذاکراتی که انتهایش می شود «برد که برد!»

* بعد از پخش کلیپ نیز سینا دستخوش خواننده جوان و انقلابی که مدتی است کار خود را آغاز کرده به اجرای سرود پرداخت، بعد از وی نیز دقایقی در رثای امام هادی علیه السلام عزاداری شد و حال و هوای مراسم تغییر کرد.



* اولین سخنران برنامه مهندس آبنیکی است، همکار سابق شهید احمدی روشن که مدتی است نه دیگر مصطفی را کنار خود می بیند و نه به سایت نطنز رفت و آمد دارد، او یکی از اخراجی های سازمان انرژی اتمی است که خیلی مودبانه عذرش خواسته شده است.

*بعد از آبنیکی، ۸ نفر به نمایندگی از منتقدان توافق ژنو به روی سن آمده و صحبت کردند، علیرضا پناهیان، محمد کوثری، ناصر نوبری، فریدون عباسی، فواد ایزدی، مهدی محمدی، جواد کریمی قدوسی و محمد صادق کوشکی. یکی نماینده مجلس است، دیگری استاد دانشگاه، دیگری سخنران بزرگترین هیات های مذهبی کشور، دیگری رییس سابق سازمان انرژی اتمی، اما همه شان یک وجه مشترک دارند و آن هم اینکه نسبت به آینده ایران «دلواپسند».



* قبل از اینکه هر یک سخنان خود را شروع کنند، جمعیت یکصدا می خواهد تا علیرضا پناهیان صحبتهایش را آغاز کند و او نیز بنا به مطالبه حاضران در سالن حرفهایش را شروع می کند، لب کلامش هم این است که این برنامه به افزایش قدرت تیم مذاکره کننده هسته ای در مذاکرات می انجامد چون ما مطالباتی داریم که مسئولان می توانند با استناد به این جمعیت و جمعیت های مشابه در سراسر کشور، مطالبات به حق مردم را از ۱+۵ مطالبه کنند.

پناهیان در بخش دیگری از اظهاراتش نیز هشدار می دهد که «اگر مذاکرات موجب رونق اقتصادی و افزایش عزت کشور شود، آن مذاکره در خدمت جمهوری اسلامی است و اگر مذاکراتی به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی منجر نشود این مذاکره محکوم به شکست است.»



بعد از پناهیان، نوبت به کوثری می رسد. عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می گوید: «حرف ما با تیم مذاکره کننده هسته ای کشورمان این است که شما در برابر این همه امتیازات که در توافق ژنو به ۱+۵ دادید باید تمام تحریم ها لغو می شد نه اینکه صرفاً صنعت کشتیرانی و پتروشیمی ما تا حدودی از تحریم رها شود.»

بعد از کوثری نوبت به کریمی قدوسی دیگر عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می رسد، او که با حرارت تر از دیگران سخن می گوید و بارها در بین سخنانش فریادهای الله اکبر مخاطبان را بلند می کند. قدوسی از شکایت شورای عالی امنیت ملی از وی به خاطر نقد توافق ژنو در یکی از سخنرانی هایش ابراز تاسف می کند و در بخش دیگری از صحبتهایش می گوید: «مقام معظم رهبری می‌گویند من خوشبین نیستم اما مخالفتی هم نمی‌کنم، فکر هم نمی‌کنم این مذکرات به نتیجه برسد. به سخن مقام معظم رهبری و گزارش آقای روحانی درباره توافق هسته‌ای دقت کنید، از آقای روحانی می‌پرسند نظر شما درباره توافق هسته‌ای چیست؟ می‌گوید خوشبینی و بدبینی در دنیای سیاست معنا ندارد و باید واقع‌بین بود، البته آقای روحانی می‌گوید با شناختی که از دنیا و مسائل دارم بدبین نیستم؛ تا کنون سابقه نداشته است هیچ رئیس‌جمهوری مقابل نظر مقام معظم رهبری اینگونه نظر دهد.»

ناصر نوبری دیگر سخنران برنامه است که با شور و هیجان اش، جمعیت را به وجد آورده و در بخشی از حرفهایش به روحانی می گوید حداقل یک نفر را معرفی کنید تا بتواند از توافق ژنو دفاع کند! نه اینکه هر کسی می خواهد از این توافقنامه دفاع کند می گوید اصلا انرژی هسته ای می خواهیم چه کار؟ آیا موضع دولت هم همین است؟!



حالا دیگر نوبت فریدون عباسی رییس سابق سازمان انرژی اتمی است، شهید زنده ای که یک بار هم از ترور موساد در خیابان های تهران جان سالم به در برده است و این روزها که همکاران سابقش را به خاطر شهادت آنها از دست داده، یکه و تنها به دانشگاه ها و مجامع مختلف می رود و از دلواپسی هایش برای آینده ایران بواسطه توافق ژنو می گوید.

امروز هم آرام آرام از نقاط ضعف توافق ژنو می گوید و وقتی تاکید می کند: « تیم مذاکره کننده قبلی به خوبی و قهرمانانه در مقابل این خواسته مقاومت کرد و اگر بخواهیم عنوان قهرمانی به کسی بدهیم باید به تیم آقای جلیلی بدهیم نه دیگران.» سالن و جمعیت حاضر در آن به وجد می آید و با شعارهایی در حمایت از تیم سابق مذاکره کننده ای سابق کشورمان، از آنها به خاطر حفظ عزت و معامله نکردن حقوق ملت با دشمن تشکر میکنند.



بعد از عباسی، فواد ایزدی از نگرانی های خود می گوید: «دلواپسیم که امتیازات مورد نیاز کشور در گام نهایی گرفته نشود» و بعد از وی نیز مهدی محمدی صحبتهایش را آغاز می کند و می گوید که «توافق ژنو، توافقی است که ماهیت انقلاب را هدف گرفته و موضوع هسته ای تنها یک سکو برای رسیدن به این هدف است.»

و در نهایت نیز محمد صادق کوشکی با اعلام انتقاداتش به توافق ژنو می گوید: «امروز با افتخار عنوان بی‌سوادی را می‌پذیریم و به آن افتخار می‌کنیم تا فردا بی‌شرف نباشیم.»

اما این پایان برنامه نیست و پس ازشعارهای پی در پی حاضران در سالن در حمایت از محتوای صحبتهای سخنرانان، مجری به روی سن آمده و ضمن دعوت از دیگر اساتید حاضر در سالن، از آنها خواست تا یک عکس یادگاری بگیرند. این عکس بهانه ای بود برای تقدیر ویژه از دکتر سعید زیباکلام، سید محمد نبویان، حمید رسایی، حسین قدیانی و ... که بعضا مورد شکایت شورای عالی امنیت ملی به علت نقد توافق ژنو نیز قرار گرفته اند؛ از آنها می خواهد تا چند کلامی با مردم صحبت کنند.



در همین حال جمعیت حاضر در سالن نیز با شعارهایی خطاب به ضرغامی از وی می خواهد تا با تمام کردن سانسور صحبتهای منتقدان ژنو، فرصتی برای حضور آنها در رسانه ملی فراهم کند تا در قبال ساعتها مدح یک طرفه عملکرد تیم مذاکره کننده و این توافقنامه، چند دقیقه ای هم منتقدان دولت بتوانند از نگرانی های خود خطاب به مردم بگویند.



* حالا دیگر اذان مغرب شده است و فوج فوج جمعیت حاضر در سالن و اطراف سالن به سمت وضوخانه حرکت می کنند، بازار فروش نشریات و سی دی های مرتبط با توافق ژنو هم داغ داغ است، میهمانان نیز فرصتی برای سر خاراندن ندارند! دور هر یک را ده ها نفر گرفته اند و سوالات و نگرانی هایشان را مطرح می کنند، بویژه نمایندگان مجلس که مردم و دانشجویان دائما به آنها گفته می گویند مدیون خون شهدا و مردم هستید اگر در برابر انفعال عده ای! سکوت کنید و بگذارید سرمایه های این مملکت به بهانه دلارهای نرسیده به کشور، تاراج شود ...  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:آمریکا,کوشکیوکدخدا,توافق,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، کوشکی استاد دانشگاه و منتقد توافقنامه ژنو در همایش دلواپسیم که در ساختمان فرهنگی ۱۳ آبان برگزار شد، اظهار داشت: در تیرماه سال ۶۶ و در روزی بسیار بسیار گرمتر از این سالن یکی از هم‌رزمان ما از شدت عطش به شهادت رسیدن علاوه براین ما ۳۰۰ هزار شهید تقدیم کردیم تا آمریکا کدخدای ما نباشد.

وی افزود:هزاران کودک یتیم به جامانده از جنگ داریم تا دیگر کسی جرأت نداشته باشد توان دفاعی ایران را در برابر آمریکا تحقیر کند.

این استاد دانشگاه با تأکید براینکه ما خیلی دلواپس، نگران و مضطربیم ادامه داد: مطمئن باشید با پذیرش توافقنامه به شکل فعلی از شما خواهند خواست بهائیت را به نام حقوق بشر به رسمیت بشناسید و حجاب اسلامی را در این کشور به اسم دفاع از حقوق بشر کنار گذارید.

وی یادآور شد: اگر ما ساکت باشیم آنگاه مرگ بر آمریکا در این کشور جرم خواهد بود. نتیجه همه خوشبینی‌ها و لبخندها این بود که آنها اعلام کردند که ما سلاح موشکی نداشته باشیم در حالی که توان موشکی ما ثمره خون شهید تهران مقدم و یاران او که پودر شدند.

وی ادامه داد: آنها از ما خواسته‌اند که دست از حمایت حزب‌الله و جهاد اسلامی بردارید ما امروز نگرانیم تا فردا شرمنده شهید احمدی روشن شهریاری و همه شهدای هسته‌ای نباشیم.

کوشکی با اشاره به اینکه ما امروز به این توافق معترضیم گفت با افتخار عنوان بی سوادی را می‌پذیریم، امروز بی سوادیم تا فردا بی شرف نباشیم.

وی خطاب به رسانه‌هایی که عنوان دلواپسی این همایش را به تمسخر گرفته‌اند، گفت: اشکالی نیست ما را تمسخر کنید تمسخر امروز شما برای ما شیرین‌تر از آن است که فردا شرمنده امام و شهدا و امام زمان نشویم.

این استاد دانشگاه با اشاره به اظهار وزیر امور خارجه سابق آمریکا گفت: وزیر سابق آمریکا می‌گوید اگر آنها ایرانی‌ها می‌خواهند مستقل باشند ما نمی‌خواهیم آنها حتی برق داشته باشند و ما امروز نگرانیم زیرا در پرتو مذاکره‌ای که دوستان با سواد آقای روحانی انجام داده‌اند وندی شرمن شیطان مسلم مردم ایران را به دروغگویی و صفت‌های دیگر متهم می‌کند.

وی گفت: این ملت و مردم خون دل خوردند و انتظار دارند مسئولانش جواب قاطعی به اتهامات شرمن دهند اما آنها می‌گویند که او جای مادربزرگ ماست و پیرزن است و این تنها پاسخ آنها به اهانت‌های وندی شرمن است.

کوشکی ادامه داد: هیهات که مردم مسلمان ایران امان‌نامه کفر و شرک را امضا کنند ارمنی‌های این کشور نیز عاشق ابوالفضل هستند همان ابوالفضلی که امان نامه کفر و شرک را امضا نکرد.

وی خطاب به رئیس جمهور گفت: آقای روحانی شما مجتهدید زشت است به شما بگویند قرآن می‌گوید این مذاکره نتیجه ندارد آنها زمانی از شما راضی می‌شوند که دست از ایمانتان بردارد و هیهات که ما چنین اجازه دهیم.

وی در پایان تأکید کرد: ما به شما قول می‌دهیم که نخواهیم گذاشت این انقلاب به دست نااهلان بیافتد.


منبع:تسنیم


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ژنو,توافق ژنو,هسته ای,

پایگاه خبری انصارحزب الله - نخست - ۱۰ ماهي هست كه جامعه دلواپس است؛ از همان روزي دلواپس شد كه گروهي كليد همه مشكلات داخلي و خارجي را در «‌مذاكره با غرب» ديدند، همان ايامي كه مراودات بين‌المللي در ديپلماسي «‌سكوت» و «لبخند» مختصر شد، ديپلماسي‌اي كه «‌لبخند»ش براي غربي‌ها بود و تندخويي‌اش براي منتقدان داخلي، «سكوت»ش در مقابل زياده‌خواهي بيروني‌ها بود و تندخويي‌اش براي ناصحان دروني.

«دلواپس»‌اند تا بسياري از مباني و اصول انقلاب اسلامي نظير «استكبارستيزي»، «‌داشتن روحيه ايستادگي و پايداري در مقابل تهديدات وتحريم‌هاي نظام سلطه‌» و «‌تكيه بر توانمندي‌هاي داخلي» در لبخندهاي ديپلماتيك گم شده و جاي خود را به «‌انفعال»، «تسليم‌پذيري در مقابل فشارهاي بين‌المللي» و «‌توسعه برون‌زا» بدهد؛ «دلواپس» از اينكه تمام داشته‌هاي هسته‌اي و غيرهسته‌اي‌مان را به بهانه سياست «تنش‌زدايي در روابط بين‌الملل» بر سر ميز مذاكره معامله كنيم‌!

«دل آشفته»‌اند جماعتي از اينكه توانايي‌هاي ما در حوزه هسته‌اي به پايين‌ترين سطح ممكن برسد و تنها در بعد تحقيقات- آن هم در موارد محدود و خاص و دقيقاً مطابق خواسته غربي‌ها- خلاصه شود، آنگونه كه بر اساس همين نگاه حق غني‌سازي ما به رسميت شناخته نشد، ۲۰۰ كيلوگرم از اورانيوم‌ها را رقيق‌سازي كرديم و فعاليت‌هاي هسته‌اي را به حالت تعليق درآورديم.

دوم- اما خب دلواپسي‌ها يكي دوتا نيست و در يك حوزه و چند حوزه خلاصه نمي‌شود؛ از فرهنگ و هنر، اقتصاد و معيشت گرفته تا مباحث اعتقادي و هسته‌اي و سياست داخله و خارجه را شامل مي‌شود، به گونه‌اي كه بسياري از دلسوزان انقلاب و ناصحان خيرخواه را نگران و مضطرب كرده است.

بله، آشفته دلي ما فقط تنها حوزه هسته‌اي را شامل نمي‌شود و به امروز اختصاص ندارد، از همان روز «دل مشغول» شديم كه به بهانه روي كار آمدن دولتي دموكراتيك و طرفدار آزادي بيان، روزنامه‌هاي زنجيره‌اي باز- به مانند گذشته- حكم قصاص را غيرانساني خوانده، شهادت دو زن مساوي با يك مرد را غير عقلاني دانسته و پيشوا بودن حضرت امير (ع) در بعد اعتقادي و سياسي را زير سؤال بردند.

درست شبيه همان روزهايي كه هواخواهان ليبرالسيم در رسانه‌هاي‌شان- طي سال‌هاي ۷۶تا۸۴ - عنوان مي‌كردند: «‌به شهادت رسيدن حسين در عاشورا نتيجه خشونت‌هاي پيامبر در بدر بود»، «حضرت علي چون خشونت طلب بوده شايسته عتاب و ملامت است»، «به خدا هم مي‌توان اعتراض كرد و او را فتنه‌گر ناميد»، «نظريه غيرت ديني، ويران كننده انديشه و فرهنگ و تمدن است»، «مظاهر ديني چون حجاب و حياي زنان، نماد عقب افتادگي است»، «تفكر شيعه‌گري موجب انحطاط مملكت ما و مانعي براي دموكراسي است»، «فرهنگ شهادت خشونت آفرين است. اگر كشته شدن آسان شد، كشتن هم آسان مي‌شود.»

سوم – افكار عموم از آن زمان «دل نگران» شد كه در اقدامي قابل تأمل بيش از ۴۰ تن از روساي دانشگاه‌هاي مهم كشور به فاصله پنج ماه از كار بركنار شدند، بيش از ۳۰۰ تن از دانشجوهاي افراطي و نشانه‌دار حكم ادامه تحصيل گرفتند و عناصر فعال در غائله۸۸ در سطوح مديريتي آموزش عالي كشور پست مديريتي گرفتند.

چطور مي‌شود ديد كه بسياري از فعالان در فتنه را كه برخي از وزرا در مراكز حساس و استراتژيك وزارتخانه‌ها به كار گرفته‌اند نگران نبود، چگونه مي‌شود دلهره نداشت زماني كه روساي دانشگاه‌ها اجازه فعاليت به تشكل‌هاي دانشجويي تندرو و هنجارشكن را در سطح دانشگاه‌ها داده و آنها با فراغ بال تحركات ساختار شكنانه را رويه كرده‌اند.

چهارم – البته آنها «دلواپس» هم هستند از اينكه غرور ملي و مباني اعتقادي مان را هم بر سر ميز مذاكره داد و ستد كنيم، همچنان كه رئيس دولت اصلاحات به بوش متعهد شد تا از حمايت حماس و حزب الله دست بردارد و از حمله نظامي امريكايي‌ها مصون بمانيم، باز متعهد شويم كه از فلان جنبش مردمي در يك كشور اسلامي چتر حمايتي خود را برداشته و پا را از حد خود فراتر نگذاريم، يا ديگر بار بدون اجازه وارد حياط خلوت امريكايي‌ها نشده و منافع شان را به خطر نيندازيم.

«دل‌آشفته‌» نيز هستند تا غائله سازان ۷۸ و ۸۸ - كه با كمك دولت ريكاوري كرده و اكنون وظيفه سند‌سازي حقوق بشري براي سازمان‌هاي بين‌المللي را برعهده دارند- دوباره كشور را درگير بحران عميق‌تر كرده و با عمليات پيچيده «استحاله نظام» را وارد فاز عملياتي كنند.

پنجم - اگر چه جنس ۱۰ ماه دلواپسي از نوع «توسعه سياسي»، «براندازي نرم» و «‌قدرت طلبي مطلق» نبود اما نوع واكنش‌ها به آن چكشي و ضربتي بود، به گونه‌اي كه هيچ گاه اجازه داده نشد دلواپسي‌ها از تريبون رسمي به جامعه ابراز شود. اما اين باعث نشده كه ما «دلسرد» شويم؛ اين برخوردها هيچ گاه باعث نشد تا دلسوزان و وفاداران به نظام وانقلاب از آرمان‌ها و اصول خود دست بردارند، برعكس از هر فرصتي براي آگاه‌سازي افكار عموم نسبت به سياست‌هاي دولت استفاده كرده‌اند، برگزاري همايش«دلواپسيم» - در روز گذشته- هم از همين نوع است. اساساً «دلسرد» در گفتمان مقاومت و ايستادگي جايي ندارد آنجايي معنا پيدا مي‌كند كه خود را وابسته و نيازمند جهان غرب بدانيم و بپذيريم كه آنها بايد براي ما تصميم بگيرند و اراده ما در برابر قدرت آنها كاري از پيش نمي‌برد.


 محمد اسماعيلي
منبع : روزنامه جوان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:عارف,روحانی,هاشمی,خمینی,

 روزنامه آرمان امروز منتسب به خانواده هاشمی رفسنجانی با درج تصویر هاشمی، روحانی و سید حسن خمینی از آنها به عنوان بزرگان اصلاح طلبان نام برد.

روزنامه آرمان در این خصوص نوشته است: عارف هم از آن دسته بود كه اگرچه در انتخابات سال۹۲ كانديدا شد اما تا پيش از آن فعاليت سياسي علني از خود بروز نداده بود و پس از انصراف به خاطر احترام به نظر بزرگان بيش از گذشته به فعاليت‌هاي خود رنگ و بوي عملياتي داد.

عارف به خاطر اقبالي كه مردم از سال گذشته نسبت به او پيدا كردند، احساس مسئوليت بيشتري نسبت به جامعه پيدا كرده و به دنبال اين است با سازوكارهايي كه در نظر دارد زمينه پيروزي اصلاح‌طلبان و گروهي از اصولگرايان معتدل را در انتخابات فراهم آورد.

او از ابتداي سال جديد بحث ائتلاف ميان اصلاح‌طلبان و اصولگرايان معتدل و همچنين شوراي رهبري اصلاح‌طلبان را مطرح كرده است و در اين ارتباط ديدارهايي نيز با برخي از چهره‌هاي شاخص از جمله آيت‌ا... واعظ طبسي توليت آستان قدس رضوي داشته كه به گفته حسن رسولي، در اين ديدار صميمانه آيت‌ا... واعظ طبسي با تاييد مشي ميانه‌روي دكتر عارف، وي را ترغيب كرده كه با توجه به نقشي كه در عرصه سياسي كشور دارد، تلاش كند تا نيروهاي معتقد هر دو جريان اصلاح‌طلب و اصولگرا كه به مباني نظام اعتقاد و اصول قانون اساسي را قبول‌دارند، براي اعتلاي كشور تلاش كنند. شايد براي جمع‌بندي و تعيين سازوكارهاي اين مساله بوده كه در همين يك ماه و نيم گذشته از آغاز سال جديد به ديدار حسن روحاني در پاستور، آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني در مجمع تشخيص مصلحت نظام و سيدحسن خميني در جماران رفته است.

هرچند تاكنون اخبار رسمي از جزييات اين ديدارها منتشر نشده است اما اخبار رسيده حكايت از آن دارد كه در اين جلسات طرفين در رابطه با تشكيل شوراي رهبري اصلاح‌طلبان سخن گفته و تشكيل آن را مورد تاكيد قرار داده‌اند اما سازوكار آن تاكنون نهايي نشده است. به هر حال اصلاح‌طلبان پس از وقفه‌اي ۸ساله بار ديگر فضا را مهيا مي‌بينند تا با وحدت و ائتلافي دوباره كرسي‌هاي قدرت را براي خدمت به جامعه كه شايد در زمان فعاليت دولت‌هاي نهم و دهم آسيب‌پذير شده بودند براي خود كنند و بسيار خوب مي‌دانند كه تحقق اين هدف جز با هم‌انديشي و مشورت با بزرگاني نظير آيت‌ا... هاشمي‌رفسنجاني، سيدحسن خميني، سيدمحمد خاتمي و حسن روحانی امكان‌پذير نيست.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:بنزین,یارانه ها,یارانه,کارت سوخت,

درحالی که بعد از گمانه زنی های فراوان درباره برنامه دولت برای قیمت بنزین نرخ‌های جدید رسماً از ۵ اردیبهشت ماه اعلام و اعمال شد امروز خبری آمد که بازهم افکار مردم را پریشان کرد.
از پنجم اردیبهشت ماه دولت نرخ بنزین معمولی را ۷۰۰ تومان و بنزین آزاد را ۱۰۰۰ تومان و سوپر سهمیه‌ای را ۸۰۰ و سوپر آزاد را ۱۱۰۰ تعیین کرد این سناریو البته درحالی اجرایی شد که طی ماه‌های اخیر خبرهای مختلفی درباره برنامه دولت برای تک نرخی کردن بنزین مطرح بود.

بعد از گذشت حدود ۱۰ روز از افزایش قیمت حامل‌های انرژی امروز خبری به نقل از سیفی مدیرعامل شرکت بهینه‌سازی مصرف سوخت درباره برنامه دولت برای حذف یارانه نقدی و جایگزینی کارت اعتباری انرژی مطرح شد.

آنطور که این مقام مسئول در شرکت سوخت اعلام کرده " براساس قانون هدفمندی یارانه‌ها، باید تا دو سال آینده نرخ بنزین به سطح قیمت فوب خلیج فارس برسد، بنابراین اگر قرار باشد طرح کارت اعتباری انرژی در سال آینده اجرا شود باید بنزین با نرخ لیتری ۲ هزار تومان از طریق این کارت ارایه شود".

وی البته تاکید کرده که "براین اساس، ماهانه ۱۰۰ لیتر بنزین برای یک خانواده چهارنفره با قیمت لیتری ۲ هزار تومان شارژ می‌شود که البته تا سقف ۱۰۰ لیتر نیازی به پرداخت پول نمی‌باشد، اما در صورت مصرف بیش از ۱۰۰ لیتر باید به‌ازای هر لیتر مصرف اضافه، ۲ هزار تومان به‌صورت نقدی پرداخت کند".

سناریوی جدید بنزینی دولت درحالی مطرح شده که به دفعات طی هفته ها و ماه های اخیر به نقل از دولتمردان شنیده بودیم که شیب افزایش قیمت حامل‌های انرژی "ملایم" خواهد بود.

منبع: تسنیم  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:آيزنمن,هولوکاست,پیتر,برج میلاد,
 
به گزارش فارس، جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی در بیانیه‌ای از حضور پیترآیزنمن معمار امریکایی و طراح یادمان‌های هولوکاست در همایشی با عنوان "همایش بین المللی معماری معاصر" انتقاد کرد.

در قسمتی از این بیانیه آمده است: حضور پیتر آیزمن به عنوان یک حامی رژیم صهیونسیتی و مبلغ هولاکاست آنهم همزمان با سالروز تاسیس رژیم سفاک و اشغالگر قدس در برج میلاد تهران جای بسی تعجب و تاسف دارد.

در قسمتی دیگر از این بیانیه آمده است: این دعوت عجیب در حالی اتفاق افتاده است که همایش بین‌المللی بررسی هولوکاست که در سال ۱۳۸۵ در ایران برگزار شد، با واکنش خصمانه کشورهای غربی روبرو شد.

وزارت امور خارجه آلمان، در آن سال، علاوه بر توقیف گذرنامه ۱۳ نفر از منتقدان هولوکاست، کاردار ایران در برلین را احضار و اعتراض شدید خود را اعلام کرد و دولت آمریکا نیز در بیانیه‌ای، برگزاری این همایش را شرم‌آور اعلام کرد.

حال از مسئولان وزارت خارجه و دستگاه‌های امنیتی سوال می‌شود آیا این معمار که معتقد است اخلاق در هنر و معمار جایگاهی ندارد و از حامیان رژیم اشغالگر قدس است با هماهنگی چه دستگاهی قصد دارد در پایتخت ام القرای اسلام به ایراد سخنرانی بپردازد؟
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:ساپورت,فرهنگ,

«خبرگزاری دانشجو» نخود آش ـ دیشب موقع خوابیدن به خانم والده گفتم شناسنامه‌ام را بگذارد در کیفم که فردا به عنوان منتقدِ بی‌شناسنامه محسوب نشوم و بتوانم طنز بنویسم. اصلا این حرف آقای رئیس جمهور خیلی معقولانه است. آدم بی‌شناسنامه در واقع وجود خارجی ندارد و کسی هم که وجود خارجی ندارد قطعا نمی‌تواند از دولت که این همه خوب و جدی در عرصه دنیا وجود دارد، انتقاد کند. از همین رو شناسنامه‌ام باید همراهم باشد که به معدوم بودن محکوم نشوم!

در واقع الزام شناسنامه‌دار بودن منتقدان یک امر کاملا منطقی است. منطق آن هم این است که همگان مطمئن به وجود خارجی آدمیزاد باشند وگرنه گوینده که مهم نیست، مهم این است که چه حرفی گفته می‌شود. اما کسی که اصلا نیست چه حرفی می‌تواند بزند؟ اصلا آدم وقتی هست، می‌‌تواند حرف بزند چون حرف زدن در واقع خودش یک «هست» است ولی آدمی که در واقع «نیست» که نمی‌تواند «هستی» را «است» کند؟

لطفا دست به گیرنده‌های خود نزنید و به نگارنده هم گیر ندهید! من خودم هم نفهمیدم در پاراگراف قبلی چه می‌گفتم فقط تلاش می‌کردم تا حدی که ممکن است ادای فیلسوف‌ها را در بیاورم که دولتی‌ها بگویند طرف خیلی «باسواد» است. آخر سواد داشتن هم یکی از شرایط منتقدان است. خلاصه‌ حرفم این بود که دولت می‌خواهد به وجود خارجی منتقدان مطمئن شود گرچه در ماهیت نقد تفاوتی نمی‌کند. در حدیث هم آمده که به گفته توجه شود نه به گوینده، اما خب اگر رئیس جمهوری که من آنقدر دوستش دارم می‌خواهد مطمئن شود اعلام می‌کنم، یک شناسنامه خوشگل و قدیمی دارم که هنوز باطل نشده ‌است و از همین رو وجود خارجی دارم.

البته آقای رئیس‌جمهور منظورشان فقط شناسنامه شخصی نبود بلکه نظر به شناسنامه حزبی هم داشتند اما سوالم این است که اصلا چه فرقی می‌کند؟ حالا اگر کسی عضو حزب خاصی نبود، نمی‌تواند انتقاد درستی مطرح کند؟ البته من از این لحاظ هم مشکل ندارم. شناسنامه شخصی که دارم، شناسنامه حزبی هم خود اسمم برایم می‌سازد. الکی که اسم من نخود آش نیست. من نخود هر آشی می‌شوم. امروز هم افتاده‌ام در آش سخنرانی ریاستِ بی‌نهایتِ محترم جمهوری و روی آش هم اضافه بر نخود یک وجب و نیم روغن وجود دارد.

البته آقای رئیس‌جمهور یک پیش شرط دیگر هم تعیین کردند و آن هم این است که هر کس به نام خودش صحبت کند نه به نام دیگری که از قضا من هم همیشه به نام خودم صحبت می کنم البته قبل از آن «به نام خدا» می‌گویم و بعد به نام خودم صحبت می‌کنم.

دیگر بس است، باور کنید من شرایط نقد کردن را دارم وگرنه از بس شرایط برای نقد کردن تعیین می کنند که تنها فرد صاحب صلاحیت برای انتقاد همین آشنای ما، حسام‌الدین آشنا می‌شود. خودمانیم این دولت گاهی از شورای نگهبان هم برای تایید صلاحیت منتقدان سختگیرانه‌تر عمل می‌کند. یعنی اگر یک لیست از صاحبان صلاحیت‌ نقد بدهد، خیال ما و خودش راحت می‌شود! در هر صورت من صلاحیت دارم به جان شما نباشد به جان خودم.

از بس شرایط دست و پا گیر گذاشته‌اند که نفس ما در نمی‌آید، سردبیر هم که دارد چپ چپ نگاه می‌کند که خودت را جمع کن چون مقدمه‌ات از اصل مطلب طولانی‌تر شد، اما من چه کار کنم؟ باید صلاحیت خودم را ثابت می‌کردم.

راستش را بخواهید من تفاوت بین نقد خالی، نقد با مخلفات و نقد منصفانه را نمی‌فهمم چون نقد، نقد است و هر کس هر نقدی دارد می‌گوید، اگر وارد بود که هیچ، اگر وارد نباشد وجدان عمومی ردش می‌کند. در واقع نقد یا وارد می‌شود یا وارد نمی‌شود بگذریم از بعضی که زورشان زیاد است و نقد‌هایشان را به زور هم که شده وارد می‌کنند اما قطعا نقد سازنده با کلاس‌تر است و از همین رو است که آنقدر می‌گویند: «می‌خواهی نقد کنی، بکن، اما نقدت منصفانه باشد.» پس ما می‌گوییم نقدمان سازنده ‌است، شما هم بگویید سازنده‌ است. البته در هر صورت نقد ما منفی نیست. یعنی نمی‌خواهیم بگوییم رئیس‌جمهور حرف بدی زده‌است، فقط می‌گوییم کمی، کم‌دقتی شده‌است.

آقای دکتر روحانی در هفته‌ گذشته فرمودند: «صاحبان فرهنگ به گشت ارشاد نیاز ندارند» از آنجا که فرهنگ مدت‌ها است به عرصه‌ای تبدیل شده که همه صاحب آن هستند، ما نیز خودمان را یکی از صاحبان فرهنگ دانسته و از این بیانات رئیس‌جمهور به شدتِ خیلی زیادی استقبال می‌کنیم و فقط سوالی در راستای این باد مخالف برایم پیش آمده‌است که اصولا کار گشت ارشاد چیست؟ گشت ارشاد می‌گردد در خیابان‌ها و با کسانی که پوششان خوب نیست و بهتر بگویم پوششان جا یا جاهایی را نپوشانده، برخورد می‌کند؛ آخر عزیز من این گشت ارشاد چه ربطی به صاحبان فرهنگ دارد؟ یعنی منظورتان این است که صاحبان فرهنگ هرچه دلشان خواست بپوشند (یا به عبارتی نپوشند) ایرادی ندارد، فقط کسانی که صاحبان فرهنگ نیستند مشمول گشت ارشاد می‌شوند؟ یعنی به طور کلی فقط بی‌فرهنگ‌ها باید چیزِ حسابی بپوشند؟


در هر صورت ما که از ترسِ از دست دادن «صلاحیت انتقاد» نه تنها گیر نمی‌دهیم حتی پیشنهاد می‌دهیم زمانش را هم بیش‌تر کنند اما خداوکیلی فقط با این حساب باید برای صاحبان فرهنگ هم شناسنامه صادر شود که اگر گشت ارشاد به آن‌ها گیر داد ثابت کنند که از صاحبان فرهنگ هستند و به راحتی بگویند «عیش... بی فرهنگ خودتی!» حالا روش صدور شناسنامه برای صاحبان فرهنگ باید چطور باشد یک بسته پیشنهادی مستقل می‌طلبد که اگر دولت یا مخاطبان بخواهند می‌توانیم در یک باد مخالف دیگر آن را کار کنیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,88,
.در شب ۲۲ خرداد سال ۸۸؛ در لحظات اوج هیجان و استرس همه ایرانی‌ها برای اعلام نتایج یکی از مهمترین و بزرگترین کنش‌های مردمی ایرانی‌ها در تاریخ معاصرشان، در شرایطی که نتایج انتخابات ریاست جمهوری نهم، خرد خرد در حال منتشر شدن بود یک توئیت تاریخی از یکی از فعالان مشهور رسانه ای ستاد قیطریه میرحسین موسوی، یکی از نامزدهای انتخابات آن سال منتشر شد. جمله‌ای که خیال می‌کنم، از جملات خاص و بحث‌برانگیز موسوی در آن کنفرانس خبری کذایی اعلام پیروزی پیش از پایان شمارش آرا هم بیشتر اهمیت داشت.

این فعال رسانه‌ای که همچنان مشغول فعالیت سفت و سخت و با انگیزه رسانه‌ای است در شب اعلام نتایج، جمله ای تاریخی را در صفحه شخصی اش در توئیتر نوشت، آمار اعلام می‌شد و رای احمدی‌نژاد لحظه به لحظه بیشتر می‌شد که او نوشت: "هر چه به تمدن نزدیک‌تر می شویم آرای میرحسین هم بیشتر می شود. امیدوار باشید."

و این درست در ساعت ابتدایی پایان رای گیری بود .زمانی که رای روستاها و شهرهای کوچک با درصد بالایی به نفع احمدی نژاد اعلام شده بود و رای شهرهای بزرگ به دلیل کثرت رای دهندگان همچنان مبهم و اعلام نشده باقی مانده بود و مردم روستاها و شهرهای کوچک،به تعبیر این جمله تاریخی "بی تمدن" هایی بودند شایسته ملامت و تحقیر که نفهمیده بودند باید به چه کسی رای بدهند و از که حمایت کنند.

۲. دو روز بعد از پایان تعطیلات نوروزی طولانی و پرماجرای امسال، یادداشتی با عنوان" پایان دوران «تکفیر، جنجال و اتهام‌پراکنی» در رسانه‌های انقلابی به دستور صریح رهبری" در ستون یادداشت‌های گروه فرهنگی خبرگزاری تسنیم منتشر شد. یادداشت، بخشی از حرف‌های به شدت مهم رهبری در ابتدای سال در مشهد مقدس را بهانه کرده بود برای اینکه یک نگرانی عمیق در پدید آمدن جریانی از تخریب و تکفیر و تهمت‌پراکنی و برچسب زنی در جریان رسانه‌های انقلابی ، به خصوص در حوزه فرهنگی را دوباره یادآوری کند. هشداری تلخ به تلخی سخنان عتاب‌آلود رهبری با خطاب "علما، اساتید، روشنفکران انقلابی، هنرمندان متعهّد"

در آن یادداشت دو نمونه از نقد‌های اخیر رسانه‌های انقلابی به دو فیلم این سال‌ها نقل شده بود تا نشان دهد که کنترل ‌نکردن جو احساسی‌، لجبازی، موضع‌گیری‌های صرفا «من قالی» و مهمتر از آن رعایت نکردن اصول اخلاقی بدیهی ممکن است به چه نتایج وحشتناک و در عین حال غم‌انگیزی منجر شود. این یک نقد درون‌گروهی بود که پیش از این هم به صورت درون‌گروهی بارها به صورت غیرسانه‌ای مطرح شده بود، اما این بار با آشکارسازی موضوع توسط رهبر انقلاب؛ به صورت علنی در یک رسانه‌ مطرح شده بود. نقد صریح آدم‌ها و رسانه‌هایی که در جبهه بزرگ فرهنگی انقلاب هستند و در مسیر انحراف از این جبهه قدم برمی‌دارند درس بزرگی بود از رهبری برای قضاوت کردن فقط بر مبنای معیارهای اخلاقی و انقلابی و ردیه بزرگی بر نگاه از زاویه تنگ و تاریک قبیله‌گرایی...

۳. ابراهیم حاتمی‌کیا در جریان جشنواره امسال به خروش می‌آید و در مورد وضعیت خاص امروز سینماها با فریاد اعتراض می‌کند. کنایه‌های سنگینی به جریان سینمای روشنفکری و جشنواره‌ای پسند می‌زند و خیلی زود به تعبیر خودش جریانی از قلم‌به‌دست‌ها علم می‌شوند علیه او و شروع به توهین تحقیر و انتقادات بی‌ربط به اصل ماجرا به شخص او می‌کنند. دو بازیگر زن در دو برنامه تلویزیونی متفاوت ظاهرا می‌شوند.یکی ابتدای صحبت‌هایش به رهبر ایران سلام می‌کند و دیگری در لابه‌لای حرف‌هایش می‌گوید: افتخار می کنم که در کشوری زندگی می کنم که رهبر آن از ذریه بانوی بزرگی به نام فاطمه (سلام الله علیها) است. صفحاتی علیه این دو در شبکه‌های اجتماعی ساخته می‌شود. حرف‌های آنها نیت‌خوانی می‌شود و برچسب‌های شخصیتی، روانی و اجتماعی متعددی سمت آنها روانه می‌شود.تصاویر توهین‌آمیزی از آنها منتشر می‌شود. مستندی به نام «من روحانی هستم» از سوی یک گروه مستندسازی ساخته می‌شود، مستند پخش می‌شود و سروصدا می‌کند، مستندی که ظاهرا به مذاق دولت و طرفدارانش خوش نمی‌آید. چند روزنامه به صورت مشترک در گزارش‌ها و مطالبی به کشف کار‌آگاه‌مآبانه منابع مالی گروهی که این مستند را ساخته است روی می‌آورند. این آدم‌ها را به خط‌گیری و قرار گرفتن در یک پروژه خیالی تخریب دولت متهم می‌کنند و...

۴.ماجرا ساده است، اگر امروز جریان رسانه‌های انقلابی نیاز به هشداری برای نیفتادن به ورطه «تخریب، تکفیر و اتهام پراکنی» داشته باشند؛ جریان دیگری با ادعاهای طویل و وحشتناک تحمل و مدارا و تساهل و آزادی در حال کشیدن نفس‌های آخر حیات این رنگی‌اند.چماق بی‌اخلاقی در همه این سال‌ها بالای سر برخی از حرکت‌های معدود جریان فرهنگی انقلاب ایستاده بود و حالا رنگ سیاه بی‌اخلاقی محض در حال بیرون آمدن از لایه‌های پرزرق و برق ادعای «تحمل» است.اگر اصطلاح مبتذل‌شده‌ای به نام «گروه فشار» همچنان در فرهنگ سیاسی و عامه ایرانی‌ها باقی مانده بود امروز مصداق خوبی پیدا می‌کرد برای باندی از آدم‌های رسانه‌ای در فضای رسانه‌های ایران.

واضح است که بخشی از ماجرا به پروژه پرهزینه ساختن دفاع از اعتقادات مربوط می‌شود و واضح است که اقلیت کم‌شمار پادوهای جریان روشنفکری چگونه با اجیر کردن سیستماتیک شبکه‌های اجتماعی، در حال جعل صدای «مردم» هستند و واضح است که عمر این جریان روز به روز با شفاف‌تر شدن قصه در حال کاهش است. اما همه این واضحیات چیزی از بی‌ارزشی حمایت‌کنندگان این فضای فشار و تحقیر و توهین نمی‌کاهد. آدم‌هایی که مشخص نیست رویه نفرت آنان از همه منتسبان به اکثریت جامعه، اتفاقی که در همان شب کذایی ۲۲ خرداد ۸۸ کلید خورد، سرانجام آنها را به چه پرتگاهی خواهند کشاند.

این ادعای افتخارآمیز جریان انقلاب است که معیار قضاوت، ارزش‌گذاری و نقد در این جریان ارتباطی به وابستگی آدم‌ها به این جریان ندارد.گزاره‌ای که دیگر ادعای آن هم از سوی جریان روشنفکری مضحک به نظر می‌رسد.آدم‌های انقلابی و رسانه‌های انقلابی اگر از معیارهای اخلاقی و ارزشی دور شوند همدیگر را نقد می‌کنند، به صرف بودن در یک جبهه چشم به بی‌اخلاقی‌های یکدیگر فرو نمی‌بندند؛ اما آیا آدم‌های جبهه روشنفکری اصولا می‌توانند چنین ادعایی کنند؟

۵. ماجرای ما همین‌جا تمام نمی‌شود. درست در وسط این ماجرا سکوت کنندگانی بی‌نظر هم ایستاده‌اند. همه اخلاق‌مداران یا ژست‌گرفتگان اخلاقی این سالها که مفتخر به ایستادن در جایگاه تاریخی بی‌نظری و بی‌موضعی و نه چپ نه راست هستند و به محض مشاهده مواردی از تعرض‌، هجوم یا انتقادات تکفیرگونه از سمت جریان رسانه‌های انقلابی تمام قد می‌ایستند و انتقاد می‌کنند و شکوه و گلایه می‌کنند از بی‌اعتنایی و بی‌اهمیتی به اخلاق در رسانه‌های جریان انقلابی یا ارزشی. و حالا در موارد مشابهی که قضیه به روشنی روز است. واضح است که آدم‌هایی به خاطر یک ابراز عقیده نامتجانس به جنس فضای روشنفکری به شدت مورد حمله و تحقیرو توهین قرار می‌گیرند، بی‌سواد تلقی می‌شوند؛ اما دوستان مفتخر به بی‌موضعی ترجیح می‌دهند نشسته بقیه ماجرا را دنبال کنند و حرفی‌ نزنند که منتسب نشوند به این جریان و حتی به این سیستم.

این میعار دوگانه قضاوت اخلاقی، اگر قبحی بیشتر از اصل این بی‌اخلاقی نداشته باشد، کم‌تر از آن، با همان مقیاس اخلاق صرف نیست. ماکس هورکهایمر در دهه ۱۹۳۰ درباره فاشیسم و سرمایه‌داری گفته بود: کسانی‌که نمی‌خواهند به شکل انتقادی درباره سرمایه‌داری سخن بگویند باید در مورد فاشیسم هم سکوت کنند. اسلاوی ژیژک فیلسوف جنجالی معاصر اما گفته بود این جمله را امروز باید در مورد رابطه بنیادگرایی و لیبرال دموکراسی به کار برد: کسانی‌که نمی‌خواهند به شکل انتقادی درباره لیبرال‌دموکراسی سخن بگویند باید در مورد بنیادگرایی هم سکوت کنند. اما ظاهرا این جمله در ایران مصادیق دیگری هم پیدا می‌کند: آنهایی که نمی‌خواهند یا می‌ترسند یا به هر دلیل دیگری در مورد بی‌اخلاقی در فضای امروز روشنفکری ایران سخن نمی‌گویند باید در مورد بی‌اخلاقی، در موارد به شدت معدودتر و کم‌تعدادتر جریان رسانه‌‌ها و آدم‌های مقابل این فضا هم سکوت کنند. شاید به صلاح نزدیک‌تر باشد.


تسنیم
حمیدرضا بوالی
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:جنتی,ارشاد,موحدی کرمانی,

به گزارش بولتن نیوز؛ همایش تجلیل از استادان و مربیان نمونه دانشگاه جامع امام حسین(ع)به مناسبت گرامی‌داشت هفته عقیدتی سیاسی در سپاه و سالگرد شهادت استاد مرتضی مطهری با حضور سردار سرلشکر رحیم صفوی مشاور عالی مقام معظم رهبری، حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین موحدی کرمانی عضو مجلس خبرگان رهبری و امام جمعه موقت تهران در دانشگاه امام حسین (ع)برگزار شد.

هم‌چنین، دکتر غلامحسینی معاون آموزش دانشگاه جامع امام حسین (ع)، دکتر محمدرضا حسنی آهنگر ریاست دانشگاه جامع امام حسین (ع) و دیگر شخصیت‌های لشکری و کشوری در این مراسم حضور داستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی گفت: دشمن با شبیه خون‌ها و هجمه‌های فرهنگی درصدد این است که فرزندان و زنان جامعه ما را تخریب کند.

وی افزود: برای نمونه در نمایشگاه کتاب سال‌های گذشته به وزیر ارشاد قبلی گفتم که متأسفانه کتاب‌هایی که در این نمایشگاه به فروش می‌رسند از الحاد پیروی می‌کنند و من این سخن را اگر دیروز در نماز جمعه امام جمعه بودم به فرزند آقای آیت‌الله جنتی که اکنون در سمت وزیر ارشاد هستند نیز گوشزد می‌کردم .

امام جمعه موقت تهران در ادامه اظهار داشت: آن‌ها که می‌خواهند شبیه خون فرهنگی کنند از ابتدا تا آخر حمله نمی‌کنند بلکه شیوه این است که لا‌به‌لای کتاب‌ها ممکن است چند حرف کتاب بزنند اما حرف‌ها و هجمه‌های فرهنگی خودشان را بین کتاب‌ها به خورد فرزندان ما می‌دهند و من این را به فرزند آیت‌الله جنتی که وزیر ارشاد هستند یادآوری کردم و هشدار دادم که اگر زنان و فرزندان ما این کتاب‌ها را به خانه ببرند و فاسد شوند ما در برابر این‌ها مسئول هستیم.

وی با اشاره به این که خداوند متعال عقل را اشرف مخلوقات قرار داد، گفت: عقل اشرف مخلوقات است زیرا خداوند چیزی بزرگ‌تر از عقل نیافرید و این عقل وجود انبیا (ع) است و اگر کسی از عقل دوری کند در زمره بدترین جنبنده‌های های روی زمین قرار دارد زیرا آن‌ها انسان‌هایی هستند که گنگ هستند و متفکر به فکر نیستند.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی افزود: اکنون خطاب من به شما پاسداران این است که شما عقل دارید و کار شما این است که این عقل را در جامعه رواج دهید و انسان‌های این گونه را وادار کنید که درک کنند زیرا کار شما کار بسیار بزرگی است اما مشروط به این است که بتوانید عقل را در این انسان‌ها به کار ببندید و به کار بیاندازید.

امام جمعه موقت تهران ادامه داد: خداوند انبیا را برای شناخت خدا فرستاده است، اما انبیا برای اینکه بتوانند خدا را به انسان‌ها بشناسند از راه عقل وارد می‌شوند که بسیار مهم است.

وی درباره تعریف معنای عبادت ابراز کرد: معنای عبادت این نیست که روزه بگیریم و نماز بخوانیم زیرا عبادت واقعی تفکر در کارهای خداوند است و این نمازهای ما باید همراه با تفکر باشد.

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی درباره اهمیت کار پیامبران و انبیا گفت: مهم‌ترین کار انبیا و پیامبران این است که کار فرهنگی کنند و تاثیر کار فرهنگی در جامعه امروز بالا بردن تفکر است، برای نمونه ابراهیم (ع) در فضای بت‌پرستان و شهر بت‌پرستی به تنهایی تمامی بت‌ها را شکست و آنانی که در آن شهر بودند گفتند که ابراهیم را بسوزانند و چگونه این کار از عهده ابراهیم (ع) برآمد و اکنون ما باید بدانیم که این انسان‌هایی که در صدد بودند که ابراهیم (ع) را بسوزانند کر و گنگ هستند و از آیین جاهلی خود برنمی‌گردند.

وی با اشاره به وظایف حکومت اسلامی گفت: یکی از وظایف حکومت اسلامی این است که انسان‌ها را از تاریکی به نور وارد کند و این عزیزان ما که در هشت سال دفاع مقدس جان دادند به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران عاشق جبهه‌ها شدند و به شهادت رسیدند.

امام جمعه موقت تهران درباره دلایل عدم ازدواج جوانان اظهار داشت: جوانان ما تاکنون نتوانسته‌اند ازدواج کنند چراکه ازدواج یک نیازی مانند غذاست و تقلید و تشریفات از دلایل عدم ازدواج جوانان است لذا اگر جوانی احساس کند در صورت ازدواج هیچ باری بر دوش‌اش قرار نمی‌گیرد به یقین ازدواج می‌کند.

وی ادامه داد: اگر ازدواج به‌گونه‌ای باشد که جوان احساس کند در بند تشریفات قرار می‌بگیرد از زیر بار ازدواج شانه خالی می‌کند و آیا چنین زنی که در جامعه آن دوران نبی‌اکرم وجود داشت که در پس پرده گفت آیا پسری هست که من به عقد او در بیایم در جامعه کنونی ما نیز وجود دارد که خود داوطلب ازدواج شود؟

حجت‌الاسلام و المسلمین موحدی کرمانی هم‌چنین افزود: شیوه ازدواج در دوران پیامبر به گونه‌ای بود که نبی اکرم مهریه زن را خواندن قرآن قرار می‌داد و اکنون اگر از این مسائل آن دوران بگذریم اکنون باید بیاییم که تشریفات ازدواج جوانان را برداریم تا جوانان بتوانند با تمکنی که دارند ازدواج کنند.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : یک شنبه 14 ارديبهشت 1393برچسب:صدیقی,نماز جمعه,تهران,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، حجت الاسلام والمسلمین کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران عصر امروز در مراسم پانزدهمین سالگرد عروج عالم ربانی آیت الله هادی روحانی، نماینده فقید ولی فقیه در مازندران و امام جمعه بابل در مدرسه علمیه خاتم الانبیاء این شهر، انقلاب اسلامی را تجلی نور حقیقت و زنده کننده راه ولایت توصیف کرد و گفت: امام راحل، انقلاب اسلامی را برای زنده کردن راه غدیر که همان ولایت بود شکل داد تا نظامی مبتنی بر باورهای الهی شکل پیدا کند.

وی به توطئه های استکبار جهانی برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی اشاره کرد و افزود: دشمنان پس از پیروزی انقلاب از هیچ توطئه ای برای سرنگونی نظام الهی جمهوری اسلامی فروگذار نکردند و می توان رد پای آنها را در ایجاد گروهک های ضد انقلاب، ترورها و جنگ تحمیلی هشت ساله مشاهده کرد.

این استاد اخلاق حوزه های علمیه ملت ایران را وفادار به آرمان های انقلاب و تابع ولایت بیان کرد و گفت: مردم ایران هیچ گاه در مسیری که امام برای آنها در جهان معاصر گشود خسته نشدند و به همین دلیل امام راحل از مردم ایران به عنوان امتهایی بالاتر از امت دوران پیامبر(ص) و امیرالمؤمنان(ع) یاد کردند.

وی به برخی از تصمیم های نظام در دوران انقلاب علیرغم مخالفت امام راحل اشاره کرد و گفت: مردم همواره در راه امام بودند و اصلاً مشکلی در این راه نداشتند اما عده ای خاص با پذیرش قطعنامه جام زهر را به امام راحل تحمیل کردند.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی با اذعان به وجود برخی عناصر نفوذی در بین مسؤولان خاطرنشان کرد: از ابتدای انقلاب عده ای نفوذی خودشان را در بین نیروهای انقلاب جای دادند و سعی کردند تا خود را همراه آن نشان بدهند اما به تدریج ماهیت خود را علیه این نظام و ملت و ولایت فقیه نشان دادند.

وی از این عوامل نفودی به عنوان سرمداداران فتنه های دو دهه اخیر انقلاب یاد و تصریح کرد: عده ای نفوذی خواستند تا در فتنه ۱۸ تیر ۷۸ و نیز فتنه ۸۸ این نظام را سرنگون کنند اما مردم با هوشیاری و بصیرت و حضور فعال در صحنه با تبعیت محض از ولایت توطئه های آنها را خنثی کردند.

این استاد حوزه های علمیه ادامه داد: امروز دشمنان بعد از ناکامی در سرنگونی نظام در صدد هستند که دستاورهای انقلاب را نابود کنند و به همین دلیل اهتمام آنها برای نابودی دستاوردهای هسته ای در این راستا است.

امام جمعه موقت تهران با تجلیل از مقام عالم ربانی آیت الله هادی روحانی گفت: آیت الله روحانی عالمی بزرگ بود که در روز میلاد امام هادی به دنیا آمد و در روز شهادت آن حضرت به وصال معبود شتافت.

وی افزود: آیت الله هادی روحانی انسان خودساخته ای بود که دل از امام و رهبری انقلاب ربوده بود و آن بزرگواران همواره از ایشان به نیکی یاد می کردند.

حجت الاسلام والمسلمین صدیقی به علاقمندی مراجع تقلید به آیت الله روحانی اشاره کرد و گفت: مراجع تقلید به ایشان علاقمند بودند همواره ایشان را مورد تکریم قرار می دادند زیرا ایشان عالمی مخلص و ثابت قدم بود.

وی ادامه داد: بالاترین ویژگی مرحوم آیت الله روحانی ولایتمداری و تبعیت محض ایشان از ولایت فقیه بود که زبانزد خاص و عام است.

این استاد اخلاق در ادامه به حسن عاقبت برای انسان اشاره کرد و گفت: بسیار افرادی بودند که برای این نظام به زندان رفتند و شکنجه شدند اما امروز آنچنان از مسیر اسلام و انقلاب جدا گشتند که منکر کلام الهی و رسول خدا می شوند.

وی به نقشه های دشمنان برای نفوذ بیشتر در انقلاب اشاره کرد و گفت: برای مجلس خبرگان آینده نقشه های خطرناک زیادی دارند؛ از این بایدهوشیار باشیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,موسوی,کروبی,

جهان نیوز - سیدکمیل باقرزاده: ماه مبارک رجب فرصت خوبی برای توبه و استغفار و بازگشت به سوی خدای متعال است. مضمون بسیاری از ادعیه مأثوره این ماه شریف نیز طلب آمرزش و توبه به محضر ربوبی است. در کتاب شریف اقبال الاعمال هم فصلی تحت عنوان «فضل الاستغفار و التهليل و التوبة في شهر رجب‏» آمده است که نشانه اهمیت توبه و استغفار در این ماه است.

از جمله روایات، پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «رَجَبٌ‏ شَهْرُ الِاسْتِغْفَارِ لِأُمَّتِي أَكْثِرُوا فِيهِ مِنَ الِاسْتِغْفَارِ فَإِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيم‏‏». رجب برای امت من ماه استغفار است؛ در این ماه از خدا بسیار طلب مغفرت کنید، که او آمرزنده و مهربان است. برای همین است که گفته اند ذکر اصلی ماه رجب «أستغفر الله و أتوب إلیه» است.

اما آنچه بهانه این نوشتار شد اینکه: اخیرا آیت الله حائری شیرازی در نامه ای مشفقانه به موسوی و کروبی، ضمن برشمردن گناهان بزرگ این دو نفر، آنها را دعوت به توبه کرده اند. به نظر می رسد مسأله توبه سران فتنه را باید از چند جنبه بررسی کنیم.

۱ . آیا خداوند متعال توبه سران فتنه را خواهد پذیرفت؟
رحمت واسعه خدا لایتناهی است. خدا توّاب است. «هُوَ الذي یقبلُ التوبة عن عباده و یعفُو عنِ السیّئات». هیچ کس هم اجازه ندارد بگوید خدا توبه فلان کس را نمی پذیرد. از پیامبر اعظم(ص) نقل شده که فرمودند: روزی مردی گفت به خدا قسم که خداوند فلان شخص را نمی آمرزد. پس خداوند فرمود: این کیست که به من سوگند میخورد که فلانی را نمی آمرزم؟! من آن شخص را آمرزیدم و اعمال صالح آن دیگری را احباط و بیهوده گرداندم، چون گفت خداوند فلان شخص را نمی بخشد. البته توبه ای که خدا آن را می پذیرد، «توبه حقیقی» است، و توبه حقیقی مقدمات و شروط و لوازمی دارد که در جای خودش در آیات و روایات بحث شده است.

۲ . آیا ملّت ایران توبه سران فتنه را خواهد پذیرفت؟
قاطبه ملت ایران تاکنون هرجا که فرصتی برای ابراز نظر در خصوص سران فتنه یافته اند، به حق خواستار اشدّ مجازات (اعدام) برای آنها شده اند. از تظاهرات ۹ دی ۸۸ تا راهپیمایی ۲۲ بهمن ۹۲ تا طومار بیشمار امضائی که اخیرا سخنگوی قوه قضائیه به آن اشاره کرد. اما گمان من بر این است که چنانچه سران فتنه «توبه حقیقی» کنند، و واقعا از ظلم بزرگی که به ملت کردند پشیمان شده و به گناهان بزرگ خود در ماجرای انتخابات ۸۸ اعتراف علنی کنند، و از پیشگاه ملت و رهبری عزیز طلب بخشایش کنند، بعید نیست که مردم بزرگوار ایران از گناهان آنان درگذرند. البته یکی از شروط اساسی چنین توبه ای، تلاش سران فتنه برای بازگرداندن آن بخش از جوانانی است که بخاطر انحراف این دو نفر، گمراه شدند.

۳ . پس از توبه سران فتنه، وظیفه دستگاه قضایی چیست؟
پیش از این عرض شد که مجازات قانونی و شرعی این دو نفر با استناد به منابع حقوقی و فقهی، چیزی کمتر از اعدام نیست. با این حال براساس فقه و حقوق، چنانچه «توبه حقیقی» صورت گیرد و این دو نفر برای جبران ظلم بزرگی که در حق نظام کردند تلاش صادقانه ای از خود نشان دهند، چه بسا این مجازات قابل تخفیف باشد. البته آنچه گفته شد صرفا مربوط به جنبه عمومی جرم این دو نفر است؛ اما در مورد خونهای به ناحق ریخته و اموال به غارت رفته در ماجرای فتنه ۸۸، چنانچه شاکیان خصوصی وجود داشته باشند، به عنوان جنبه خصوصی جرم در جای خود قابل مطالبه و محاکمه است.

با این حال، احتمال دیگر در خصوص این دو نفر آن است که علی رغم اینکه خداوند توبه پذیر است، اما بخاطر خیانتها و جنایتهای غیر قابل جبران سران فتنه، توبه آنها مورد قبول ملت واقع نشود و دستگاه قضایی نیز مکلّف به محاکمه آنها و صدور اشد مجازات برای ایشان باشد. چنانکه امام خمینی(ره) درباره توبه شاه خائن می فرمایند: توبه تو پيش ملت پذيرفته نيست. ممكن است يك توبه حقيقى بكنى و مال مردم را دستشان بدهى و همه جنايات را جبران بكنى، خدا ممكن است بپذيرد. - خدا بزرگ است- اما ملّت نمی پذيرد. ما نمی توانيم‏ توبه تو را بپذيريم؛ توبه تو مرگ است، توبه گرگ مرگ است. (صحيفه امام، ج ‏۳، ص ۳۹۱)

آینده پیش روی سران فتنه، آینده ای پر از بیم و امید است؛ باید صبر کرد و سرانجام این ماجرا را دید. آیا این دو نفر توبه خواهند کرد؟ آیا ملت ایران توبه آنها را خواهد پذیرفت؟ امید که چنین باشد. به هرحال، همه ما باید قدر فرصت ماه رجب را بدانیم و آن را برای توبه و بازگشت به سوی خدا و جبران خطاهای گذشته مغتنم شماریم، که «إنّه هو التوّاب الرحیم»..


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  

به گزارش خبرگزاری بسیج، در حالی که این روزها نظاره گر اسلام هراسی و ایران هراسی گسترده در مراکز صهیونیستی و فیلمسازی غرب همچون هالیوود هستیم، متاسفانه در غیاب نظارتهای کافی مسئولان فرهنگی، شاهد حمله به ارزشها و اعتقادات اسلامی در سبکی جدید در سینمای کشور خودمان نیز می باشیم.

با توجه به عکسهای اخیر منتشر شده از فیلم "آتش بس ۲" که تصویربرداری آن مدتی است به پایان رسیده، می بینیم میترا حجار بازیگر فیلم در حالی که حلقه ای را بر انگشت شست دست چپ خود دارد، به ایفای نقش می پردازد. گفتنی است انگشتر در شست دست چپ به معنی عضویت در گروه های شیطان پرستی و در دست راست به معنی همجنس گرایی است.



حال این سوال به وجود می آید که آیا این حلقه که پهنای آن نیز قابل توجه است از دید عوامل فیلم و خانم کارگردان دور مانده؟ آیا طراح صحنه و لباس "آتش بس ۲" متوجه اقدام خانم بازیگر در انداختن حلقه در انگشت شست دست چپ نشده؟ آیا خانم میترا حجار، شخصا و بدون اطلاع عوامل فیلم این انگشت را در دست خود انداخته؟ آیا کارگردان فیلم نسبت به این حلقه در انگشت شست دست چپ خانم بازیگر بی اعتنا بوده؟

با تمام این تفاسیر خبرگزاری بسیج امیدوار است در سالی که فرهنگ، سهم عمده ای از آن را به خود اختصاص داده، هنگام اکران "آتش بس ۲" شاهد اصلاح این موارد از سوی سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باشیم.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,فتنه گران,یونسی,

صراط نوشت: جمعی از دانشجویان شیرازی با شعار مرگ بر منافق و مرگ بر فتنه گر به استقبال علی یونسی رفتند.

منابع خبری گزارش داده اند که حضور یونسی دستیار ویژه روحانی در امور اقوام و اقلیت‌ها در شیراز با حاشیه هایی همراه بود که باعث شد بیشتر برنامه های وی در این شهر لغو شود.

استقبال مشابهی چند روز قبل، از سید محمد خاتمی در دانشگاه شهید بهشتی تهران انجام شده بود.

بر اساس اخبار منتشرشده، در بدو ورود یونسی به فرودگاه شیراز، جمعی از دانشجویان اطراف وی را گرفته و شعار «مرگ بر منافق» و مرگ بر «فتنه گر» سردادند.

یک سایت اصلاح طلب نیز گزارش داده است که برخی از استقبال کنندگان پلاکارد دست نویسی با عنوان «موسوی و کروبی اعدام باید گردد» در دست داشتند.

همچنین علی رغم برنامه‌ریزی شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان استان فارس برای ملاقات یونسی با آیت‌الله ایمانی نماینده ولی فقیه در استان فارس و امام جمعه شیراز و هم‌چنین دیدار با بیت مرحوم آیت‌الله ملک حسینی، نماینده ولی فقیه در کهگلویه و بویر احمد، این آیات عظام حاضر به پذیرش یونسی نشدند.

از سوی دیگر، همایش عمومی اصلاح‌طلبان با همکاری جهاد دانشگاهی دانشگاه شیراز با حضور یونسی نیز به خاطر عدم صدور مجوز لغو شد.


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گرا,فتنه گران,قوه قضاییه,ایران,

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، حجت‌الاسلام والمسلمین سید ابراهیم رئیسی در حاشیه آیین سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید مطهری و بزرگداشت هفته عقیدتی و سیاسی که به همت سپاه حضرت سیدالشهداء (ع) استان تهران برگزار شد، در گفت‌وگو با فارس در جنوب استان تهران با اشاره به اینکه دستگاه قضا اراده جدی برای برخورد با فتنه داشته و همواره این اراده ادامه دارد، اظهار داشت: قوه قضائیه تردیدی برای مقابله با فتنه‌گران در خودش راه نمی‌دهد.

وی با بیان اینکه مردم عزیز ما اراده دستگاه قوه قضائیه را در برخورد با فتنه هم در گفتار و هم در رفتار دیده‌اند، گفت: دستگاه قضا در برخورد با فتنه بسیار مصمم است و امروز بعد از گذشت این ایام برای همه این امر ثابت شده است.

معاون اول قوه قضائیه افزود: امروز که پرده‌ها کنار زده شده است، بر همگان مشخص شده که جریان فتنه چگونه بوده است و خداوند متعال به حرمت بصیرت آفرینی رهبر معظم انقلاب و به حرمت بصیرت مردم نقشه فتنه‌گران نقش بر آب شده است و ملت ما توانستند به‌جای آنکه خدای ناکرده خللی در انقلاب و ارزش‌های نظام به‌وجود بیاید راه خودشان را ادامه دهند.

رئیسی بیان داشت: امروز جز رسوایی برای فتنه‌گران چیزی از آن حادثه باقی نمانده است و نسبت به برخورد دستگاه قضا با فتنه ۸۸ هیچ تردیدی وجود ندارد.

وی در ادامه مواضع رئیس قوه قضائیه را ستودنی دانست و گفت: هم مواضع آیت‌الله آملی لاریجانی و هم مواضع مسئولان مختلف قضایی کاملاً قابل رصد کردن است که امروز قوه قضائیه برای برخورد با فتنه‌گران هیچ تردید ندارد.

این گزارش حاکی است، آیین سی و پنجمین سالگرد شهادت شهید مطهری و بزرگداشت هفته عقیدتی و سیاسی با حضور حجت‌الاسلام نعمت‌اله فخری مسئول نمایندگی ولی فقیه در سپاه حضرت سیدالشهداء (ع)، سردار علی نصیری فرمانده سپاه حضرت سیدالشهداء (ع) استان تهران، قضات، مربیان عقیدتی سیاسی، معاونان سپاه استان تهران و هادیان سیاسی و ... در حسینیه فاطمه الزهرا (س) سپاه حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام استان تهران برگزار شد.  


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1393برچسب:تیاتر,نمایش,بازیگران,زنان,

 شاید بی‌اغراق باشد اگر بگوییم جمهوری اسلامی ایران تنها کشوری در جهان است که افرادی در حین اقدام به عملی به صورت کاملا آشکار و بدون هرگونه مزاحمتی، مدعی شدید‌ترین محدودیت‌ها برای انجام آن عمل از سوی حکومت می‌شوند؛ اقداماتی که هم در شرع و هم در قانون کاملا محکوم هستند اما براحتی توسط برخی مدعیان انجام می‌گیرند و جالب آنکه فریاد «وا آزادی» آن‌ها هم گوش فلک را پر کرده است.

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله به نقل از رجانیوز، تئا‌تر «هم هوایی» که این روز‌ها در تالار حافظ تهران اجرا می‌شود، حکایت همین افراد است. ماجرای این نمایش درباره سه نسل از زنان ایرانی است که انقلاب اسلامی ایران زندگی آنان را نابود کرده و نهایتا هم سرنوشت آنان یا به مرگ و اعدام می‌رسد یا مجبورند روی سنگ قبر همسرانشان برای تغییر این اوضاع دعا کنند!



نماینده نسل اول زنان ایرانی، همسر یکی از شهدای پرافتخار دوران دفاع مقدس یعنی شهید «عباس دوران» است؛ خلبان شجاعی که هواپیمای نظامی خود را به هتل محل برگزاری اجلاس سران کشورهای عدم تعهد در بغداد کوبید و مانع از برگزاری این کنفرانس بین‌المللی در عراق شد. اما روایت این مثلا همسر شهید از شوهرش، روایت عجیبی است: فردی که بسیار سیگار می‌کشد؛ در ماه رمضان، نهار می‌خورد و چایی را از دست نمی‌دهد؛ در شرایطی که اوضاع معیشتی مردم ایران در سخت‌ترین شرایط است، انبار خانه شخصی خود را پر از مواد غذایی و مایحتاج زندگی می‌کند و بسیاری از تصاویر حیرت‌انگیز دیگر که اصلا تناسبی با یکی از شهدای مطرح دفاع مقدس ندارد.

جالب اینکه همسر شهید از مسئولین حکومت هم گلایه می‌کند که چرا چهره واقعی شوهر شهیدش را به نمایش نمی‌گذارند؟! او حتی در سالنی که نیمی از حاضران آن را دختران شدیدا بدحجاب و بی‌حجاب تشکیل داده‌اند، از رئیس دانشگاهی سخن می‌گوید که پسرش را به دلیل آنکه پیراهن آستین کوتاه پوشیده، مواخذه کرده است!

نسل بعدی زنان ایرانی که زندگی آن‌ها توسط انقلاب اسلامی نابود شده، «شهلا جاهد»، همسر دوم یکی از فوتبالیست‌های مشهور کشور و قاتل همسر اول اوست. بازیگر نقش جاهد، بار‌ها تاکید می‌کند که در دوران مدرسه همیشه دختر‌ها را به انجام حرکات مذهبی مجبور می‌کرده‌اند و همین مساله سبب شده تا او از دین زده شود. تاکید شدید بر فضای اختناق در مدارس دهه ۶۰ در حالی صورت می‌گیرد که در تمام مدتی که بازیگر این نقش مونولوگ می‌گوید، تلاش می‌شود تا او زنی عاشق و محجوب معرفی شود که تنها تاوان عشق خود به یک بازیکن فوتبال را داده است.

در توصیف دوران طولانی مدت زندان شهلا جاهد هم چنان شخصیت دوست داشتنی و فعال اجتماعی از او خلق می‌شود که انگار واقعا باید برای یک قاتل دل سوزاند. نهایتا هم بازجو‌ها و مسئولین حکومت هستند که به «یک عاشق بی‌گناه» تلقین می‌کنند که قاتل همسر بازیکن فوتبال است و او را به پای چوبه دار می‌برند و صندلی را از زیر پایش می‌کشند.

اما آخرین نسل از زنان ایرانی که یک دختر نسل سومی است، «سارا اسکندی»، یک کوهنورد معروف است که جان خود را در یکی از تلاش‌های خود برای فتح یک قله خارجی از دست داده است. روایت نمایش «هم هوایی» از زندگی این شخصیت هم که نعل به نعل از روی صفحه ویکی‌پدیای این ورزشکار استخراج شده، حاوی حملات تند و البته بی‌دلیل به انقلاب اسلامی است. طبق معمول او در یک خانواده مذهبی بوده که پدرش اجازه تحصیل در رشته مورد علاقه وی را نداده و او را مجبور به تحصیل در رشته علوم آزمایشگاهی کرده‌ است. اما او راه خودش را به صورت مستقل ادامه داد و ورزش کوهنوردی را به صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند.

نهایتا هم مرگ طبیعی او در اثر یک حادثه در تلاش برای فتح یک قله، به صورت کاملا بی‌ربط به جمهوری اسلامی و مسئولین حکومتی نسبت داده می‌شود. عدم اثبات فتح یک قله دیگر توسط وی و تیم همراهش به فدراسیون کوهنوردی هم دستمایه توهین به مسئولین کشور می‌شود. حتی در این زمینه در مونولوگی کاملا بی‌ارتباط و بدون دلیلی هم در توصیف فضای فتنه ۸۸ و سیاه‌نمایی از آن دوران علیه کشور، در نمایش قرار داده شده است.

جالب است که در این تئا‌تر، «قصاص یک قاتل» و «مرگ یک کوهنورد بر اثر حادثه» دستمایه سیاه‌نمایی از وضع زنان ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی قرار می‌گیرد، بدون اینکه دلیل و علت موجهی برای آن تراشیده شود.



نمایش «هم هوایی» آنقدر ضعیف و بدون ایجاد ارتباط با مخاطب اجرا می‌شود که یقینا پس از پایان اجرا، هیچگونه اثری از آن باقی نخواهد ماند اما در این میان حلقه مفقوده «نظارت بر تئا‌تر» همچنان اصلیترین ایراد نظام پخش نمایش در ایران است که مشخص نیست چرا به اینگونه تئاتر‌ها که توهین علنی و رسمی به شهدا و انقلاب اسلامی هستند و حتی بدیهی‌ترین مسائل نظیر حجاب حداقلی بازیگران هم در آنها رعایت نمی‌شود، مجوز نمایش داده می‌شود و پس از آن هم هیچگونه نظارتی صورت نمی‌گیرد تا احیانا شاهد تغییر متون دیالوگ‌ها توسط کارگردان و دیگر عوامل تهیه نباشیم؟


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:حجاب,بی حجاب,دختران بی حجاب,تهران,کشف حجاب,پایتخت,

دوستان طبق وعده ما این عکس ها را از همین لحظه در وبلاگ قرار دادیم . برای مشاهده به لینک دوستان کنار مطالب (سمت چپ) بروید و این معضل را ببینید یا در صورت خرابی لینک این آدرس را در قسمت وارد کردن آإرس مرورگر در سمت بالا وارد کنید .

با تشکر

www.soofreh.loxblog.com/page/badgirl


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,خاتمی,دانشگاه,اعتراضات,شهید بهشتی,

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ تجمع دانشجویان در مقابل صحن مسجد الزهرا دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد و دانشجویان با شعارهای «مرگ بر منافق»، «مرگ بر فتنه گر»، «فتنه گر منافق اعدام باید گردد» نسبت به حضور خاتمی در این دانشگاه اعتراض کردند.

- این تجمع که در میان تدابیر امنیتی شدید مسئولین دانشگاه برگزار شد، پس از دقایقی پایان یافت.

- تدابیر شدید امنیتی تا آنجا بود که از حضور خبرنگاران واحد مرکزی خبر نیز جلوگیری شد.

- گفته می شود برنامه ای که خاتمی در آن حضور یافته است، بدون مجوز هیئت سه نفره دانشگاه و با مدیریت رییس دانشکده برگزار شده است.

- گفته شده است به دستور مستقیم طهرانچی رییس دانشگاه شهید بهشتی از ورود خبرنگاران جلوگیری شده است.

گزارش مشروح این تجمع بدین شرح است:

* دانشجویان خواستار محاکمه فتنه گران شدند

قبل از آغاز مراسم درهای ورودی دانشگاه شهید بهشتی به روی خبرنگاران و رسانه‌ها بسته بود و حراست دانشگاه به شدت کارت‌های دانشجویان را کنترل می‌کرد.

در این تجمع، مسئولان دانشگاه به بهانه عدم هماهنگی اجازه تجمع در فضای دانشگاه را ندادند و دانشجویان و جمعی از اساتید مجبور به تجمع مقابل مسجد دانشگاه شدند.

دانشجویان در این مراسم پلاکاردها و دست‌نوشته‌هایی به دست داشتند که روی آن‌ها شعارهایی همچون « مرگ بر منافق»، «دانشگاه جای فتنه گران نیست»،« به جای اینکه فتنه گران را به زندان بیندازند به دانشگاه می‌آورند»، «دانشجو بیدار است از فتنه گر بیزار است»، « ورود فتنه گران با کدام مجوز و کدام هدف»بود.

در ادامه این تجمع دانشجویان معترض ضمن محکوم کردن حرکت خاتمی و افرادی که پای فتنه‌گران را به دانشگاه باز می‌کنند شعارهایی همچون «مرگ بر منافق»، «فتنه‌گر منافق اعدام باید گردد»، «مرگ بر فتنه‌گر»، «فتنه گر حیا کن دانشگاه را رها کن»، «موسوی، کروبی، خاتمی اعدام باید گردند»، سر دادند.

* نبوی: حضور فتنه‌گران در دانشگاه شهید بهشتی را به شدت محکوم می‌کنیم

حجت الاسلام سیدمحمود نبوی مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید بهشتی در مراسم تجمع اعتراضی دانشجویان علیه ورود خاتمی به این دانشگاه با اشاره فرمایشات رهبر معظم رهبری بعد از فتنه ۸۸، گفت: انقلاب و فتنه‌گران با رحمت و رافت رفتار کرده و اگر فتنه‌گران همان اول پشیمان می‌شدند و ابراز پشیمانی می‌کردند قطعا نظام و مردم آن‌ها را می‌بخشیدند.

نبوی ادامه داد: امروز هم دیر نشده است و اگر اکنون فتنه‌گران پشیمانی خود را اعلام کنند رافت نظام و مردم شامل حالشان خواهد شد.

وی افزود: دیروز مراسم بزرگداشتی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد که متاسفانه از این فضای به وجود آمده استفاده سیاسی شد و آرامش دانشگاهی را که باید مهد علم و دانش و آرامش باشد به هم زدند و دل اساتید و دانشجویان مومن را جریحه‌دار کردند.

نبوی با بیان اینکه ورود خاتمی به دانشگاه شهید بهشتی بدون مجوز انجام شده است، گفت: قطعا خاتمی بدون هماهنگی در دانشگاه حضور پیدا کرده است و این کار درستی نیست.

مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه شهید بهشتی تاکید کرد: بعد از اتفاقاتی که دیروز در دانشگاه شهید بهشتی رخ داد بیش از صد نفر با من تماس گرفتند و ناراحتی خود را از این جریان اعلام کردند.

وی ادامه داد: دولت باید حواس خود را جمع کند که از این فضاهایی که در دانشگاه ایجاد می‌شود سوءاستفاده نشود.

نبوی خاطرنشان کرد: ما حرکتی را که دیروز رخ داد به شدت محکوم می‌کنیم و دوست نداریم که فضای دانشگاه آرامش خود را از دست بدهد.

* دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی خطاب به مسئولان این دانشگاه: نسبت به چرایی ورود عوامل فتنه به فضای دانشگاه پاسخگو باشید

همچنین دانشجویان دانشگاه شهیدبهشتی طی بیانیه‌ای از مسئولان این دانشگاه خواستند تا نسبت به چرایی ورود عوامل فتنه به فضای دانشگاه و برخوردی دور از شأن دانشجو، توسط محافظین پاسخگو باشند.

دانشجویان در این بیانیه تاکید کردند: مسئولان دانشگاه باید نسبت به چرایی ورود عوامل فتنه به فضای دانشگاه و برخوردی دور از شأن دانشجو، توسط محافظین پاسخگو باشند و باید بدانند که مسند ریاست آنقدر هم شیرین و ماندگار نیست که بهای گزاف برای آن پرداخت شود.

متن کامل این بیانیه به شرح ذیل است:

" اگرچه نزدیک به ۵ سال از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ و فتنه‌انگیزی گروهی بی‌بصیرت و خائن می‌گذرد ولی اتفاقات تلخ آن دوران که ارزش‌ها، اصول و باورهای مردم ایران اسلامی را هدف قرار داده بود فراموش‌شدنی نیست.

۵ سال پیش مردم ایران ۸ ماه هزینه بی‌بصیرتی خواصی را دادند که با بازیگردانی اتاق فکرهای آمریکایی - انگلیسی، به بهانه «تقلب»‌در انتخابات، سعی در ایجاد اردوکشی خیابانی کردند تا از این مسیر، با نشانه گرفتن اصل نظام، به اهداف شوم خود جامه عمل بپوشانند، ولی این مردم بودند که مثل گذشته، با حرکتی مثال‌زدنی و خلق حماسه‌ بزرگ ۹ دی پاسخ کوبنده و دندان‌شکن به این افراد دادند و نگذاشتند خون‌های ریخته شده برای دفاع از این مرز و بوم با آمال و آرزوهای عده‌ای خائن به نظام و انقلاب، پایمال شود.

ولی با روی کار آمدن دولت «تدبیر و امید»، فضا برای حضور کسانی که سال ۸۸ فتنه‌انگیزی آنان محرز شده بود باز شد و متاسفانه با بی‌تدبیری دولت، فتنه‌گران به راحتی در پست‌های مختلف اجرایی قرار گرفتند که نمونه بارز آن می‌تواند حضور شخصیت‌های سرشناس فتنه در بدنه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باشد، از این رو بود که هر آن انتظار می‌رفت با تصمیم‌گیری‌های سیاسی و قرار گرفتن اشخاص معلوم‌الحال در دانشگاه‌ها، فضای علمی دانشگاه‌ها تبدیل به فضای سیاسی و امنیتی شود، که اتفاق هم افتاد و شخصیت‌هایی که در برابر نظام قرار گرفته بودند فضا را مناسب دیدند تا دوباره به دانشگاه‌ها برگردند تا از این مسیر، تلاش کنند اول چهره پلید خویش را تطهیر کنند و بعد آنچه در ذهن خود می‌پرورانند به دیگران دیکته کنند تا از این طریق به آنچه می‌خواهند دست پیدا کنند.

متاسفانه دیروز، دانشگاه شهید بهشتی شاهد حضور «محمد خاتمی» بود، کسی که با گفتار و رفتارش در سال ۸۸ فضای جامعه را ملتهب کرد و با لبخند دشمن کاری کرد که کام ملت ایران تلخ شود و با نادیده گرفتن حماسه بی‌نظیر مردم در انتخابات ریاست جمهوری، تلاش کرد چهره نظام را مخدوش کند. دیروز در حالیکه «محمد خاتمی»‌برای مراسم ختم به دانشگاه آمده بود ولی با سوت و کف استقبال شد؛ و به راحتی به ایراد سخنرانی پرداخت و در این بین مسئولین دانشگاه شهید بهشتی نه تنها مانع ورود وی نشدند بلکه با حضور در مراسم از «خاتمی» به گرمی استقبال کردند.

البته این اقدام از ریاست دانشگاه شهید بهشتی و معاونانش بعید نبود و انتظار نمی‌رفت که در مقابل حضور یک فتنه‌گر در دانشگاه ایستادگی کنند چرا که با تغییر دولت، تمام تلاش‌ها و انتصابات در دانشگاه شهید بهشتی حکایت از این داشت که به هر قیمتی نباید مسند ریاست از دست برود ولو به قیمت مسئولیت دادن به اصلاح‌طلبان تندرو و فتنه‌گران یا ایجاد تشکل خود ساخته و دست‌نشانده.

با این وصف، دانشجویان انقلابی دانشگاه شهید بهشتی از مسئولین دانشگاه می‌خواهند نسبت به چرایی ورود عوامل فتنه به فضای دانشگاه و برخوردی دور از شأن دانشجو، توسط محافظین پاسخگو باشند و باید بدانند که مسند ریاست آنقدر هم شیرین و ماندگار نیست که بهای گزاف برای آن پرداخت شود و از سوی دیگر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتظار دارند برخورد منفعلانه با اقدامات وزارت علوم را کنار گذاشته و به صراحت در مقابل فضای سیاست‌زده دانشگاه بایستند.

در پایان ما دانشجویان انقلابی دانشگاه شهید بهشتی می‌گوییم به عهدی که بسته‌ایم پایبندیم و سر سوزنی از آرمان‌های انقلاب کوتاه نخواهیم آمد،‌ادامه مسیر شهدا و دفاع از ارزش‌ها و اصول انقلاب اسلامی را بر خود فریضه الهی می‌دانیم و در این مسیر،‌هر کسی بخواهد کوچکترین خللی ایجاد کند با پاسخ صریح و دندان‌شکن دانشجویان روبرو خواهد شد. 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:ساپورت,زن,زنان,برهنه,تهران,اسلام,بی حجابی,بد حجابی,

بزودی عکس های جدید بد حجابی در تهران را در این وبلاگ نشان خواهیم داد . بزودی خواهید دید دختران دیگر ساپورتهایی می پوشند که کاملا ران پاهایشان به صورت عریان تماما معلوم است و فقط یک دامن خیلی کوتاه دارند این است کشور مسلمان ایران . اللهم ارزقنا شهادتا تعجیلا ....


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : پنج شنبه 11 ارديبهشت 1393برچسب:حجاب,بی حجابی,زن,زنان,زنان بی حجاب,ساپورت,اسلام,

 

هشدار موج جدید بد حجابی در تهران

توجه : اسلام در خطر است همه آماده باشند

به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله، ظاهر شدن دخترانی بدون داشتن روسری در خودروهای شخصی در کنار یک راننده مرد، بار دیگر گواه بر فعالیت سازماندهی شده ای برای ترویج نوع دیگری از بدحجابی در بین مردم است.

طبق مشاهدات بسیاری از افراد که در محدوده برخی خیابان های پر تردد شهر صورت گرفته است، به تازگی ماشین هایی دیده می شوند که سرنشین جلوی آن دخترانی هستند که روسری را از سر خود برداشته و کاملا بی حجاب شده اند و راننده مردی نیز بدون داشتن مقصدی معین در حال چرخاندن این مانکنان در خیابان هستند، که نمونه این خودرو ها را می توان عصر هنگام در محدوده خیابانی نظیر شریعتی از جنوب به سمت شمال مشاهده کرد.

این نخستین بار نیست که این قبیل پوشش‌های نا به هنجار توسط مانکن هایی در سطح شهر تبلیغ می شوند. به عنوان نمونه پوشش ساپورت که بالاتر گفته شد، نخستین بار توسط دختران مانکن و با حضور در پاساژ ها و مراکز خرید در حالی که این نوع پوشش را بر تن داشتند، در میان مردم تبلیغ و شروع به گسترش کرد.

این در حالی بود که قیمت این نوع پوشش در همان زمان نیز بسیار ارزان بوده و در بسیاری از مغازه ها می‌شد آن را با قیمتی نظیر ۵ هزارتومان نیز خریداری کرد. 

اکنون نیز، حضور چنین مانکن هایی در داخل ماشین هایی که سطح شهر را بدون مقصد خاصی در حال چرخیدن هستند با وجود آنکه علی الظاهر هیچ گونه سود مادی نیز برای آنان ندارد، نشان دهنده آن است که جریانی پشت پرده این قضایا وجود دارد که پله به پله در حال کشاندن بدنه جوان جامعه به سمت بی حیایی، بی حجابی و بی عفتی است و اینک بعد از گسترش موفق پوشش ساپورت، در حال پیاده سازی مرحله بعدی برنامه خود هستند.

در این میان لازم است به صحبت های سردار احمدی مقدم در فروردین ماه ۱۳۹۰ اشاره شود که وی ضمن تاکید بر برخورد با مظاهر بی حجابی و بدحجابی، این طور عنوان کرد که خودرو از مصادیق حریم شخصی محسوب نشده و برخورد با خودروهای هنجار شکن در زمینه حجاب در دستور کار پلیس راهنمایی و رانندگی قرار دارد، در صورتی که متاسفانه تا کنون با وجود مشاهده بسیار اینگونه خودروهادر همین ایام، شاهد برخورد قاطعي از سوی پلیس محترم راهنمایی و رانندگی با آنان دیده نشده است و شايد هم برخوردي شده اما جسارت بي حجابان از حد گذشته است.

مع الاسف در صورت عدم برخورد جدی با این پدیده‌ی در حال گسترش، به زودی باید شاهد خودرهایی در سطح شهر باشیم که دختران حاضر در آن روسری خود را برداشته و بدون حجاب کامل در حال رانندگی در خیابان ها هستند .هشدار موج جدید بد حجابی در تهران

توجه : اسلام در خطر است همه آماده باشند

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
به گزارش پایگاه خبری انصارحزب الله،تا چند سال پیش از خوانندگان داخلی هیچ‌کدام حاضر نمی‌شد کلیپش را به شبکه‌های ماهواره‌ای بدهد.حتی کسی که کلیپی از او بی اجازه خودش از شبکه‌ماهواره‌ای پخش می‌شد سطحش آنقدر پایین می‌آمد که باید کلی می‌دوید تا آن فضاحت را جبران کند.

فقط خواننده‌های ساکن لس آنجلس بودند که موزیک ویدیوهای مبتذلشان را در اختیار شبکه های ماهواره‌ای قرار می‌دادند. چند سالی که گذشت نوبت به خواننده‌های موسیقی زیرزمینی رسید و آنها که دریچه برای عرضه هنرشان پیدا نمی‌کردند بهترین راه را شبکه‌های ماهواره ای می‌دیدند و از این راه فرصتی برای دیده شده پیدا می‌کردند حالا به هر قیمتی. واما ماجرا به همین‌جا هم ختم نشد. یک‌باره با کار سنگینی که شبکه‌های ماهواره‌ای به‌صورت چراغ خاموش انجام دادند یک‌باره قبح پخش نماهنگ خواننده‌ها در شبکه‌های مبتذل ماهواره‌ای ریخت و حتی بعضی اساتید و فرزندان اساتید موسیقی هم حاضر به پخش نماهنگ‌هایشان در این شبکه‌ها شدند.

حالا هم که دیگر حتی خواننده‌هایی که مجوز رسمی از دفتر موسیقی وزارت ارشاد دریافت می‌کنند، موزیک ویدیوهاشان از شبکه‌های رنگارنگ ماهواره‌ ای پخش می‌شود.

اگرچه اکثر این خوانندگان از پخش ویدیوهای این چنینی در شبکه‌های ماهواره‌ای اظهار بی‌اطلاعی می‌کنند و بعضا حتی خواستار شکایت از این شبکه‌ها هم می‌شوند. اما واقعیت پیچیده‌تر از اینهاست.واقعیتی که برای دانستنش در ابتدا باید دانست اساسا سازوکار پخش در شبکه‌های ماهواره‌ای چگونه است؟ ویدیوهای با کیفیت‌های بسیار بالا چگونه به دست این شبکه‌ها می‌رسد؟ آیا واقعا امکان دارد خواننده از پخش ویدیوی با کیفیت اثرش بی‌اطلاع باشد؟ آیا اصلا پخش ویدیوها بدون اطلاع خواننده پیگرد قانونی ندارد؟‌ چگونه خواننده‌های زیرزمینی در تهران جولان می دهند و ویدیوهای بعضا مستهجن را می‌سازند و آزادانه پخش می‌کنند؟ آیا هیچ نهادی برای نظارت وجود ندارد؟ چگونه است که خواننده‌ای از طریق همین شبکه‌ها و ساخت ویدیو درتهران مشهور می‌شود و بعد هم آزادانه مجوز آلبوم دریافت می‌کند؟

این‌ها همه سوالاتی است بی‌ پاسخ که همواره ابهامات عجیبی را به همراه داشته است. در ادامه نمونه‌هایی از چند خواننده که در تهران ویدیو می‌سازند و در لس‌ آنجلس پخش می‌کنند می‌آید تا شاید هشداری باشد برای برخی مسولینی که چشم هایشان را عمدا روی برخی مسایل بسته‌اند و از آن به راحتی عبور می‌کنند.

زانیار خسروی

زانیار خسروی برادر سیروان خسروی از خواننده‌های موسیقی پاپ است که چند ماهی است اولین آلبومش مجوز گرفته و اولین کنسرتش را هم را چند روز پیش برگزار کرد. اما قبل از دریافت مجوز ویدیوهای مختلفی از او در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شد که البته همین‌ها هم باعث معروفیت او شد. آیا هنگام دریافت مجوز کسی از او سوال درباره آن ویدیوها پرسیده است؟ آیا از نحوه ساخت آن در تهران و چگونگی پخش گستردگی آن در شبکه‌های ماهواره‌ای اطلاعی کسب شده یا مسولین دفتر موسیقی خواسته‌اند مثلا با مجوز دادن های این چنینی، روی خوشی به برخی عناصری که دل خوشی هم از انقلاب و نظام ندارند، نشان دهند و فضا را به زعم خودشان باز و آزاد نشان دهند.

نیما مسیحا

یکی دیگر از خوانندگان مجوز داری که ویدیوها او چه خواسته و ناخواسته به شبکه‌های ماهواره‌ای راه یافته است، نیما مسیحا است. نیما مسیحا یکی از خوانندگان قدیم موسیقی پاپ ما به شمار می‌رود که از ابتدای فعالیش در صدا و سیما هم حضور پررنگی داشت و از این رسانه به نحو احسن برای عرضه کردن هنرش استفاده کرد. طبق قوانین صدا و سیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هر گونه همکاری اهالی موسیقی با شبکه های ماهواره ای ممنوع است و آن دسته از خواننده هایی که موزیک ویدیوهایشان از این شبکه ها پخش گردد دچار ممنوعیت کاری می شوند. بر این اساس ، معمولا خواننده های مجاز به خصوص خواننده های سازمان صدا و سیما با شبکه های ماهواره ای همکاری نمی کنند. همین نکته باعث تعجب است که چگونه کلیپ نیما مسیحا به پخش گسترده رسیده است. البته این نکته را هم باید گفت که موزیک ویدیو نیما مسیحا فاقد هرگونه مشکل محتوایی است و به راحتی قابلیت پخش در داخل کشور را دارد.

آرمین زارعی

آرمین زارعی ملقب به ۲afm خواننده زیرزمینی دیگری است که در شهر رشت ویدیو می‌سازد و در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌کند کلیپ غیر اخلاقی‌ او که اخیرا با همکاری رپر های زیر زمینی تولید کرده، هم یکی از این ویدیو کلیپ‌ها است. جالب اینجا است که در این ویدیو چند ترفند تبلیغاتی هم گنجانده شده و یک مکان خاص در شهر رشت بدون هیچ نگرانی تبلیغ شده است! حالا چرا با این احوالات مسولان فرهنگی هیچ اقدامی را در دستور کار خود قرار نمی‌دهند جای سوال دارد.

حبیب محبیان

دو سال پیش بود که حبیب محبیان که بعد از انقلاب از ایران خارج شده بود، باز به ایران بازگشت و فعالیت‌هایی را مبنی بر کسب مجوز قانونی انجام داد که هنوز هم دادن یا ندادن مجوز او در هاله‌ای از ابهام قرار دارد.فارغ از این‌که او چرا و چگونه بازگشته است و از این به بعد چه رفتاری باید با او داشت در مورد محبیان یک نکته تلخ وجود دارد.حبیب که ساکن یکی از شهرهای شمالی کشور است و بدون هیچ مشکلی زندگی می‌کند،گویی هیچ وقعی به دستگاه‌های فرهنگی قانونی نمی‌نهد و بی هیچ دردسری برای شبکه‌های ماهواره‌ای کلیپ تولید می‌کند.بامزه‌تر اینجاست که حتی به اعتراض‌های به‌وجود آمده هم پاسخ نمی‌دهد و تو گویی پشتش چنان گرم است که ترجیح می‌دهد به‌جای پاسخ دادن ،مدیریت موسیقی را به سخره بگیرد.

یک هشدار

نمونه‌های این چنینی کم نیستند و افرادی از جمله امیرعلی نورایی، یاسر بختیاری (یاس)، امیر حسین مقصودلو (تتلو)، سعید کرمانی، رضا شیری، سعید تاتایی و ... تنها نام برخی از افرادی است که در ایران فعالیت‌های این چنینی انجام می‌دهند. متاسفانه اقداماتی از این دست روز به روز بیشتر می‌شود و مسولان فرهنگی کم‌کاری می‌کنند و از برخی مسائلی که نباید، به راحتی می‌گذرند. در گزارش‌های بعد به سراغ مسولان خواهیم رفت و پاسخ‌های آنها را در این باره خواهیم شنید.


منبع:فارس
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:احمدی روشن,شهید,شهیدان,توافق ژنو,سانتریفیوژ,راکتور,

http://www.soofreh.loxblog.com/page/ahmadiroshan

برای دیدن این مصاحبه بسیار مهم و سیاسی فرهنگی وارد لینک بالا شوید :

                                                                                                    

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:فتنه,فتنه گر,خاتمی,دانشگاه,دانشجو,,
 
 عکس های ضرب وشتم محافظین خاتمی با دانشجویان منبع عکس ها رجا نیوز


به گزارش پایگاه ۵۹۸، بعد از ظهر سه شنبه حضور یکی از متهمان اصلی فتنه ۸۸ در محل دانشگاه شهید بهشتی خبرساز شد.

بر همین اساس امروز مراسمی تحت عنوان گرامیداشت مرحوم دکتر صادقی، پدر زن سید محمد خاتمی و از اعضای قدیمی هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی در این دانشگاه برگزار شد که «سیدمحمدخاتمی» از متهمان اصلی فتنه ۸۸ توسط برخی از اعضای هیئت علمی این دانشکده به این مراسم دعوت شده بود.

اخبار واصله به «خبرگزاری دانشجو» حکایت از این دارد که پس از انتشار خبر ورود «سیدمحمدخاتمی» به دانشگاه شهید بهشتی، دانشجویان با شعارهای «مرگ بر فتنه‌گر» و «مرگ‌برمنافق» به استقبال وی رفتند.

شنیده‌ها حاکی از برخورد محافظین با دانشجویان و ضرب‌وشتم تعدادی از معترضان است.

همچنین براساس این خبر، «سیدمحمدخاتمی» در برابر برخورد محافظین با دانشجویان، واکنش خاصی از خود نشان نداده و پس از چند دقیقه حضور در محل مراسم، از دانشگاه شهید بهشتی خارج شده است.

 

 

 

 

 


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:الهام چرخنده,فرهنگ,فتنه,,
به گزارش جهان، ظهور۱۲ نوشت: پس از آنکه چند سال قبل شهاب حسینی و پروانه معصومی دو بازیگر مطرح سینما در دیدار با رهبر انقلاب صحبت کرده بودند و چندی پیش نیز مریلا زارعی، بابک حمیدیان و ابراهیم حاتمی کیا به دفاع مقدس و ارزش های انقلاب اسلامی ادای احترام کردند، این بار الهام چرخنده بازیگر زن سینمای ایران در اقدامی قابل تقدیر در برنامه زنده تلویزیونی ابتدا شعری در وصف مولا امام علی(ع) خواندند و سپس سال جدید را به رهبر معظم انقلاب تبریک گفت. تبریکی که برای خیلی ها دلچسب بود و البته برخی هم این عرض ارادت را برنتافتند و دستاویزی کردند برای حمله به این هنرپیشه زن سینما.

 

الهام چرخنده، مدتی قبل تر نیز عکسی از خود را که در حرم مطهر امام رضا(ع) گرفته شده بود و دارای حجابی کامل نیز بوده است در صفحه اینستاگرام خود قرار داده بودند.

 
حاشیه نوشت چرخنده برای عکسش: آقا امام رضا دعوتم کردند ...بعد خیلی وقت ...لابه لای محبت مردم و دعا و ذکر و عشق و خدا به یاد همتون بودم رفقا.

این حرکات ارزشی، واکنش های متفاوتی را نیز به دنبال داشته است که از تحسین و تمجید (البته کمتر!) بوده است تا تخریب و چسباندن انگ هایی چون چاپلوسی از سوی مخالفان و البته در این میان رسانه های بیگانه نیز بیکار ننشسته اند.

حتی چندی قبل عده ای نیز اقدام به شکستن شیشه های ماشین این هنرمند کرده اند.

تاجایی که خود خانم چرخنده در صفحه اینستاگرام شون با دلی شکسته و البته امیدوار و "محکم" از این واکنش ها متنی را قرار داده اند

 
 
 

برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
تعداد بازديد :  
تاريخ : چهار شنبه 10 ارديبهشت 1393برچسب:,

جهان‌نیوز ـ ابوذر علوی‌تبار: حجت‌الاسلام حسن روحانی روز سه شنبه در افتتاحیه نمایشگاه کتاب، اظهارنظر عجیبی داشته‌اند که بیش از آنکه بوی تعقل از آن به مشام برسد، بوی تدبیر می‌دهد؛ تدبیر برای جمع‌آوری وجهه در میان شبه‌هنرمندان!

رئیس‌جمهور در سخنرانی خود در اظهارنظری شگفت، با بیان این‌که همه ما از جمله دولت‌مردان نیازمند به ارشاد توسط صاحبان فرهنگ هستیم، اظهار داشت: صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند (!) آنها باید بگذرند و عبور و تماشا کنند، دیگران را ارشاد کنند و این‌ها احترام فرهنگ، دین و جامعه را به خوبی حفظ می‌کنند(!)

البته آقای دکتر روحانی پیش از این نیز لب به چنین اظهارنظرهای شاذی باز کرده و با مخالفت با تقسیم هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی گفته بود: «هر هنرمندی می‌خواهد به معنای جهان و عمق جهان برسد، اگر بگوییم هنر مرده را زنده می‌کند سخن به گزاف نگفته‌ایم!»

در همین رابطه نظر رئیس‌جمهوری محترم را به برخی از رفتارهای همین قشری که از نظر آقای روحانی نباید به ارزشی و غیرارزشی تقسیم شوند و باید دیگران را هم ارشاد کنند(!) جلب می‌کنم:

۱-یکی از مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی ناشی از فتنه ۸۸، پرده بر افتادن از نابسامانی‌های اندیشه‌ای و رفتاری منورالفکران غربزده‌ای‌ است که متاسفانه بخش قابل توجهی از پیاده نظام جامعه به اصطلاح‌ هنری کشور را در برگرفته‌اند. با گذشت نزدیک به ۵ سال از انتخابات سال ۸۸، گویا تنها قشری از جامعه که کماکان بر رفتارهای ضدمردمی و ضددموکراسی‌خواهانه خود اصرار دارند؛ همین قشر شبه‌هنرمندی هستند که حتی کوچک‌ترین انتقادی را نیز بر نمی‌تابند و در تازه‌ترین رفتار قبیله‌ای خود، یکی‌از هم‌صنفان خود را به خاطر یک تبریک آماج حمله قرار دادند!

قابل توجه آقای رئیس‌جمهور، ماجرا از زمانی آغاز شده که الهام چرخنده بازیگر زن سینمای ایران در یک برنامه زنده‌تلویزیونی، با خواندن شعری در وصف امام علی(ع)، فرا رسیدن سال جدید را به رهبر معظم انقلاب تبریک گفت. راه انداختن کمپین در شبکه‌های مجازی برای تمسخر این بازیگر زن، کوچک‌ترین واکنش منورالفکرها به یک تبریک کوچک بود که تا تخریب شخصیت و چسباندن انگ‌ چاپلوسی و تهمت پول گرفتن برای عرض ارادت (!) پیش رفت.

حمله به بازیگری که به رهبرش تبریک فرستاد! +فیلم

البته در این میان نقش رسانه‌های بیگانه نیز کمرنگ نبود و سیل‌ نظرات و لینک‌های توهین به این بازیگر باعث شد تا او نیز دوباره لب به شکوه گشوده و این گونه در صفحه اجتماعی خود بنویسد: «دلم شکست... اما، عجیب محکم‌تر شدم! وقتی شنیدم آقایان در آن سر دنیا دورتر از خاک میهنم، وطنم؛ دینم با فریاد به "الهام" خواهر شما مردم نازنین، هزاران تهمت و ناروا فرستادند.... باکی نیست! چرا که من آزاد هستم و بر باورم راسخ... آری؛ من دختر ایران‌زمین مرید مولایم...» این اقدام مدعیان آزادی بیان که البته به نظر رئیس جمهور ضدارزشی نباید خوانده شوند، اولین رفتار از این دست نبود وپیش از آن نیز بارها تک‌صداهای جامعه هنری را مورد نوازش (!) قرار داده بود!

۲- ماجرای توهین دو بازیگر به علی‌رام نورایی بازیگر سینما که در فیلم قلاده‌های طلا نقش سرحلقه جاسوسان سازمان‌های اطلاعاتی بیگانه را بر عهده داشت که پس از حضور در ایران در راهپیمایی‌های سکوت جنبش‌سبز شرکت می‌کند و دست به آشوب می‌زند؛ یکی از عجیب‌ترین مواردی است که تاکنون سینمای‌ایران به خود دیده و بد نیست آقای روحانی کمی درباره آن تحقیق کند تا ببیند قرار است چه کسانی، بعد از این مردم و دولت را ارشاد کنند!

رسانه‌ای شدن اتفاق زشت توهین به علی‌رام نورایی برمی‌گردد ‌به‌مصاحبه محمد خزاعی تهیه کننده قلاده‌های طلا؛ جایی که اوگفته بود: «برخورد اخیری که با علی‌رام نورایی جلوی تئاتر شهر صورت گرفته، خیلی بدتر از ماجرای آقای «کمال تبریزی» بوده است. ظاهراً ایشان هنگام برگشت از محل کار، در محوطه‌ی تئاتر شهر با توهین شدید و بی‌ادبی یک بازیگر زن سینما (باران کوثری) و یکی دو نفر دیگر از دستیار کارگردان‌های سینما مواجه می‌شود که ماجرای آنها مفصل است.»

البته این بازیگر آینده دار سینمای ایران که بعد از بازی دراین فیلم، ازسوی هم‌صنفانش بایکوت شده دراین باره گفت: «من ترجیح می‌دهم در این باره صحبت نکنم اما فقط در این حد می‌گویم که باندبازی‌ها آن قدر امتداد یافته که حدودا دو هفته قبل برای کمک به زلزله‌زدگان آذربایجان در گردهمایی سینماگران شرکت کردم اما بی‌دلیل از آن جمع اخراج شدم. متاسفانه یکی از هنرمندان حاضر در جمع، مرا از جمع اخراج کرد آن هم با بیانی کاملا نامحترمانه...»

۳- البته بد نیست آقای رئیس جمهور بداند که علی‌رام نورایی بازیگر فیلم سینمایی قلاده‌های طلا تنها کسی نبود که به واسطه حضور در این فیلم دچار دردسر شد. ابوالقاسم طالبی کارگردان، امین حیایی و محمدرضا شریفی‌نیا دیگر بازیگران این فیلم نیز از توهین‌ها بی‌نصیب نماندند.

حتی بد نیست ایشان بدانند همین آقای شریفی‌نیایی که درمراسم تنفیذ خودش نیز حضور یافته بود، کسی است که ۴ سال پیش و پس از حضور مشابه در مراسم تنفیذ محمود احمدی‌نژاد درسال ۸۸، آماج توهین هنرمندان سبزمسلک قرار گرفت. حتی فشارها بر او و خانواده‌اش تا جایی پیش رفت که وقتی این بازیگر سینما به‌همراه ۲ دختر بازیگر خود به یک کنسرت رفته بودند،

ناگهان با حمله و توهین سازمان‌یافته از یک گوشه‌ی سالن کنسرت مواجه شدند به گونه‌ای که مسئولان کنسرت به‌ناچار او و خانواده‌اش را به‌سرعت از گوشه‌ای از سالن خارج کردند تا به آنها صدمه‌ای نرسد و لابد این واکنش در همان راستای حفظ احترام فرهنگ، دین و جامعه بوده که هنرمندان (از دید آقای روحانی) به خوبی در راستای آن در حرکت‌اند!

۴- حضور در دیدار با رهبر معظم انقلاب هم به نظر کسانی‌ که قرار است بعد از این دولت و جامعه ما را ارشاد کنند، جرم است! آقای رئیس‌جمهور اگر این نکته را باور ندارد از خانم پروانه معصومی بپرسد که چگونه پس از سخنرانی در دیدار رهبری با بازیگران و سازندگان سریال‌های تلویزیونی صدا و سیما درتیرماه ۸۹ مورد بی‌مهری بخشی از هم‌صنفانش قرار گرفته است.

۵- درد بی حیایی و بی اخلاقی در بخشی از فضای هنری کشور و بین طیفی از بازیگران و سینماگران هم داغ کمی نیست که در گزارشی کوتاه بگنجد. کشف حجاب و پوشش تعدادی از بازیگران زن در خارج از کشور،‌ اغفال و جسارت اخلاقی به برخی علاقه مندان به بازیگری از سوی فلان سینماگر (که خبرش همه جا پیچید)، ساخت برخی فیلم ها که پر از نکات غیراخلاقی و آموزه های ناهمخوان با فرهنگ دینی و ملی مردم است و... تنها اشاراتی کوتاه در این حوزه است.

۶ - و نکته آخر اینکه، آقای رئیس‌جمهور را به جای مشورت با وزیری که دلیل شرکت نکردن در تنها جشنواره سینمایی مردمی انقلاب (عمار) را نداشتن وقت عنوان کرده، به شنیدن درد و دل‌های امثال ابراهیم حاتمی‌کیا، مجیدمظفری، محمدعلی کشاورز، فریبرز عرب‌نیا، جهانگیر الماسی، فرج‌الله سلحشور و ... درباره وضعیت اخلاقی و رفتاری جامعه هنری کشور جلب می‌کنیم تا وضعیت واقعی به اصطلاح برخی مدعیان هنر را درک کنند...


برچسب‌ها:
ارسال توسط سید جمال الدین اسد آبادی
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 8 صفحه بعد